تعریف جدید بی سوادی

جای خالی سواد رسانه ای را با کتاب درسی   پر کینم!

روزگاری بی سَواد کسی بود که توانِ خواندن و نوشتن، محاسبات ریاضی و... نداشت.

سپس در عصر تکنولوژی و ارتباطات بی سَواد کسی است که به کامپیوتر، موبایل و اینترنت آشنا نباشد.

اما مارشال مک لوهان شصت سال پیش گوشزد کرده بود که لازمه ورود به دهکده جهانی برخورداری کاربران از سواد رسانه ای است؛ پس کاربر و مخاطب منفعل و مصرفی رسانه ها امروز بی سواد تلقی می شود!

مادامی که کتابی مُستقل ، با عنوانِ "سَوادِ رِسانه ای " در نظامِ آموزش و پرورشِ ایران ، توسُطِ استادانِ مُجرب تَدریس نَشود ، خیـلـی هـا بـی سَـواد هَستَـند .

مشتری مداری

در تعلمل با شرکت های خدماتی تا چه حد برای خودمان ارزش قائل هستیم ؟

امروز صبح برای تمدید بیمه ماشین به نمایندگی رفتم. تقریبا 600 هزار تومن هزینه آن بود؛ قرار بر این شد که بعد از ظهر بروم و بیمه نامه جدید را بگیرم و پولش را واریز کنم.

ساعت 15:45 با نمایندگی تماس گرفتم، مسئول مربوطه تلفن را جواب داد، البته روی آیفون؛ او زحمت برداشتن گوشی را به خود نداد و صدای او برای من نمی آمد و معلوم نبود که چه می گوید.

چند دقیقه ی بعد در نمایندگی بیمه بودم؛ بیمه جدید صادر شده بود، به آقایی که آنجا بود گفتم قصد دارم ماشین را در شرکت دیگری بیمه کنم ! و از ایشان خواستم بیمه ی صادر شده را لغو کند.

 

نقدی بر تلویزیون

مراقب تبلیغات زیر پوستی برنامه های اجتماعی صدا سیما باشید!

 

از تلویزیون ایران برنامه های مختلفی پخش می شود که از ابتدا با  رویکرد اجتماعی و آموزه های خانوادگی شروع به کار کرده اند. این برنامه ها از ابتدا و در فواصل گوناگون هدف خود را آموزش برای زندگی بهتر عنوان می کنند.

اما در سال های اخیر رویکرد این برنامه ها تغییر(به تجاری) کرده. کم کم تبلیغات به محتوای برنامه ها راه پیدا کرده و متاسفانه تولید کنندگان این برنامه ها به طور مستقیم برای مخاطبان در مورد رویکرد تجاری خود صحبتی نمی کنند.

برای مثال برنامه شبکه تهران: برنامه " به خانه بر می گردیم "  این برنامه طبق اطلاعاتی که در سایت صدا و سیما آمده از سال 77 با محوریت خانواده شروع به کار کرده. اما اکنون بخش اعظم برنامه را به تبلیغ محصولات مختلف و حتی حضور نماینده شرکت ها برای تشریح و تبلیغ محصول خود اختصاص داده.

استفاده از تبلیغات برای کسب درآمد در چنین برنامه هایی غیر قابل اجتناب است؛ برنامه ی به خانه بر می گردیم 13 سال است که فعالیت می کند و مخاطبان خاص خود را پیدا کرده که برای شروع برنامه آشپزی و ضبط صدای آن و یادداشت برداری لحظه شماری می کنند، کمترین حقی که این مخاطبان دارند آگاهی از تغییر رویه برنامه  است.

آگاهی از تبلیغاتی زیر پوستی و نرمی که در فکر و ذهن مخاطب می نشیند.

به نقل از سایت صدا سیما: "برنامه به خانه بر می گردیم یک برنامه ترکیبی زنده واستودیی است که در یک خانه دکورین تلویزیونی با همراهی مجریان، کارشناسان، میهمانان مختلف، استادان، مربیان فرهنگی، اجتماعی، علمی و... ارائه می گردد؛ درطی آن بخش های کوتاه مستند با موضوع خانواده ونیز نمآهنگ های مناسب،طرح سوال مسابقه و ارائه اطلاعات علمی وخبری ذیربط با محوریت خانواده، آموزه متنوع، متعدد ومختلف برای خانواده ها ا رائه می گردد..."

بعد از 13 سال خط مشی برنامه  به خانه بر می گردیم تغییر کرده، اما آیا رویکرد جدید برای مخاطبان شفاف سازی شده؟ حق مخاطب است که در صورت انتخاب این برنامه برای پر کردن اوقات خود به طور آگاهانه و هوشیارانه به تماشا بنشیند.

این یعنی ما(تلویزیون) قصد فریب مخاطب را داریم، ما هر شرکتی که پول بیشتری دهد سناریوی بهتری برای تبلیغ محصولش دربرنامه ارائه می دهیم بدون آن که حق مخاطب را مد نظر داشته باشیم.

 در برنامه طنز " خنده بازار " بار ها این عمل را نقد کرده اند.

 

انواع تبلیغ از نظر شیوه اجرایی و القایی:

الف) تبلیغات مستقیم:  در این روش مبلغ پیام خود را به طور صریح و بی پروا هر چند با رنگ و لعاب و بوق و کرنا در قالب متن یا تصویر به مخاطبین خود ابلاغ می کنند و مهمترین فایده تبلیغات مستقیم برای گیرندگان  پیام آن است که آنها از تبلیغی بودن پیام مستقیم با خبر بوده و در معرض غافلگیری قرار نمی گیرند و در پذیرش یا رد آن مختارند و همچنین گسترده بودن میدان عمل برای عاملان  آن و بکارگیری از اکثر  ابزارها و وسایل در جهت تاثیر گذاری سریعتری برخوردار است.

ب) تبلیغات غیر مستقیم: این تبلیغات نمود و ظهور علنی و صریح نداشته و با این شیوه اهداف تبلیغی پیامها غیر مستقیم، پنهان و غیر محسوس منتشر و صادر می شود. برای تنظیم طرح و برنامه های آن نمیتوان از همه امکانات استفاده کرد و نیازمند آماده سازی، زیرکی و هوشمندی و اطلاعات و تجربه  زیاد بوده و عوامل و شرایط و احوال مختلف را می طلبد و ویژگی آن عبارتند از:

1- پیامها از کانالهای نامرئی، پنهان و یا غیر منتظره عبور داده می شوند

2-  معمولا مخاطبان بارها به طور غافلگیرانه آنها را دریافت می کنند و در واقع به آنها تحمیل می شود

3- از روش و قاعده منظم و مشخصی پیروی نمیکند بلکه ساخت و ساز  آنها بیشتر از فرصتهای پیش آمده و حوادث پیش بینی نشده سود برده می شود.

داستان پلاک

پلاکِ کوچه

کوچه ای دنج و نسبتا تاریک که عبور از آن باعث دلتنگی من است...!

کوچه ای در میان چند خانه  قدیمی از جنس آجر و مشتری های دائمی آن که یک مینی ماینر و یک پاژن است. هر دفعه پلاک کوبیده شده سر کوچه را نگاه می کنم؛ این همان پلاکی است که روز اول که در جستجوی کوچه دیدم.

آیا سِری در این پلاک است؟ پلاکی که صد ها روز است از دیوار پایین نیامده و لحظه ای خواب به چشمان اش نرفته! 

پلاک تا کنون راه را به هزاران چشمِ جستجوگر نشان داده؛ به چشم هایی که شاید عاشق، شاید خشمگین، شاد، غمگین، افسرده، قاتل، خمار، شاهد، مست بودند؛ یا شاید چشمانی دلتنگ که برای یافتن خاطره ای از گذشته به آن خیره شده...

اگر سر کوچه زمین خوردی و کسی دستت را نگرفت غمگین نشو، اگر نگاهی سنگین بر تو افتاد نترس، پلاک با مرام است، او با وفاست، صداقت دارد به خدا قسم اگر به چهار میخش نکشیده بودند از دیوار پایین می آمد و دستت را می گرفت و بلندت می کرد؛ سر کوچه می ایستاد و سبیل هایش را تاب می داد تا کسی به تو نگاه چپ نکند، پلاک رسم محبت را از چشمان زیبای عاشقانی آموخته که در پی یافتن محل قرار به آن خیره شده اند، پلاک مردانگی از مردان واقعی آموخته.

خواستم بگویم ای کاش پلاک کوچه را بر می داشتند و پلاکی جدید با نام " کوچه دلتنگی" جایش می گذاشتند. اما دیدم، پلاک جدید در این زمانه چیزی جز نامردی و دورویی نخواهد دید. 

___

خودم
18/دی/1391 
23:33