تحلیل روند پذیرش پویش سه‌شنبه‌های بدون‌خودرو در جامعه

روشن کردن شمعی در تاریکی

فرهیختگان آنلاین: روزانه در معرض صدها پیام تبلیغاتی از طریق تلویزیون، رادیو، روزنامه، تلفن همراه، خیابان و... قرار می‌گیریم؛ اما آیا تمام این تبلیغات را می‌بینیم و به آن توجه می‌کنیم؟ پاسخ مشخص است: خیر.


چون ذهن انسان عادت کرده که پیام‌های تبلیغاتی را در رده‌ پیام‌های بی‌فایده قرار دهد و ما ناخواسته به آنها اعتنا نمی‌کنیم. به همین دلیل است که کارشناسان صنعت تبلیغات همواره در تکاپوی یافتن شیوه‌های جدیدی برای تبلیغ و تاثیر‌گذاری بر مخاطبان هستند. در ادامه دلایلی را مطرح می‌کنیم که منجر به بی‌اعتنایی شهروندان، به پیام‌های تبلیغاتی پویش سه‌شنبه‌های بدون‌خودرو می‌شود:

«پویش سه‌شنبه‌های بدون خودرو» که توسط کوروش بختیاری، فعال محیط‌زیست اراک در آذر 1394 معرفی شد، در همان گام‌های نخست که قرار بود به عموم مردم معرفی و اهدافش تبیین شود، ناگهان از سوی محمد درویش مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست مورد توجه و حمایت قرار گرفت. این پویش قبل از پخته شدن ایده در بطن جامعه مدنی و معرفی به عموم مردم، ناگهان به راس جامعه، یعنی جایی که دغدغه‌ همه ‌چیز هست، جز محیط‌‌زیست، کشیده شد. به معنای دیگر، مخاطب عام هنوز متوجه نشده بود که حرف حساب ایده‌پرداز این پویش چیست و کلا هدفش از طرح این پیشنهاد چه بوده که پویش مانند توپی در دامن مسئولان و مدیران دولتی و نیمه‌دولتی افتاد؛ در حالی که به جرات می‌توان گفت این توپ با نیروی پشتوانه و اراده‌ مردمی به حرکت درنیامده بود.

اکنون 27 هفته از معرفی پویش سه‌شنبه‌های بدون خودرو می‌گذرد و محمد‌ درویش همچنان تلاش می‌کند با رایزنی و نامه‌نگاری توجه بانک‌ها و سازمان‌های مختلف را برای حمایت از پویش جلب کند؛ با توجه به جایگاه، روابط و قدرت تاثیرگذاری وی، باید اعتراف کرد تکه‌های پازل را برای به ثمر رسیدن پویش یکی پس از دیگری در جای مناسب قرار می‌دهد. اما همچنان جای یک تکه از پازل خالی مانده و آن حمایت مردمی برای مطالبه‌گری از مسئولان است.

البته کنشگران و برخی دوستداران محیط‌زیست همچنان پویش سه‌شنبه‌ها را ایده‌ای جدا نشدنی از بدنه‌ جامعه مدنی می‌دانند و در فضای مجازی همچنان برای جلب توجه عمومی تلاش می‌کنند و حتی برنامه‌های دوچرخه‌سواری ترتیب می‌دهند. ولی به نظر می‌آید کش و قوس‌های ناملموس باعث شده که این پویش بعد از 27 هفته آن‌طور که باید در میان مردم پیش نرود. هرچند اگر نظر محمد درویش را جویا شویم طبق یکی از پست‌هایی که در هفتمین هفته از پویش در کانال خود منتشر کرده، خواهد گفت: «تنها فرق مثبتی که امروز در سه‌شنبه بدون خودرو در مسیر پیاده‌روی از منزل تا سازمان محیط‌زیست مشاهده کردم، این بود که دو نفر در پیاده‌رو ضلع جنوبی آزادراه حکیم در آن دورها دیده می‌شوند! دو نفری که در تصاویر هفته قبل نبودند و این خودش امیدبخش است! نیست؟»

حقیقت این است که با تغییر فرستنده پیام از جامعه مدنی به بخش دولتی، دیگر نمی‌توان انتظار داشت که بازخورد مردم نسبت به پیام دولتی‌ها همانند بازخورد‌ مردم به پیام جامعه‌ مدنی باشد. به معنای دیگر، میزان تاثیرگذاری کلام کوروش بختیاری به‌عنوان فردی که دغدغه‌مند است و برای انتقال آگاهی و هشدار دادن نسبت به معضلات محیط‌زیستی سوژه‌ای را بهانه کرده تا تلنگری به مردم بزند، به مراتب بیشتر از بخشنامه‌ای دولتی است که به مردم ابلاغ می‌شود. مردم ذاتا نسبت به پیام‌های دولتی حس خوبی ندارند... . نان گران می‌شود، بنزین گران می‌شود، مرغ گران می‌شود، مسافرکش‌های شخصی ۴۰هزار تومان جریمه می‌شوند، کمربندها را ببندید و حالا خودروی شخصی به خیابان نیاورید.

وقتی مردم پیام‌ها و نماد پویش مذکور را از طریق کانال‌های رسمی دولتی و نیمه‌دولتی دریافت می‌کنند، چه تصوری خواهند داشت؟ در این حالت مردم به ظرفیت کم و فرسودگی ناوگان حمل‌ونقل عمومی اشاره و آن را شوخی فرض می‌کنند. پس قابل پیش‌بینی است که تبلیغات پویش سه‌شنبه‌های بدون خودرو همانند صدها پیام تبلیغاتی دیگری می‌شود که ذهن ما آن را در رده‌ پیام‌های بی‌فایده قرار می‌دهد و بدون اعتنا از آن می‌گذریم.

نگارنده به‌عنوان کنشگر محیط‌زیست و نخستین نفری که به پویش مذکور پیوست، انتظار داشت هدف از راه‌اندازی پویش با توجه به گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی در گام نخست جلب توجه عمومی به معضلات محیط‌زیستی و جلب مشارکت آگاهانه مردم باشد و سپس مطالبه‌گری از سوی مردم در دستور کار پویش قرار گیرد و درنهایت سازمان‌های دولتی و شهرداری‌ها با توجه به خواسته‌ مردم به تجهیز و افزایش ظرفیت ناوگان حمل‌ونقل عمومی بپردازند، مسیر‌های سبز پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری ایجاد کنند و به پروژه دولت الکترونیک جامه عمل بپوشانند. اما تا به اینجای کار شاهد بوده‌ایم که هیچ‌گونه مطالبه‌گری از سوی مردم ایجاد نشده و این پویش در سطوح بالای جامعه همچون حبابی شناور است و صرفا برخی از بانک‌ها و سازمان‌ها به همراه کارمندان‌شان از آن حمایت می‌کنند؛ البته به نظر می‌آید این حمایت نه به خاطر اعتقاد به مسئولیت‌های اجتماعی، بلکه به خاطر عقب نماندن از قافله است. به معنی دیگر این سازمان‌ها از پیوستن به پویش مذکور در پی استفاده‌های تبلیغاتی و اهداف خود هستند. این روزها مشارکت‌های اجتماعی با عنوان شیکی چون محیط‌زیست به مد تبدیل شده است و جای تعجب ندارد که هر فرد حقیقی و حقوقی بخواهد از این جریانات سهمی ببرد و وجهه‌ای محیط‌زیستی برای خود ایجاد کند. کمپین یا پویش ذاتا حرکتی مردمی و برخاسته از تفکر جامعه مدنی برای حل مسالمت‌آمیز مسائل اجتماعی است. پویش محیط‌زیستی در اصل دغدغه یک کنشگر محیط‌زیست است که ابتدا به‌عنوان یک مساله و سپس به شکل ایده و نهایتا در بسته‌ای پیشنهادی برای معرفی به مردم و مسئولان است که در آن مسیر، فلسفه و هدف پویش شرح داده شده است. پس هنگامی که پویش سه‌شنبه‌های بدون خودرو از مسیر طبیعی خود خارج شده و بدون پشتوانه مردمی به راس جامعه رسیده است، بدون وجود زیرساخت، امکانات و تسهیلات لازم نمی‌توان به مردم ابلاغ کرد که از خودروی شخصی استفاده نکنید تا هوای پاک و زندگی سالمی داشته باشید.



احسان میرزایی کنشگر محیط‌ زیست


 منبع فرهیختگان آنلاین:


http://fdn.ir/content/view/152883/1/

حقوق کودکان در فعالیت محیط‌ زیستی

پایگاه خبری گُلوَنی، احسان میرزائی: بدا به حال ما که حتی دیدن عکس جسد آیلان (کودک پناهجوی سوری) در ساحل دریا وجدان ما را بیدار نکرد.

برخی از کنشگران محیط‌‌زیست از آن طرف بام افتاده‌اند؛ یعنی آنقدر که به دنبال دادخواهی از مسائل مختلف جلوی پردیسان تجمع می‌کنند و در فضای مجازی مطلب می‌نویسند، دیگر چیزی به عنوان حقوق کودکان را نمی‌بینند و یا حتی به آن اعتقاد ندارند. البته این گلایه به آن معنا نیست که از فردا صرفاً به حقوق کودکان بپردازیم و از دیگر اصول غافل شویم، خیر. آگاه بودن به حقوق شهروندی، حقوق حیوانات، حقوق کودکان و دیگر موارد از اصلی‌ترین نیازهای یک کنشگر جامعه مدنی است. کنشگران باید بتواند در حوزه تخصصی خود از این اصول به‌جا و درست استفاده کرده و چهارچوب کارِ خود را چنان تنظیم کند که مو لای درزِ آن فعالیت نرود.

برای نمونه، یک کانون محیط‌زیستی در تهران کودکان را به جمع‌آوری فیلترسیگار در پارک لاله و بوستان‌ کودک ترغیب و تشویق کرده و گزارش تصویری آن را نیز در فضای مجازی منتشر کرده است. (البته بحث انتشار تصویر کودکان در رسانه ملی و فضای مجازی نیز یکی از موارد نقض حقوق کودکان است)


شما که این یادداشت را می‌خوانی، آیا به دختر یا پسر خردسال‌تان اجازه می‌دهید به فیلتر سیگاری که روی زمین افتاده و حاوی صدها نوع سم مضر است، دست بزند؟

کودکان از بدو تولد تا چندین سال بعد همواره نیازمند توجه ویژه، هدایت، حمایت و راهنمایی والدین خود هستند، به همین دلیل است که والدین وقتی مجبور می‌شوند کودک خود را در خانه تنها بگذارند، بارها به او تاکید می‌کنند که سمت وسایل تیز و برنده نروند و با اجاق گاز بازی نکنند. طبق تعریف سازمان‌ملل‌متحد افراد تا ۱۸ سالگی کودک محسوب می‌شوند، در این دوران نباید از کودک توقع داشت که رفتار و واکنش‌هایی مانند بزرگ‌سالان داشته باشند.

امروزه رسانه‌ها برای تأثیرگذاری قطعی بر ذهن مقاوم و غیر قابل نفوذ مخاطبان بزرگ‌سال، از تصویر کودکان بهره می‌برند. به کارت ویزیت یا تیزر تبلیغات برخی خیریه‌ها و همین‌طور به تبلیغات تجاری تلویزیون و به شیوه‌ی بهره‌گیری از کودکان توجه کنید.

این روش تبلیغی با بهره‌برداری منفعت‌طلبانه از معصومیت و ضعف کودک بی‌پناه قصد دارد مستقیم بر احساسات مخاطبان تأثیر بگذارد و جای تأسف دارد که چنین روشی امروز در بین سمن‌های محیط زیستی رواج پیدا کرده است. در حالی که “حفظ زمین برای آیندگان” اصلی‌ترین شعار کنشگران محیط‌زیست است، ایشان ناخواسته ادامه‌دهنده‌ی روشی غیر انسانی هستند و برای رسیدن به هدف خود (حفظ زمین برای آیندگان) حقوق اولیه‌ی کودکان (آیندگان) را زیر پا می‌گذارند. شوربختانه این کج‌روی یا برداشت اشتباه امروز وجود دارد و کنشگران محیط‌زیست و پدران و مادران به آن آگاه نیستند!

اما مسئله جایی بغرنج‌تر می‌شود که اگر تا دیروز برای حل هر مسئله‌ای در جامعه نسخه ”فرهنگ‌سازی” (روشی منسوخ شده در غرب و غیر حقیقی در ایران) تجویز می‌شد، امروز مُد شده که هر مسئله‌ای را به ”آموزش کودکان” ربط می‌دهند. البته تشخیص تا حد زیادی درست است، اما روش درمانی مانند همیشه ”خوددرمانی” است. خوددرمانی در نهایت منجر به حادتر شدن مسئله می‌شود. دور از جان‌تان، همه کارشناس هستیم و اصولاً به مشاوره گرفتن از اهل فن اعتقادی نداریم. نگارنده امیدوار است در درجه اول پدر و مادرها و سپس کنشگران محیط‌زیست و مسئولان حداقل یک‌بار پیمان جهانی حقوق کودکان را مطالعه کنند. سخت است که تعصبات را کنار بگذاریم و کار را به  کارشناسان و متخصصان بسپاریم؛ اما این بهترین و تنهاترین راه برای ارائه‌ی آموزش‌های استاندارد است. ما موظف هستیم که به کرامت و شخصیت کودکان احترام بگذاریم و برای پایداری و استمرار صلح، امنیت، آرامش و سلامت کودکان که تصمیم گیران آینده‌ی جامعه هستند تلاش کنیم.

پایان پیام

منبع پایگاه خبری گلونی: www.golvani.ir

طنزهکر

می‌خواهم به تحقیقاتم ادامه بدهم
خودم بیشتر دوست داشتم معتاد باشم و بعد از ترک اعتیاد برم برنامه ماه‌عسل.

به گزارش پایگاه خبری گُلوَنی،‌احسان میرزائی: یک هکر که نخواست نامش فاش شود در گفت‌وگویی با گُلوَنی شرکت کرد و برای نخستین بار پرده از چگونگی فعالیت خود برداشت. این گفت‌وگو را به طور اختصاصی بخوانید:
چطور شد که تصمیم به این‌کار گرفتید؟
کنجکاوی و پرسش‌های زیاد باعث شد که وارد اینترنت بشم، کم‌کم ایده ای به فکرم رسید و بعد عملیاتیش کردم. اولش شوخی بود اما وقتی حساب بانکی مردم رو دیدم متوجه اختلافاتی شدم و بعدش با جدیت بیشتری به کارم ادامه دادم.
متوجه چه اختلافاتی شده بودید؟
اطلاعات زیادی از مردم به دستم رسید، این‌که بعضیا حساب میلیاردی داشتن اصلا برام قابل درک نبود، مخصوصا که یکی‌شون هم‌سن خودم بود. راستی چطور ممکنه یکی که به سنِ من این همه پول داشته باشه؟
حتما پدرش سرِ گنج نشسته؛ چطور به حساب های بانکی افراد نفوذ می‌کردید؟
من نفوذ نمی‌کردم، مردم خودشون نفوذ می‌کردن و اطلاعات رو بهم می‌دادن.
پس حتما از همه آن افراد شاکی هستی؟
نه، اصلا. من از همشون به خاطر این‌که بهم پول قرض دادن ممنونم. البته می‌خواستم بعد از اینکه پولدار شدم طلب همه رو پس بدم، اما یهو آن قدر پولم زیاد شد که حساب و کتاب از دستم در رفت. تازه اون موقع بود که فهمیدم یه حسابدار خوب چقدر می‌تونه مفید باشه.
خانواده‌ات بعد از این جریانات چی گفتند؟
من شبانه‌روز تو اتاقم پای اینترنت بودم و اونا فکر می‌کردن که معتاد شدم، ولی وقتی به جرم دیگه‌ای دستگیرم کردن از این‌که معتاد نبودم خوشحال شدن. ولی خودم بیشتر دوست داشتم معتاد باشم و بعد از ترک اعتیاد برم برنامه ماه‌عسل.
برای شما هشت سال زندان بریدن، می‌دانید زندان چطور جایی است؟
شنیدم معمولا افراد با تجربه و موفق تو زندان هستن.
فقط همین؟
تو فیلم‌ها دیدم افراد توی زندان براساس لیاقت و توانایی‌هاشون فرصت رشد دارن، اگر برم زندان سعی می‌کنم با توجه به استعدادی که که دارم دکترای زندان رو بگیرم و بیشتر از قبل به جامعه خدمت کنم.
پیامت برای مردم چیه؟
مردم، وقتی به یکی پول قرض می‌دین برای پس‌گرفتنش عجله نکنید. همه ما قربانی شرایط موجود هستیم خوبه که همیشه با هم مهربون باشیم؛ شاید یه روز استعداد بچه شما مثل من باشه.
پیامت برای مسئولین چیه؟
مسئولین محترم، من کسی هستم که مثل یه محقق کارکشته، چندین ماه شبانه روز نخوابیدم و پای سیستم نشستم، تا این ضعف بزرگ رو مثل یه جراح زبردست از دل جامعه بیرون کشیدم؛ الانم توقع تشویق ندارم، همین که زندانیم نکنید و بگذارید به ادامه‌ی تحقیقاتم بپردازم کافیه.
 پایان پیام
نویسنده: احسان میرزایی
منبع: پایگاه خبری گلونی www.golvani.ir