اهلی کردن انسان!

 احسان میرزائی:

انسان اولیه بیش از برخی از ما با وجدان بود، به همین دلیل وقتی فهمید جانداران دیگر شعور و شخصیت دارن تا مدت‌ها از شکار و خوردن اونا صرف‌نظر کرد.
‌اما به مرور گرسنگی باعث شد تا بشر مرغ، گوسفند و دیگر جانداران رو به چشم غذا ببینه!
‌‌اینطوری بود که حرص و طمع در تقابل با اخلاق و وجدان و انسانیت پیروز شد و انسان برای حفظ بقا و تامین رفاه خودش پرندگان و حیوانات رو کشت!
‌هرچند بشر با کشتار پرندگان و حیوانات بر وجدان خود غلبه کرد؛ اما مسئله‌این بود که او همچنان شاهد نشانه‌های شعور و شخصیت در رفتار و زیست مرغ و گوسفند بود.
‌‌پس انسان که خودش رو اشرف مخلوقات می‌دونست، تصمیم گرفت هرآنچه در طبیعت هست رو زیر سلطه‌ی خودش بیاره؛ مرغ و گوسفند رو اهلی و در بدترین شرایط نگهداری کرد. اینطوری بود که مرغ‌ها پرواز در آسمان و گوسفندها دویدن در مراتع رو برای همیشه فراموش کردن.
‌از اون زمان به بعد انسان خیلی راحت و بدون هیچ عذاب وجدانی نه‌تنها مرغ و خروس رو فرستاد توی دیگ بلکه برای بقا، تامین منافع و نیازهای خودش به جوامع انسانی دیگه هم حمله کرد و اونا رو کشت.
‌اما داستان به اینجا ختم نشد، جنگ سخت و خونین بعدها به جنگ نرم و فرسایشی تبدیل شد.
‌حرص و طمع انسان برای تامین منافع بیشتر سیری ناپذیر بود؛ حالا بعد از هزاران سال اهلی کردن در ژن انسان جا باز کرده و این شیوه‌نامه‌ی تاریخی در برخی از ما به شدت فعال و خلاق است!
‌طوری که امروزه طرف تو چشمات نگاه کرده، لبخند عمیق زده و با تو پیمان دوستی می‌بندد و این راهبردی نوین برای ترور نرم شعور و شخصیت تو است.
‌برخی از ما در لباس و شمایل انسان متمدن و مدرن، تحصیل‌کرده و با کمالات، متدین و مقید قرار داریم.
‌اما شوربختانه در پس آن ظاهر فریبنده انسانی وحشی و غیر متمدن در درون برخی از ماست که برای رسیدن به اهداف شخصی خودش با بی‌رحمی به اهلی کردن انسان‌های دیگر مشغول است. انسانی خشن و مغرور که تن و روان دیگران رو به بردگی می‌گیرد و در انزوا و تاریکی به بند می‌کشد تا از پا در بیایند.
‌‌اهلی کردن انسان یعنی بریدن پر پرواز، یعنی قطع کردن پای دویدن، یعنی سدی در میان دم و بازدم، یعنی کور کردن دیدگان، یعنی نادیده گرفته شعور و شخصیت، یعنی پایمال کردن ایده و پویایی، یعنی ایجاد انزوا و تاریکی برای انسان؛
تمام این خشونت‌ها فقط و فقط برای آن است که من نوعی ثابت کنم بر تو سلطه دارم، به تو بقبولانم که برده‌ی منی، بفهمانم که انسانی ناچیز و مادونی و تو را پله‌ی ترقی و رسیدن به اهداف شوم و منافع پوچ مادی و لذت‌های گذرای خودم کنم؛ این اهلی کردن انسان است که در پس آن بر خلاف ظاهر فریبنده‌اش بی وجدانی و بی خردی، دروغ و ریا، تکبر و غرور، وحشی‌گری و انتقام حکمرانی می‌کند.
پایان
#احسان_میرزائی

جمعه - ۸ - اردیبهشت - ۱۴۰۲
#تهران ۹:۵۱

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.