مجله گیچ



لطفا از مجله  گیچ دیدن کنید...


مجله گیچ با مجوز انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد در حوزه سبک زندگی سبز فعالیت می‌کند

فرهنگ چیست؟

معتقدم سیستم آموزشی (حفظ کن و نمره بگیر) باعث پیشرفت مملکت و جویندگان دانش نمیشه. این سیستم به درد نخور در گوشت و پوست برخی استادان محترم و صد البته فرهیخته و روشنفکرم رخنه کرده. شوربختانه در بلاد کفر اندیشمندان و دانشمندانی هستند که نظریه هایی در حوزه علوم انسانی ارائه کردن. این نظریه ها هم شده درس های دانشگاهی؛ باز دانشجویان در دور باطل سیستم آموزشی ایران باید آن ها را حفظ کنن و امتحان بدن!!!  

منظورم اینه که اینجوری علم کمی تولید میشه؛ روز به روز از فرهنگ خودمون دورتر شده و غربی تر میشیم! اینجوری همش تلاش می کنیم نظریه هایی که قابلیت تعمیم به مملکتمون نداره را هی بخونیم و هی به زور به خودمون نسبت بدیم! 

در حالی که خودمون متفکر و اندیشمند کم نداشتیم و نداریم، باید بریم دنبال اندیشمندان غربی که کلا تفکرشان در فضا و فرهنگ بسیار متفاوتی از جامعه ما شکل گرفته و به زور خودمونو در قالب نظریه های اونا قرار بدیم. 

کلا ساختار فکری من با این سیستم آموزشی در تضاد است و تلاش می‌کنم فضای جامعه و جهان را از دریچه عقل و درک خودم ببینم و تعریف کنم؛ هرچند دیدگاهی ناچیز و خام دارم.


فرهنگ چیست؟

احسان میرزائی: ''...فرهنگ یک قالی پاخورده و نا تمام است؛ این قالی قدمتی برابر با عمر بشر روی زمین دارد و از نقطه ای به نقطه دیگر و از جامعه ای به جامعه ی دیگر متفاوت است. بشریت در ادوار مختلف تاریخ به تاسی از پیشینیان و بر اساس نیاز روزگار خود و اقتضای زمانه گره‌ای جدید به قالی افزوده و حتی هنگامی که مصلحت دانسته گره‌ای را برچیده است؛ یا گاهی ادامه قالی را با رنگ و نقشی دیگر بافته است. به عبارت دیگر فرهنگ با تمام عناصری که دارد در طول تاریخ همواره دستخوش تغییرات و بازآفرینی هایی شده است... محیط طبیعی یکی از عوامل موثر در شکل گیری، تغییر و بازآفرینی فرهنگ است، عامل بعدی انسانی است که می توان آن را به دو دسته خود خواسته و ناخواسته تقسیم کرد:


۱.عامل خود خواسته انسانی: بخشی از آن باز به محیط طبیعی بر می‌گردد و بخشی به تصمیمات کلان هر جامعه، مانند: دستورات حاکمان، نقش تجار، نقش ریش سفید ها و بزرگان قبایل و طوایف، نقش کد خداها، نقش شورا ها و مصوبات جدید و...

بخشی هم به درون خانواده ها و به واسطه‌ی یک  وصیت‌نامه و یا یک اتفاق ناخوشایند، فراموش کردن یا نپذریفتن بخشی از فرهنگ توسط افراد جامعه و... باز می‌گردد. پس تغییر در فرهنگ یک شبه نبوده و معمولا با مقاومت جامعه و افراد مواجه ‌شده است.

اما نقش محیط طبیعی بر فرهنگ: جامعه ای ناگهان با بحران خشک سالی مواجه می‌شود و مردم برای حفظ بقا و حفظ قدرت، حفظ شهر و روستا، تامین غذا و آب، تدابیر و تصمیماتی را اتخاذ می کرده اند که شاید تا قبل از آن مرسوم نبوده یا به نوعی خارج از عرف بوده است. مانند کوچ آریایی ها به فلات ایران یا اختلال در برنامه کوچ عشایر همدان در سال ۱۳۹۴ به دلیل خشک سالیکه طبق تفکر سیستمی اختلال در برنامه کوچ به ترتیب بر دیگر رفتار ها و فعالیت های عشایر تاثیر می‌گذارد.


۲. عامل ناخواسته انسانی: یعنی جامعه ای دیگر باعث ایجاد تغییر در فرهنگ و سبک زندگی جامعه ای  شود. مانند حمله اعراب به ایران که باعث تغییر دین ایرانیان شد و سپس حمله مغول ها به ایران که منجر به مسلمان شدن مغول ها و تغییر سبک زندگی ایشان شد. البته همجواری دو فرهنگ در حالت صلح نیز می‌تواند باعث تلفیق و حتی غلبه فرهنگ جامعه ای بر فرهنگ جامعه ی دیگر شود و...

تا به اینجا دریافتیم که فرهنگ پویا، منعطف و تحول پذیر است، فرهنگ امروز ما نیز دستخوش تغییرات ناملموسی بوده که با مطالعه تاریخ معاصر می توان آن را درک کرد. مانند لباس های سنتی اقوام ایرانی که دقیقا برگرفته از فرهنگ و شرایط اقلیمی مناطق خاص هر قوم بوده و در حال حاضر طی فرایندی چند ده ساله به لباس های یک شکل و پوشش جهانی تغییر کرده است.

... فرهنگ از مجموعه عناصری چون هنجارها و ارزش‌ها، عقاید و باورها، نماد ها و صنایع فرهنگی هنری، دین و مذاهب تشکیل شده است. یکی از قابلیت های فرهنگ ایجاد انطباق و سازگاری به کمک عانصر گفته شده، میان (انسان با انسان) و (انسان با محیط طبیعی) و (محیط طبیعی با انسان) است...''  (احسان میرزائی)

نحسی۱۳ به دور

چطور نحسی روز۱۳ را رفع کنیم؟


برای رفع نحسی، دار و ندارتان را در جیب رمال و فال‌گیر نریزید. در روز سیزده‌به‌در زباله کمتری تولید کنید و سپس راهکار‌های رایگان و محیط زیستی ما را بخوانید:


۱. در هر گروه یک‌نفر بازرس نحسی روز سیزده شود و مسئولیت اطلاع‌رسانی و هدایت همراهانِ خود را از ابتدا تا انتهای روز بر عهده بگیرد، این کار لازم است.


۲. سوزاندن زمینی با میلیاردها سال قدمت و شکستن درختانی مانند بلوط که رشدی بسیار کُند دارند، آن هم فقط برای یک وعده غذا و سیرشدن شکم عمل نحسی است. پس برای کباب‌پختن از منقل و ذغال آماده استفاده کنید، با این روش کار‌تان خیلی هم راحت می‌شود.


۳. از همراه بردن وسایل غیر ضروری خودداری کنید، تا حمل و نقل وسایل مورد نیاز راحت باشد. یکی از نحسی‌ها همراه داشتن بار اضافه است، مانند افکار مغشوش و پریشانی چون حسادت و کینه که ذهن افراد را درگیر می‌کند و نمی‌گذارد از لحظات زندگی لذت ببرند.


۴. از اسب آهنین خود پیاده شوید، شاید فلسفه سیزده‌به‌در پیوند مجدد انسان با طبیعت باشد. اگر با راندن در طبیعت نهالی زیر چرخ‌های خودرو شما له شود، نحسی کُشتن نهال و گیاهان را مفت به جان خریده‌اید.


۵. از سفره و ظروف یک‌بارمصرف استفاده نکنید. یک‌بار مصرف‌ها از جمله نحسی‌های روزگار هستند؛ نحسی یک‌‌بار مصرف‌ها صدها سال گریبان خودتان و فرزندان‌تان را می‌گیرد و وِل نمی‌کند.


۶. گوش شنوایی برای نصیحت‌های حکیمانه‌ی پدربزرگ و مادربزرگ‌ها داشته باشید. موبایل و تبلت هم کم‌کم دارند اون روی نحس‌شان را نشان می‌دهند، پس روز ۱۳ موبایل و تبلت را ممنوع کنید. سیزده‌به‌در فرصت خوبی است تا بزرگترها از ارزش و اهمیت طبیعت و حیوانات برای کوچکترها بگویند. قطع ارتباط نسل جدید با نسل قدیم و منتقل نشدن فرهنگ شفاهی نوعی ناهنجاری اجتماعی بوده و بسیار نحس است.


۷. مصرف روغن و نمکِ زیاد، یکی دیگر از نحسی‌های روزگار است، پس باقی مانده غذای روز سیزده را در طبیعت رها نکنید، تا مبادا حیوانات و پرندگان دچار چاقی مفرط و فشار‌خون شوند!


۸. مراقب جوانه گیاهان باشید، چرا که شما برای آشتی و دوستی به طبیعت رفته‌اید و اگر طبیعت را زیر پا لِه کنید، با شما قهر می‌کند. قهر طبیعت هم یکی از نحس‌ترین اتفاقات تاریخ بشری است.


۹. سیزده‌به‌در روز آرامش و آسایش در طبیعت است؛ پس مراقب باشید فرزندتان با ته‌مانده زاغه مهمات چهارشنبه‌سوری، طبیعت را منفجر و دِژِ اعصاب دیگر خانواده‌ها را تخریب نکند.


۱۰. سهراب هم گفته بود که آب را گِل نکنید، پس در مسیر و جریان رودها و چشمه‌ها، جوی‌ها و قنات‌ها خللی ایجاد نکنید. آب آرامش بخش است و بی منت انرژی‌های منفی شما را می‌گیرد. آب مایه حیات است و اگر آب نباشد نحسی زندگی‌تان را فرا می‌گیرد.


۱۱. بالابردن صدای سیستم صوتی خودرو باعث آزار دیگر خانواده‌ها و حیوانات می‌شود. پدر و مادر‌ها در این مورد بی‌خیال نباشند و نگویند که حالا یه روز آمدیم بیرون خوش باشیم یا جوانند و…! همین یک روز یک روز ها باعث عادی شدن رفتار غلط برای کودکان و نوجوانان است. خودخواهی و فخرفروشی از دیگر مصادیق نحسی است. اگر در روز سیزده هزار تا گره هم به سبزه بزنید و برای تغییر در خود تلاش نکنید، فایده ندارد و همچنان در نحسی مطلق باقی می‌مانید.


۱۲. اگر در چیدن گیاهان دارویی و خوراکی مهارت دارید، لطفا جلوی افراد بی‌جنبه و ناشی از خواص آن گیاه نگویید. چون نحسی حرص و طمع او را وسوسه می‌کند و دو حالت پیش می‌آید: اول، طرف گیاه را در طبیعت ریشه‌کن کرده و نسلش را منقرض می‌کند، دوم اینکه ممکن است اشتباهی گیاهی سَمی را بِچینَد و باعث مسمومیت شدید خودش و خانواده‌اش شود.


۱۳. هر سبزه‌زاری چمن نیست! این روزها مزارع جو و گندم سرسبز و زیبا هستند، مبادا تو مزارع بند و بساط خود را پهن کنید. وارد باغ مردم هم نشوید و مراقب فرزندان خود باشید که حاصل دسترنج کشاورزان را ضایع نکنند. ضایع کردن حق دیگران بسیار نحس است و این نحسی دیر یا زود گریبانتان را می‌گیرد.


امروزه برخی فرهنگ را با خرافات در‌هم آمیخته‌اند و فکر می‌کنند گره زدن سبزه و انداختن سبزه در آب روان، کوبیدن سنگ در زمین و دیگر خرافه‌ها نحسی را از ایشان دور می‌کند؛ در حالی که سرچشمه خیر و شر در وجود خود افراد نهفته است. هرکس بنابر فهم و شناختی که از جهان هستی پیدا کرده، باعث پرورش قوه‌ی خیریه یا شریه در وجودش است. خیر یا شر تعیین کننده‌ی رفتار‌ فرد در خانواده، فامیل و جامعه است. پس روز سیزده بعد از گره زدن سبزه با خودتان عهدی ببندید: به نحسی وجودتان فکر کرده و برای نابودی‌اش تلاش کنید، تغییر را در خود آغاز کرده و تفکر سبز و محیط زیستی را در خود پرورش دهید. البته این شما هستید که زندگی‌تان را می‌سازید، نه فالگیر و رمال.


پایان پیام

#احسان_میرزائی 


منبع پایگاه خبری گُلوَنی golvani.ir 


فرهنگ چیست؟


''...فرهنگ یک قالی پاخورده اما نا تمام، به قدمت تاریخ بشریت است. در ادوار مختلف تاریخ، بشر به تاسی از پیشینیان و بر اساس نیاز روزگار خود و اقتضای زمانه گره ای جدید به قالی افزوده و حتی هنگامی که مصلحت دانسته گره ای را برچیده و یا ادامه قالی را با رنگ و نقشی دیگر بافته است...''(احسان میرزائی)


رابطه فرهنگ و آب

''...در حقیقت  اگر آب نباشد، آبادانی هم نیست، وقتی آبادانی نباشد، فرهنگ و تمدنی هم باقی نمی ماند که ما بخواهیم برای حفظ آن تلاش کنیم. 
نمونه بارز نقش آب در فرهنگ جامعه را می توان در اصفهان و روی سی و سه پل دید:
چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳ به اصفهان رفتم، قطعا مدت زمانی که آنجا بودم برای بررسی و نتیجه گیری دقیق، کافی نبوده است؛ اما آنچه دیدم رودخانه خشکیده زاینده رود بود و فروشندگان مواد مخدر روی سی و سه پل و جوانانی که شب زیر سی و سه پل در حال مصرف مواد مخدر بودند! 
گویا در نبود زندگی در زاینده رود، سی و سه پل هم متروک شده بود. پلی تاریخی که نماد فرهنگی اصفهان است آنچنان در حضور معتادان و خشکیدگی رود مهجور مانده بود که گویا از ابتدا هیچ فرهنگی وجود نداشته است. 
در حالی که همان شب خبر دادند دریچه های سد باز شده، شور و شوقی در فضای مجازی موج می زد و هنوز آب به شهر نرسیده بود که عده ای از باستانی کاران اصفهانی با تجهیزات کامل در آن سرمای هوا و در دل شب به استقبال زنده شدن زاینده رود آمدند. 
صبح روز پنج شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۳ زاینده رود زنده شد، لحظاتی وصف نا شدنی را دیدم و شنیدم، مردم اصفهان گویا عزیزترین کسان خود را دیده بودند، پیرمردان و جوانان خوش صدایی که کنار سی و سه پل آواز می خواندند؛ ناگهان شادابی و نشاط از شاهرگ زاینده رود در جسم و جان مردم شهر تزریق شد. 
آن موقع به دستور معصومه ابتکار دریچه های سد برای کشت پاییزه مزارع شرق اصفهان باز شده بود...'' (احسان میرزائی)

شوخی با اخبار

در خبر ها آمده بود که ایتالیا در تلاش است تا ''پیتزا''  را به نام خودش و به عنوان میراث فرهنگی جهانی در یونسکو ثبت کنه...

بهتره تا دیر نشده لیستی از غذا های سنتی ایران تهیه کنیم و به ثبت برسونیم...

والا، از دست کشور های همسایه آرامش خاطر نداریم که، باور کنید الان در صدد به ثبت رسوندن ''اشکنه'' به نام خودشون هستن. 

از ما گفتن بود، خود دانید.


پایان پیام


#احسان_میرزائی www.ofmedia.ir 

#یکشنبه - ۱۶- اسفند - ۱۳۹۴ 

ساعت: ۱۳:۰۰


فرهنگ و محیط زیست

کمپین سبزی نوروز؛

 حذف یا بازآفرینی؟

فرهنگ یک قالی پاخورده اما نا تمام، به قدمت تاریخ بشریت است. در ادوار مختلف تاریخ، بشر به تاسی از پیشینیان و بر اساس نیاز روزگار خود و اقتضای زمانه گره ای جدید به قالی افزوده و حتی هنگامی که مصلحت دانسته گره ای را برچیده و یا ادامه قالی را با رنگ و نقشی دیگر بافته است.

زیست بوم/احسان میرزائی*: کمپین سبزی نوروز تفکری نوین و سر آغاز سبک زندگی سبز، سالم و ارگانیک است؛ این کمپین با توجه به جبر محیط زیست و طبیعت که دیر یا زود بر شئونات مختلف زندگی ما تاثیر خواهد گذاشت به پا خواسته تا از ارزش های فرهنگی و باستانی چند هزار ساله ی ایران، در کنار پایداری محیط زیست و طبیعت حفاظت و پاسداری کند. اعضای کمپین سبزی نوروز که از سراسر ایران زمین اند، به دنبال ایجاد تغییر در رفتار و سبک زندگی خود هستند تا با ایجاد تعادل و توازن میان نیاز های فرهنگی و زیستی با جبر محیط زیست و طبیعت، میراث فرهنگی و تاریخی گذشتگان خود را حفظ کنند و بیش از این زمین را نابود نکنند.

برخی دوستان ایراد گرفته اند که این کمپین می خواهد آداب و رسوم چند هزار ساله ایران را حذف کند، پس لازم دانستم توضیحاتی برای روشنگری این عزیران ارائه کنم.

حقیقت آن است که فرهنگ، محیط زیست و طبیعت هیچگاه از یکدیگر جدا نبوده و همواره رابطه ای تنگاتنگ داشته اند. فرهنگ مردم در هر گوشه از زمین متاثر از شرایط اقلیمی و موقعیت جغرافیای آن منطقه بوده است. چه بسا در کشور خودمان شاهد تنوع فرهنگی بسیاری هستیم. 
نمونه تاثیر اقلیم بر فرهنگ ساخت آسباد های نشتیفان است؛ منطقه ای خشک و کم آب که وزش باد های ۱۲۰ روزه برنامه زراعت مردمان آن دیار را تعیین می کرده است و باد های ۱۲۰ روزه در کلیه شئون زندگی آن جامعه تاثیر داشته است. در حالی که شاید تا قبل از ایده ساخت آسباد ها و مهار کردن قدرت طبیعت، مردم آن سرزمین باد های ۱۲۰ روزه را عامل بدبختی و فلاکت می دانستند. بدون شک سیر تحول انسان در آن منطقه یک شبه نبوده و با گذشت  قرن ها آزمون و خطا آسباد ها به شکل امروزی آن در آمده است. 
همینطور در شوش مجموعه عظیم آسیاب های آبی را با شهرتی جهانی می بینیم، آیا می توان نقش رود کارون را در رشد و شکوفایی فرهنگ آن دیار نادیده گرفت؟ مردمان و حاکمان شوش در دوران باستان با مهار و هدایت کنترل شده آب در کانال ها به سمت آسیاب ها، کاری کرده اند که امروز این مجموعه ی عظیم پس از گذشت ده ها قرن، مانندی در دنیا ندارد. 

حتی می توان فرهنگ و تاریخ  را در میان خانه های خشکه چینی اورامانات، خشت های ارگ بم، آلاچیق عشایر ترکمن  به نام اوی، سیاه چادر عشایرنقاط مختلف کشور، در میان خانه های چوبی شمال، بادگیر های یزد و... جستجو کرد. 
اما در گذر زمان نباید از سیل، زلزله، رانش زمین، آتش فشان، خشک سالی، تر سالی و... به عنوان عوامل طبیعی موثر در شکل گیری فرهنگ اقوام غافل شد.
اما چرا آسیاب های بادی در شوش و مجموعه عظیم آسیاب های شوش در نشتیفان نیست؟ 
کمپین سبزی نوروز؛ حذف یا بازآفرینی؟
چرا مردم کویر برای ساخت خانه از روش خشکه چینی استفاده نمی کنند؟ چرا مردم اورامانات خانه های خشت و گلی نمی سازند؟  چرا در شمال کشور  بادگیر و قنات درست نمی کنند؟
 با این تفاسیر آیا می توان نقش شرایط اقلیمی را در چگونگی شکل گیری فرهنگ، سبک زندگی بشر و بازآفرینی فرهنگ رد کرد؟
محیط طبیعی یکی از عوامل موثر در شکل گیری و یا تغییر فرهنگ است، عامل بعدی انسانی است که می توان به دو دسته خود خواسته و ناخواسته تقسیم کرد. 

عامل خود خواسته: بخشی از آن باز به محیط طبیعی بر می گردد و بخشی به تصمیمات حاکمان، نقش تجار، نقش ریش سفید ها و بزرگان قبایل و طوایف، نقش کد خدا ها، نقش شورا ها و تصویب جدید، حکم پادشاهان و حکام محلی، قانون و حتی درون خانواده ها به صورت وصیت یا یک اتفاق که بعد از آن، سبکی جدید از خرده فرهنگ های قالب محلی منشعب می شود، حتی افراد می توانند به دلیل اکتسابی بودن فرهنگ، کلی یا بخشی از فرهنگ را نپذیرند. تغییر در فرهنگ یک شبه نبوده و معمولا با مقاومت افراد مواجه می شود، که در گذر زمان و با پافشاری عامل تغییر دهنده مانند حاکمان، کم کم در دل فرهنگ اصلی انشعابی ایجاد می شود و پیروانی پیدا می کند، که بعد ها ممکن است بیشتر گسترش پیدا کرده و این باز آفرینی فرهنگی (چه مسالمت آمیز ایجاد شده باشد و چه قهر آمیز) بعد ها وجهه ای تاریخی و موثق نیز پیدا کند.

اما نقش محیط طبیعی بر فرهنگ: جامعه ای ناگهان با بحران خشک سالی مواجه می شود و آن مردم برای حفظ جان، حفظ قدرت نظامی، حفظ شهر یا روستا، تامین غذا و آب تدابیر و تصمیماتی را اتخاذ می کرده اند، که شاید تا قبل از آن مرسوم نبوده یا به نوعی خارج از عرف بوده است. مانند کوچ آریایی ها به فلات ایران و دیگر نقاط. یا در حال حاضر که خشک سالی بر کشور ایران سایه افکنده است. امتداد خشک سالی طی سال های گذشته منجر به خشک شدن رودخانه های دائمی مانند کشکان، چشمه های آب دائمی، برکه ها، دریاچه ها و... شد. 
بدون شک عقل سلیم حکم می کند هنگامی که آب نیست، دیگر خیار غرقابی نکاریم، نیم ساعت زیر دوش نایستیم و گوشت قرمز نخوریم یا مصرف اش را کمتر کنیم. پس از منظر فرهنگی اگر برای پذیرایی از میهمان جلوی او خیار نگذاشتیم، سنت شکنی و بی احترامی نیست، بلکه خشک سالی باعث شده دیگر خیار کشت نشود، یا اگر دوش گرفتن نیم ساعته تا ۵ دقیقه کاهش پیدا کرد، نشانه کثیفی نیست، بلکه برای حفظ سلامتی و بهداشت، با وجود خشک سالی مجبور به ترک عادتی اشتباه شده ایم یا اگر مصرف گوشت قرمز را قطع کردیم یا کاهش دادیم به دلیل فقر مالی نیست، بلکه تولید گوشت در دامداری های سنتی و مدرن آنچنان آبی نیاز دارد که دامداران در دوران خشک سالی نمی توانند آن مقدار آب را تامین کرد.
در حقیقت اگر آب نباشد، آبادانی نیست، وقتی آبادانی نباشد، تمدنی هم باقی نمی ماند که ما بخواهیم برای حفظ آن تلاش کنیم. نمونه بارز نقش آب در فرهنگ جامعه را می توان در اصفهان و روی سی و سه پل دید، چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳ به اصفهان رفتم، قطعا مدت زمانی که آنجا بودم برای بررسی و نتیجه گیری دقیق، کافی نبوده است؛ اما آنچه دیدم رودخانه خشکیده زاینده رود بود و فروشندگان مواد مخدر روی سی و سه پل و جوانانی که شب زیر سی و سه پل در حال مصرف مواد مخدر بودند! گویا در نبود زندگی در زاینده رود، سی و سه پل هم متروک شده بود. پلی تاریخی که نماد فرهنگی اصفهان است آنچنان در حضور معتادان و خشکیدگی رود مهجور مانده بود که گویا از ابتدا هیچ فرهنگی وجود نداشته است. 
در حالی که همان شب خبر دادند دریچه های سد باز شده، شور و شوقی در فضای مجازی موج می زد و هنوز آب به شهر نرسیده بود که عده ای از باستانی کاران اصفهانی با تجهیزات کامل در آن سرمای هوا و در دل شب به استقبال زنده شدن زاینده رود آمدند. 
صبح روز پنج شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۳ زاینده رود زنده شد، لحظاتی وصف نا شدنی را دیدم و شنیدم، مردم اصفهان گویا عزیزترین کسان خود را دیده بودند، پیرمردان و جوانان خوش صدایی که کنار سی و سه پل آواز می خواندند؛ ناگهان شادابی و نشاط از شاهرگ زاینده رود در جسم و جان مردم شهر تزریق شد. در آن هنگام به دستور معصومه ابتکار دریچه های سد برای کشت پاییزه مزارع شرق اصفهان باز شده بود. 
حال آیا می توان نقش و اهمیت آب را در بودن یا نبودن فرهنگ منکر شد؟  آیا می توان در زمان خشک سالی باز بر روی برخی عادت ها، همراه با عصبیت پا فشاری کرد؟ آیا می توان بدون تغییر در سبک زندگی و تفکیک رفتار غلط و حذف آن از فرهنگ و سنت، ادامه حیات داد؟
آیا باید دست روی دست گذاشت تا آخرین قطره آب هم به پایان برسد و بعد تازه بفهمیم که از چند سال پیش باید در سبک زندگی خودمان تغییراتی ایجاد می کردیم؟
آیا تلاش برای حفظ میراث فرهنگی و تاریخ هزار ساله در کنار حفظ پایداری محیط زیست و طبیعت، به منظور استمرار حیات مادی و فرهنگی اشتباه است؟
کمپین سبزی نوروز؛ حذف یا بازآفرینی؟
اما عامل ناخواسته انسانی: به این مفهوم که جامعه ای دیگر باعث تغییر در فرهنگ و سبک زندگی جامعه ما شود. مانند حمله اعراب، حمله مغول ها، لشگرکشی هخامنشیان به مصر، حمله عراق به ایران، البته همجواری یا همسایگی دو فرهنگ در حالت صلح نیز می تواند باعث تلفیق و حتی غلبه فرهنگ جامعه ای بر فرهنگ جامعه ی دیگر شود و...
چه بسا زندگی کوچ نشینی متاثر از اقلیم و شرایط جغرافیایی است و به نوعی در هر دو دسته ی بالا قرار می گیرد. این سبک زندگی نشان دهنده انعطاف پذیری فرهنگ و تاثیر آن بر سبک زندگی بشر است. تا حدی که سبک زندگی کوچ نشینی قرن ها ادامه دارد.
نکته ای که نباید فراموش کرد: فرهنگ یک قالی پاخورده اما نا تمام، به قدمت تاریخ بشریت است. در ادوار مختلف تاریخ، بشر به تاسی از پیشینیان و بر اساس نیاز روزگار خود و اقتضای زمانه گره ای جدید به قالی افزوده و حتی هنگامی که مصلحت دانسته گره ای را برچیده و یا ادامه قالی را با رنگ و نقشی دیگر بافته است.
تا به اینجا می توان دریافت که فرهنگ پویا، منعطف و تحول پذیر است، فرهنگ امروز ما نیز دستخوش تغییرات ناملموسی بوده که حتی با مطالعه تاریخ معاصر می توان آن را درک کرد. مانند روند تغییر پوشش لباس مردم ایران از لباس های سنتی که دقیقا برگرفته از فرهنگ و شرایط اقلیمی هر منطقه بود، به لباس های امروزی که ریشه ای در فرهنگ ما ندارد. 
نباید فراموش کرد که فرهنگ از عناصری چون مجموعه ی هنجار ها، ارزش ها، عقاید و باور ها، نماد ها، صنایع فرهنگی و هنری تشکیل شده است. یکی از قابلیت های فرهنگ ایجاد انطباق و سازگاری به کمک عانصر گفته شده، بین انسان با انسان و انسان با محیط طبیعی و محیط طبیعی با انسان است.
پس اکنون که می دانیم حدود ۸۰ درصد از ذخیره آب های زیر زمینی در کشور مصرف شده نباید به فکر بازآفرینی در برخی از عناصر فرهنگی باشیم؟ آیا همچنان در ایام نوروز بر کاشت سبزه با گندم باید تاکید داشته باشیم و آن را روز سیزده دور بی اندازیم، یا می توانیم با کمی انعطاف بذر دیگری بکاریم که هیچ هدر رفتی نداشته باشد؟  
در حالی که طبق آمار گمرک ایران، در سال ۹۳ گندم به عنوان محصولی استراتژیک و اساسی با حجمی معادل شش میلیون و ۹۵۴ هزار تن و با ارزش نزیک به سه میلیارد دلار، در صدر کالا های وارداتی است، این میزان واردات در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته از نظر وزنی ۷۵.۲۸ درصد و از ارزشی ۵۷.۳ درصد افزایش داشته است. 
چرا گندم در صدر جدول واردات گمرک در سال ۹۳ است؟ 
چرا میزان واردات و ارزش گندم نسبت به سال ۹۲ افزایش زیادی داشته است؟
آیا درست است در شرایط خشک سالی شدید امروز، که هر سال بیشتر به واردات گندم نیازمند می شویم، این برکت خدارا هدر دهیم؟
آیا نباید به دنبال تدبیری بود تا از هدر رفتن گندم جلو گیری کنیم؟
بر اساس سرشماری(سال۱۳۹۰) تعداد خانوار های کشور ۲۰ میلیون و ۷۰۳ هزار و ۹۵۳ اعلام شده است. اگر فرض بگیریم برای کاشت سبزه ۵۰ گرم گندم لازم است و  فقط ۱۵ میلیون نفر سبزه نوروز را با گندم نمی کارند، در مجموع ۷۵۰ هزار تن گندم دور ریخته نشده است و آب مجازی آن معادل ۸۲۵ میلیارد لیتر می شود که هدر نرفته است.
ضرب المثل ها نیز ریشه در فرهنگ و تاریخ جوامع دارند، از قدیم گفته اند: قطره قطره جمع شود، وانگهی دریا شود! لذا اگر کل حساب و کتاب بالا را باز نصف کنیم رقم قابل توجهی می شود که هیچ خردمندی بی اعتنا از کنارش رد نمی شود!
کمپین سبزی نوروز در دومین سال فعالیت خود به مردم پیشنهاد می دهد: سبزی را به عنوان سبزه بکارند. طبق تحقیقات فاطمه کریمی (فعال محیط زیست کاشان)  کاشت بذر سبزیجاتی مانند تره تیزک به جای کاشت گندم در یزد مرسوم بوده است. حتی در روستای گیلی (بین اراک و خمین) در گذشته با این حال که کشاورز بودند و گندم، ماشک و... داشتند، اما اصلا سبزه نمی کاشتند و قبل از سال تحویل به باغ های نزدیک روستا رفته و علف های تازه روییده و سبز را از کنار جوی آب با ریشه در می آوردند و در ظرفی مناسب در سفره هفت سین می گذاشته اند.  
نگاهی اجمالی به انتخاب عناصر سفره هفت سین در گوشه و کنار کشور نشان می دهد که عقاید مختلفی برای کاشت سبزه وجود دارد و روایت های گوناگونی نقل شده است. اما کمپین سبزی نوروز کاری ندارد کدام درست یا نادرست است، تفکر کمپین اینگونه است که امروز با توجه به حال بد محیط زیست و خشک سالی باید تدبیری اندیشید و روشی را برگزید که ضامن بقای خودمان و زمین باشد.
چرا دانه های خوراکی را سبزه کنیم و بعد از چند روز دور بریزیم و هم آن دانه را هدر بدیم و هم چهره محیط طبیعی و شهری را پر از سبزه کنیم؟
در حالی که می دانیم برای خرید گندم هزینه گزافی می دهیم چرا بر سبزه گندم پا فشاری کنیم؟
چرا تفکر نوینی را که به پاسداری از فرهنگ و محیط زیست در کنار هم، به پا خواسته را کور کورانه تخریب می کنیم؟
آیا باید دست روی دست گذاشت تا دیگر نتوان کاری کرد؟
برخی می گویند شما می خواهید فرهنگ چند هزار ساله را تغییر دهید یا حذف کنید! به ایشان می گویم مگر شما از مو به موی فرهنگ چند هزار ساله مطلع و آگاه هستی که امروز این پیشنهاد فرهنگی و محیط زیستی را سرکوب می کنید؟ 
چه بسا زرتشتیان بر سبزه خود اوستا می خوانده اند، آیا دلواپسان تغییر فرهنگ اکنون بر سبزه خود اوستا می خوانند؟
چه بسا مردان ایرنی در گذشته عمامه بر سر می گذاشته اند، آیا دلواپسان سبزه گندم امروز عمامه به سر دارند؟
چه بسا مردان و زنان در گذشته گیوه و گالش به پا می کرده اند، آیا دلواپسان امروز گیوه و گالش به پا می کنند؟
چه بسا در گذشته حمام خزینه ای بود و آیا دلواپسان باز آفرینی عناصر فرهنگی، همچنان در خزینه ها حمام می کنند؟
چه بسا وسیله حمل و نقل در گذشته، اسب، شتر، الاغ و قاطر بوده، آیا دلواپسان، همچنان با الاغ تردد می کنند؟
این همه ایراد های ملا نصرالدینی از یک کمپین مفهومی برای چیست؟ این همه پا فشاری های افراطی برای چیست؟ 
تا ۲۰ سال پیش برف که می بارید، بزرگتر ها می گفتند: این که چیزی نیست، زمان ما برف می آمد تا کمر و تو کوچه ها تونل می زدیم، در حالی که از نظر ما در همان ۲۰ سال پیش هم برف قابل توجهی باریده بود، اما امروز نه از آن تونل ها خبری است و نه از برف ۲۰ سال پیش و باید گفت سال به سال دریغ از پارسال.
نمیدانم دلواپسان سبزه نوروز کجا زندگی می کنند که تبعات خشک سالی را ندیده و درک نکرده اند، طی چند سال گذشته صد ها تالاب، دریاچه، رودخانه، چشمه و برکه در گوشه و کنار مملکت خشک شده است، طی سال های گذشته بارش نزولات جوی به شدت کاهش پیدا کرده است، طی سال های گذشته ذخایر آب زیر زمینی ته کشیده است، طی سال های گذشته افزایش نیاز جامعه در قالب تجمل گرایی و مصرف گرایی ظاهر شده و اسراف در نان و غذا به مراتب زیاد شده است. روزگاری اگر تکه نانی، آن هم غیر عمد روی زمین افتاده بود، مردم آن را برداشته و در کناری که زیر پا نباشد می گذاشتند؛ اما امروزهر طرف که می روی نان زیر پا است. 
 جبر طبیعت کاری به توافقات، تفاهمات، مرز بندی، فرهنگ، تاریخ و تمدن چند هزار ساله ی ما ندارد! کمپین سبزی نوروز با جهان بینی خاص خود در صدد حفظ پایداری محیط ‌زیست و طبیعت به منظور استمرار برپایی آیین های سنتی در ایران زمین است.
سبزی نوروز را پیشنهاد دادیم، چون کاشتن سبزی فراگردی ارگانیک در خانه ایجاد می کند. سبزی در خانه ها کاشته می شود و در خانه می ماند، یعنی روز سیزده سبزی را دور نمی اندازیم. شرایط اقلیمی بر آن تاثیر کمی دارد، افراد می توانند با کمپوستی که خودشان درست کرده اند و با آب خاکستری، سبزی های داخل خانه و حتی باغچه خود را آبیاری کنند. استفاده مجدد از وسایل دور ریختنی برای درست کردن گلدان و بستر کشت سبزی تولید پسماند خانگی را کاهش می دهد. سبزی نوروز بار دیگر پیوندی میان انسان امروز با طبیعت ایجاد خواهد کرد.
کمپین مفهومی سبزی نوروز سرآغاز تحولی در سبک زندگی افراد است، از کاشت سبزی خوردن برای سبزه نوروز گرفته تا پیام های محیط زیستی پنهانی که افراد به هنگام کسب اطلاعات برای کاش سبزی کسب می کنند؛ کمپین می گوید گندم را باید مانند جان پاسداری کرد و مراسم نوروز را باید به بهترین شکل به جا آورد. قرار نیست عنصری از هفت سین حذف شود یا تغییری در سنت ها ایجاد شود، پیشنهاد کاشت سبزی از خرده فرهنگ های کشور استخراج شده است. آنچه در سبزه مهم است سبز بودن، ریشه دار بودن، شادابی و طراوت و خوراکی بودن آن است. 
اما در این کمپین می خواهیم چند عنصرنا مطلوب را از سفره هفت سین و رفتار مردم خذف کنیم، خریدن ماهی قرمز که به استناد آثار نقاشی دوره قاجار هیچ جایگاهی در سفره هفت سین ندارد و رها سازی آن در چشمه ها، رودها، برکه ها و... اشتباه است، چون آن ماهی به گونه مهاجم تبدیل می شود و توازن در آن اکوسیستم برهم می خورد. همینطور در حمیات از جانوران بومی و در حال انقراض، چون سمندر لرستانی، سنجاب، پرندگان و لاکپشت و مار آبی از خرید آن پرهیز کنیم و به کودکان گوشزد کنیم که خرید و فروش این جانوران غیر اخلاق، غیر انسانی و غیر قانونی است و باید به زیستگاه خود بازگردانده شوند.
در مجموع ایده و اهداف کمپین مفهومی سبزی نوروز از جامعه، محیط زیست و طبیعت برخواسته است. این کمپین با توجه به اقتضای طبیعت، پشنهاد فراگردی ارگانیک را به افراد می دهد که باعث تحول در سبک زندگی و سلامت افراد خواهد شد. بخش اعظم جامعه امروز غرق در روزمرگی، گرفتاری و تامین معیشت خود بوده و از مسائل محیط زیستی غافل است. بی اعتنایی به محیط زیست و طبیعت در نوروز به اوج خود می رسد و سبزی نوروز بهانه ای است برای ورود به ذهن مشوش اقشار مختلف جامعه. 
حال قضاوت با شما، کمپین سبزی نوروز، در راستای حذف یا بازآفرینی فرهنگ تلاش می کند؟

*کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه، کنشگر محیط زیست، ایده پرداز و مدیر کمپین مفهومی #سبزی نوروز

منبع: زیست بوم

فرهنگسازی

فلج فرهنگی


فرهنگ چیست؟

بی فرهنگ کیست؟

فرهنگ سازی یعنی چی؟


فرهنگ مجموعه ای از عناصر پویا و خلاق در زندگی بشر است. فرهنگ همانند خون در کالبد جوامع جریان دارد و خانواده قلب تپنده آن است. پیشینه فرهنگ با  تاریخ بشریت گره خورده و خانواده به عنوان اولین کانون پرورشی کودکان عامل اصلی آموزش و انتقال عناصر فرهنگی از نسلی به نسل دیگر  است. 

شیوه غذا پختن، غذا خوردن، آداب معاشرت، رفتار اجتماعی، رانندگی، احترام به دیگران، زباله نریختن، استفاده از موبایل و... همه و همه تکه های پازل فرهنگ هستند؛ که پدر و مادر به فرزند خود می آموزند، یا امیدواریم آموزش دهند. 

بدون شک رفتار پدر و مادر نقش موثری در درونی سازی فرهنگ دارد. بدین ترتیب، طی چند سال چیدمان پازل فرهنگی در ذات فرزندان از رفتار خانواده تاثیر می پذیرد. 

به فرایند پرورش فرزندان، از کودکی تا زمان استقلال که سال های سال در زندگی شخصی و اجتماعی اش تاثیر دارد ''تربیت'' می گویند. 

پس اگر فردی را ببینیم که رفتاری خارج از عرف انجام می دهد می گوییم: تربیت خانوادگی ندارد. یا مادر اش او را تربیت نکرده. یا سر سفره پدر اش ننشسته. یا اگر سن طرف بالا باشد می گوییم طرف فرهنگ ندارد و... ( روزی شاهد بی احترامی جوانی به یک شهروند ایرانی با اصالت هندی بودم که مرد هندی به او گفت: پدر نا شناخته...)


اما فرهنگ سازی یعنی چی؟

آیا تا حالا دیده اید که معلم به پدر و مادر دانش آموز  بگوید: خانم در خانه روی 《فرهنگ سازی》 بچه تان بیشتر کار کنید. یا خانم بچه تان را 《فرهنگ سازی》 کنید و...  پاسخ این پرسش خیر است.

اما شنیدیم که معلم می گوید: خانم در خانه روی ''تربیت'' بچه تان کار کنید. یا خانم بچه تان را ''تربیت'' کنید و...

تربیت در خانواده اصل و اساس جامعه ی سلامت و پویا است. اگر قرار باشد افراد بی تربیت وارد جامعه شوند، در خیابان شاهد لایی کشیدن برخی راننده ها هستیم. یا برخی از ته صف می آیند جلو و حق شما را ضایع می کنند. یا زباله اش را روی زمین رها می کند. یا تو ایستگاه اتوبوس و پیاده رو دود سیگارشان را تو صورت شما فوت می کنند. یا تو تلگرام محتوای تولیدی شما را به نام خودشان منتشر می کنند. یا در مکان عمومی با صدای بلند با موبایل حرف می زننند. یا با دهان باز غذا می خورند. یا برای وضو گرفتن چندین لیتر آب پاک را به فاضلاب تبدیل می کند.  و.... گویا قلب تپنده فرهنگ سکته کرده و نارسایی در برخی از اعضا باعث بروز ناهنجاری و تاثیر جدی بر دیگر اعضا شده. 

برای حل ناهنجاری های اجتماعی بالا، چه باید کرد؟ حتما می گویید: باید فرهنگ سازی بشه. 

اما فرهنگ سازی دروغ بزرگی است، که بودجه کلانی برای آن تخصیص داده شده است. رفتار ما در جامعه، چه خوب و چه بد بازتابی از تربیت خانوادگی مان است و ابتدا به ساکن خانواده ها مسئول ناهنجاری های جامعه هستند.

دولت ۶هزار میلیارد تومن بودجه به فرهنگ می دهد که عمدتا برای فرهنگ سازی هزینه می شود و همینطور با اعطای وام خودرو سلامت جامعه را تهدید می کند.

بعد از گذشت بیش از سی سال همچنان جیب فرهنگی کشور پر نشده  و نیمی از پیکر جامعه فلج شده است. 


#احسان_میرزائی        www.ofmedia.ir 

#چهارشنبه - ۲- #دی - ۱۳۹۴

ساعت: ۱۲:۰۹



احسان میرزائی - شهروندخبرنگار: آداب معاشرت

هرکه عیب دگران پیش تو آورد و شمرد / / / بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد (سعدی)


چگونه در معاشرت های روزانه محبوب اطرافیان باشیم؟

اصل کلی: در جوامع گوناگون سعی کنیم رفتارمان با عرف و هنجار آن جمع هارمونی داشته باشد.


1. ما در محیط های مختلفی قرار می گیریم که باید از هر یک درک خاصی داشته باشیم و رفتار متفاوت از خود نشان دهیم؛ نحوه معاشرت با دوستان، همکاران، خانواده، فامیل، همکلاسان و ... متفاوت است.

مثلا تا حالا دیدید کسی در اتوبوس شرکت واحد مسواک بزند؟

 2. در معاشرت های روزانه برای تعریف یک رویداد شخصی نیاز نیست ریز ماجرا را برای مخاطب خود جزء به جزء بگویید؛ اگر نکته ای برای او مجهول باشد خودش سوال می کند.

 3. روی تن صدای خود کنترل داشته باشیم؛ در یک فضای سربسته مثل اتاق که چند نفر همزمان در کنار هم هستند، باعث ناراحتی دیگران نشویم.

 4. در فضای سربسته مثل اتاق، دفترکار، تاکسی، مترو، اتوبوس، خانه فامیل، سمینار و ... ضمن احترام به اطرافیان با موبایل و تلفن بلند بلند صحبت نکنیم؛ تکنولوژی میکروفون های موبایل بسیار پیشرفت کرده. همینطور مکالمه مکرر و طولانی مدت در چنین فضاهایی باعث ناراحتی اطرافیان می شود. همینطور فرقی ندارد تلفن خانه شما باشد یا محل کارتان و حتی با موبایل خود تماس گرفته باشید، این وسایل برای مکالمات طولانی، گرفتن دستور پخت غذا و غیبت کردن و ... نیست؛ به فکر افرادی که پشت خط مانده اند باشیم. برای حل مسائل خانوادگی، کاری و ... بهترین کار ملاقات حضوری و صحبت چهره به چهره است.

 5. افسار زبان خود را بکشیم؛ نیاز نیست رویداد های زندگی خود، وقایع روز های گذشته و یا تصمیمات آینده خود را برای همه تعریف کنیم!

 6. از درگوشی صحبت کردن در جمع بپرهیزیم.

 7. گاهی صحبت خصوصی با فردی در جمع داریم، عجله نکنیم و سر فرصت با او صحبت کنیم. 

برخی با عجله سعی می کنند با ایما و اشاره منظور خود را به دیگری بفهمانند و اگر پیام او در رابطه با مسائل زناشویی باشد کاملا تابلو است.

 8. تن صدا، حالات چهره، حالت چشم و رفتار ما بدون نیاز صحبت کردن یک نمای کلی از تفکرمان را به اطرافیان نشان می دهد.

 مثلا موقعی که با دیدن یک کلیپ یا عکس، خواندن یک مطلب و ... که موضوع آن جنسی است و هیجان می آییم اطرافیان از شواهد و پنهان کاری هایی که انجام می دهیم متوجه موضوع می شوند. 

 9. حریم شخصی دیگران را به رسمیت بشماریم تا حرمت حریم شخصی ما نیز نگاه داشته شود.

10. وقت دیگران را با خالی بندی، چاخان و حرف های پوچ نگیریم؛ مخاطب ما اگر هوشیار باشد؛ بعد از اولین برخورد می فهمد که صحبت هایمان بی محتوا است، آن لحظه چیزی نمی گوید اما دفعات بعدی وقتی برای شما نمی گذراند.

 11. در کلام خود صداقت و حسن نیت داشته باشیم و از او درخواست های نامعقول نداشته باشیم.

 12. در جمع از رفتارهای شبهه برانگیز که باعث شک و تردید دیگران می شود بپرهیزیم.

 13. گوش و وقت کسی مفت نیست، هر کس در هر محیطی نیاز به آرامش دارد؛ پس خود را عادت بدهیم که در حصور دیگران غر نزنیم، ناله نکنیم، بدگویی زمین و زمان را نکنیم و ... حتی اگر به حق باشد. هیچکس از افرادی که همواره پارازیت منفی از خود ارسال می کنند خوشش نمی آید.

 14. عادت کنیم در جمع پشت سر دیگران غیبت نکنیم؛ حال می خواهد حقی از شما صایع شده باشد و یا صرفا برای سرگرمی باشد. فراموش نکنیم هرکس پیش ما از دیگری عیبت می کند، هیچ ابایی از غیبت کردن پشت سر ما نزد دیگری ندارد. 

 15. گاهی با زبان بی زبانی انبوهی از انرژی را در فضا متصاعد می کنیم. حالا این انرژی می تواند مثبت و منفی باشد. 

مثلا لبخند ما بدو ورود به جمع باعث احساس آرامش و امنیت و ... در افراد می شود. 

اما اخم کردن، بی تفاوت بودن، رفتار از روی خشم و عصبانیت که نتیجه آن کوبیدن در و پرت کردن اشیاء ( حتی اگر پرت کردن یک خودکار روی میز باشد) و ... باشد مانند انفجار بمبی با انرژی منفی در فضا می شود، به امین دلیل افراد پس از چنین برخورد هایی برای دقایقی چیزی نمی گویند. 

16. به حریم خصوصی دیگران احترام بگذاریم و در زندگی خصوصی دیگران دخالت نکنیم؛ رفیق و همکار ارزش و جایگاه خود را دارد اما دلیل نمی شود در مورد زندگی خصوصی و خارج از محدوده همکاری و دوستی چیزی بداند.


 #احسان_میرزائی www.ofmedia.ir

چهارشنبه - 19 - آذر - 1393

 10:49ظ