نجات فلامینگو

رفتار زیست محیطی امیدوارکننده شهروندان این بار در استان اصفهان:
نجات فلامینگو توسط خانواده ی خوانساری+ تصاویر

زیست بوم/احسان میرزائی: صبح شنبه ۱۹ دی یک فلامینگو که به دلیل نامعلومی در بیابان های منطقه ''جنگ گاه'' خوانسار فرود آمده بود توسط خانواده ای طبیعت دوست پس از یک شب تیمار و نگهداری به مسئولین اداره محیط زیست تحویل داده شد.

محمود سهرابی که این فلامینگو را نجات داد به زیست بوم گفت: من دامدار هستم و دیروز غروب (جمعه۱۸دی) از  بیابان به سمت خانه می رفتم که دیدم روباهی با یه چیز سفید درگیر شده. هوا تقریبا تاریک و بارانی بود.
وی افزود:  از دور فکر کردم روباه مرغی را گرفته است، اما جلوتر که رفتم روباه فرار کرد و نزدیک که شدم دیدم فلامینگو است. فلامینگو سالم بود فقط کمی از پاهایش خون می آمد اما بسیار ترسیده بود و فریاد می زد.


سهرابی در ادامه بااشاره به وضعیت پرنده گفت: پرنده توان پرواز نداشت، پاهایش را جمع کردم و به آرامی زیر کاپشن گذاشتم و بردمش خانه. به خانه که رسیدم با اداره محیط زیست تماس گرفتم اما موفق به صحبت نشدم. برای فلامینگو جای امنی در خانه درست کردیم و تا صبح ازش مراقبت کردیم. پرنده احساس امنیت می کرد و بسیار آرام شده بود.

سهرابی در مورد هدف اش از تیمار و نگهداری فلامینگو گفت: من همیشه برنامه های محیط زیستی تلویزیون را نگاه می کنم، خودم در طبیعت بزرگ شده ام و همیشه زیبایی های طبیعت را دیده ام. ما نباید نسل های بعدی را از این طبیعت محروم کنیم؛ بچه های من که این رفتار را می بینند، یاد می گیرند و دوستدار واقعی طبیعت می شوند.


همسر آقای سهرابی نیز با بیان نحوه مراقبت از این پرنده سرگردان گفت:دختر های من شیفته ی فلامینگو شده بودند و با عشق به پرنده رسیدگی می کردند، آقای سهرابی امروز صبح (شنبه ۱۹دی) قبل از رفتن به محل کار باز با اداره محیط زیست تماس گرفت و مسئولین زود به خانه ما آمدند و فلامینگو را تحویل گرفتند.

وی ادامه داد: ما دلتنگ فلامینگو شده ایم، تا صبح از پرنده مراقبت کردیم و می خواهم با اداره محیط زیست تماس بگیرم و حال پرنده را جویا شوم.

زیست بوم برای پیگیری وضعیت فلامینگو با علی معصومی عضو جمعیت همیاران محیط زیست خوانسار گفتگو کرد، معصومی بیان داشت: فلامینگو را پس از تحویل به اتفاق کارمندان محیط زیست به دامپزشکی بردیم، مشکل خاصی نداشت. فقط دچار ضعف و خستگی شده بود. قرار است چند روز تیمار و نگهداری شود و با توجه به جاماندن از گروه فلامینگو ها احتمالا برای مدتی در یکی از محل های امن نگهداری شود.

خوانسار شهری بیست هزار نفری واقع در استان اصفهان است که به واسطه محصولات طبیعی و جاذبه های گردشگری اش مورد توجه عموم مردم قرار دارد. 

کشتار گذر موته


حیوانات پناهگاه حیات‌وحش موته بین چرخ خودرو‌ها و آسفالت داغ جاده میان‌گذر تکه تکه می‌شوند و هیچکس به فریادشان نمی‌رسد!

به گزارش پایگاه خبری گُلوَنی، احسان میرزائی: جاده‌ای که از میان پناهگاهی که بهترین زیستگاه آهوی کشور است می‌گذرد، فقط محور تهران – اصفهان را به شهر گلپایگان متصل می‌کند. میان‌گذر موته در امتداد جاده ترانزیتی مهمی نیست. این جاده تا سی سال پیش تنها یک راه شوسه برای دسترسی اهالی روستای موته بود و بعدا جاده آسفالت شد.

پناهگاه حیات‌وحش موته با مساحت ۲۰۴هزار و ۳۵۰ هکتار در شمال استان اصفهان یکی از غنی‌ترین زیستگاه به لحاظ تنوع زیستی و تراکم حیات‌‌وحش شاخص در کشور به شمار می‌رود، تا کنون ۱۴۲ گونه مهره‌ دار شامل: ۲۵ گونه پستاندار، ۸۸ گونه پرنده، ۲۵ گونه خزنده، یک‌ گونه دوزیست و سه‌ گونه ماهی در این منطقه شناسایی شده است. هرچند این پناهگاه ارزش بالایی دارد اما مسئولین در سال جاری تصمیم گرفتند جاده را به دلیل تصادف زیاد و خطر آفرینی دوبانده کنند!

تمام این تغییرات در حالی انجام می شود که شهر گلپایگان برای دسترسی به شهر های مجاور مسیر های مطمئن و مناسبی دارد.


پایان پیام

منبع پایگاه خبری گلونی: http://golvani.com/1394/06/19/golvani-4866

از تروفه تا کرکس


به گزارش پایگاه خبری گُلوَنی ـ احسان میرزائی:  والتر پالمر دندانپزشک آمریکایی و کشتارچیِ شیر زیمباوه، که چندی پیش در قالب شکار تروفه‌ سیسیل را کشته بود پس از شش هفته به آسوشیتدپرس گفت: «اگر می‌دانستم این شیر اسمی دارد و برای کشورشان مهم بود قطعا آن را شکار نمی‌کردم. هیچکس در گروه شکار اسم این شیر را نمی‌دانست.» پالمر ابتدا سیسیل را با تیر و کمان شکار کرده است؛ اما شیر زخمی را حدود ۴۰ ساعت بعد پیدا کرده و با تفنگ می‌کشد. پس از کشته شدن سیسیل، طرفداران حیوانات در سراسر جهان اعتراض کرده و برخی در خیابانی که مطب پالمر در آن است تظاهرات می‌کنند. والتر پالمر که تا الان حیوانات زیادی را شکار کرده، هزاران پوند به دلیل شکار غیرقانونی جریمه شده است.


اما شکار تروفه چیست؟  شکاری که از قبل شناسایی شده و معمولان حیوان مورد نظر از لحاظ سن و جثه، در گروه خود از بقیه بزرگتر است.

اسماعیل کهرم در آخرین یادداشت خود در این رابطه می گوید: «تروفه نماد پیروزی در جنگ و یا شکار است. در شکار، شاخ‌های حیوان، پوست، دندان و… را به عنوان نماد و یا یادگار آن شکار موفق به دیوار و یا بالای شومینه نصب می‌کنند.

وی معتقد است می‌توان به نحو عملی و کنترل شده از شکار تروفه بهره‌برداری و از منافع آن به نفع منطقه و محیط بانان استفاده کرد. زیرا بالاخره پیری و مرگ به سراغ این جانوران با شکوه می‌رود و بهتر است از آنها به نفع محیط زیست بهره جست.

در ماه‌های گذشته بحث شکار تروفه در گروه‌های محیط زیستی مجازی داغ بوده و البته در میان دوستداران و فعالان محیط زیست مخالفان بسیاری دارد؛ اما آنچه نباید فراموش کرد وجود چرخه‌ی حیات و وابستگی تمام موجودات به یکدیگر است.  هر گونه دست‌درازی و تغییر در طبیعت از سوی ما، حتی اگر قانونی و حساب شده باشد باز هم تبعات خاص خود را خواهد داشت.

یادی کنیم از کرکس‌ها، این پرندگان تیز بین و بلند پرواز که اولین شنبه ماه سپتامبر روز جهانی آنها بود و هیچکس نامی از آنها نبرد؛ کرکس‌هایی که خوراکشان لاشه حیوانات وحشی است؛ همان جانوران پیر و با شکوهی که می‌توان از آن کسب در آمد کرد!


پایان پیام

منبع پایگاه خبری گلونی: http://golvani.com/1394/06/17/golvani-4783

سفر به اصفهان

ورق زدن خاطرات سفر به اصفهان

به توصیه متصدی مسجد شیخ لطف الله شب را جلوی بیمارستان امین، تو ماشین خوابیدم. صبح با کشیده شدن جارو کف خیابان از خواب بیدار شدم؛ اما شب راحتی نبود. 
چند دقیقه ای طول نکشید که در در مصاف با سرما، آب روی پیکنیک گرم شد، لحظه ای بعد با آیینه وسط ماشین چشم تو چشم شدم و با تیغ صورتم را تراشیدم. 
کنار جوی آب نشستم و سرم را شستم، روحم تازه شد، لباس هامو عوض کردم.
از بقالی پایین که فروشنده اش خانم محترمی بود چند تخم مرغ، کره و... خریدم. 
رفتم دور میدان دروازه نو، ژنرال را تو پیاده رو پارک کردم. اول صبح جمعه ترددی نبود؛ بساط صبحانه پهن شد آن هم با نان محلی ای که سه شنبه از خوانسار خریده بودم.
دقیقا پشت سرم یک در دو لنگه فلزی بود که بالای آن نوشته بود: زورخانه نجارپور...
روز قبل با دکتر عیدی و آقای مجتهدی در عصارخانه شاهی آشنا شدم و کلی در مورد فرهنگ و جامعه با هم صحبت کردیم؛ اگر در این زورخانه باز بود خیلی خوب می شد. 
صبحانه را پشت ماشین چیدم و رفتم بالا نشستم و از تماشای فواره و غار غار کلاغ ها در میانه میدان لذت می بردم. هنگام جمع آوری بساط صبحانه مردی میان سال را دیدم که در حال روفتن پیاده رو بود!
متوجه نشدم از کجا آمده...!
سلامی دادم و علیکی شنیدم، بعد در زورخانه را باز دیدم. 
گفتم: عمو جان شما در را باز کردی؟ می توانم بروم داخل عکس و فیلم بگیرم؟
با لهجه شیرین اصفهانی گفت: بفرما...
رفتم داخل، بسیار زیبا بود. از در و دیوار، قاب ها و وسایل عکس می گرفتم که آن مرد گفت بیا بیشین اینجا بیبینم کی هستی.
خلاصه ماجرای سفرم را گفتم، خوش اش آمد و با نوای دلنشین نی، داستان های شاهنامه، اشعار صغیر اصفهانی و... پذیراییم کرد، خوش ام آمد.
کم کم باستانی کاران آمدند، از صبح زود تا ساعت یک بعد از ظهر در زورخانه دروازه نو یا نجار پور نظم، فرهنگ، تمدن، ادب، عشق، احترام و... را دیدم و از نزدیک لمس کردم.
آن مرد که جلوی زور خانه را می روف، مرشد علی زنگنه، مرشد زورخانه نجار پور یا دروازه نو بود.

#احسان_میرزائی  www.ofmedia.ir
جمعه - ۱۶ - آبان - ۱۳۹۳ 
از صبح تا یک بعد از ظهر 
هشتگ ها مهم هستند:
#سفرمجازی #سفرپایدار #تهران #قم #اراک #خمین #گلپایگان #خوانسار #اصفهان #نطنز #ابیانه #زورخانه #مسجد #نقش_جهان #عصار_خانه #باستانی #ورزشکار #پهلوان #مرشد
#Iran #Tehran #everydayiran @everydayiran #Isfahan #Esfahan