فرهنگ چیست؟

معتقدم سیستم آموزشی (حفظ کن و نمره بگیر) باعث پیشرفت مملکت و جویندگان دانش نمیشه. این سیستم به درد نخور در گوشت و پوست برخی استادان محترم و صد البته فرهیخته و روشنفکرم رخنه کرده. شوربختانه در بلاد کفر اندیشمندان و دانشمندانی هستند که نظریه هایی در حوزه علوم انسانی ارائه کردن. این نظریه ها هم شده درس های دانشگاهی؛ باز دانشجویان در دور باطل سیستم آموزشی ایران باید آن ها را حفظ کنن و امتحان بدن!!!  

منظورم اینه که اینجوری علم کمی تولید میشه؛ روز به روز از فرهنگ خودمون دورتر شده و غربی تر میشیم! اینجوری همش تلاش می کنیم نظریه هایی که قابلیت تعمیم به مملکتمون نداره را هی بخونیم و هی به زور به خودمون نسبت بدیم! 

در حالی که خودمون متفکر و اندیشمند کم نداشتیم و نداریم، باید بریم دنبال اندیشمندان غربی که کلا تفکرشان در فضا و فرهنگ بسیار متفاوتی از جامعه ما شکل گرفته و به زور خودمونو در قالب نظریه های اونا قرار بدیم. 

کلا ساختار فکری من با این سیستم آموزشی در تضاد است و تلاش می‌کنم فضای جامعه و جهان را از دریچه عقل و درک خودم ببینم و تعریف کنم؛ هرچند دیدگاهی ناچیز و خام دارم.


فرهنگ چیست؟

احسان میرزائی: ''...فرهنگ یک قالی پاخورده و نا تمام است؛ این قالی قدمتی برابر با عمر بشر روی زمین دارد و از نقطه ای به نقطه دیگر و از جامعه ای به جامعه ی دیگر متفاوت است. بشریت در ادوار مختلف تاریخ به تاسی از پیشینیان و بر اساس نیاز روزگار خود و اقتضای زمانه گره‌ای جدید به قالی افزوده و حتی هنگامی که مصلحت دانسته گره‌ای را برچیده است؛ یا گاهی ادامه قالی را با رنگ و نقشی دیگر بافته است. به عبارت دیگر فرهنگ با تمام عناصری که دارد در طول تاریخ همواره دستخوش تغییرات و بازآفرینی هایی شده است... محیط طبیعی یکی از عوامل موثر در شکل گیری، تغییر و بازآفرینی فرهنگ است، عامل بعدی انسانی است که می توان آن را به دو دسته خود خواسته و ناخواسته تقسیم کرد:


۱.عامل خود خواسته انسانی: بخشی از آن باز به محیط طبیعی بر می‌گردد و بخشی به تصمیمات کلان هر جامعه، مانند: دستورات حاکمان، نقش تجار، نقش ریش سفید ها و بزرگان قبایل و طوایف، نقش کد خداها، نقش شورا ها و مصوبات جدید و...

بخشی هم به درون خانواده ها و به واسطه‌ی یک  وصیت‌نامه و یا یک اتفاق ناخوشایند، فراموش کردن یا نپذریفتن بخشی از فرهنگ توسط افراد جامعه و... باز می‌گردد. پس تغییر در فرهنگ یک شبه نبوده و معمولا با مقاومت جامعه و افراد مواجه ‌شده است.

اما نقش محیط طبیعی بر فرهنگ: جامعه ای ناگهان با بحران خشک سالی مواجه می‌شود و مردم برای حفظ بقا و حفظ قدرت، حفظ شهر و روستا، تامین غذا و آب، تدابیر و تصمیماتی را اتخاذ می کرده اند که شاید تا قبل از آن مرسوم نبوده یا به نوعی خارج از عرف بوده است. مانند کوچ آریایی ها به فلات ایران یا اختلال در برنامه کوچ عشایر همدان در سال ۱۳۹۴ به دلیل خشک سالیکه طبق تفکر سیستمی اختلال در برنامه کوچ به ترتیب بر دیگر رفتار ها و فعالیت های عشایر تاثیر می‌گذارد.


۲. عامل ناخواسته انسانی: یعنی جامعه ای دیگر باعث ایجاد تغییر در فرهنگ و سبک زندگی جامعه ای  شود. مانند حمله اعراب به ایران که باعث تغییر دین ایرانیان شد و سپس حمله مغول ها به ایران که منجر به مسلمان شدن مغول ها و تغییر سبک زندگی ایشان شد. البته همجواری دو فرهنگ در حالت صلح نیز می‌تواند باعث تلفیق و حتی غلبه فرهنگ جامعه ای بر فرهنگ جامعه ی دیگر شود و...

تا به اینجا دریافتیم که فرهنگ پویا، منعطف و تحول پذیر است، فرهنگ امروز ما نیز دستخوش تغییرات ناملموسی بوده که با مطالعه تاریخ معاصر می توان آن را درک کرد. مانند لباس های سنتی اقوام ایرانی که دقیقا برگرفته از فرهنگ و شرایط اقلیمی مناطق خاص هر قوم بوده و در حال حاضر طی فرایندی چند ده ساله به لباس های یک شکل و پوشش جهانی تغییر کرده است.

... فرهنگ از مجموعه عناصری چون هنجارها و ارزش‌ها، عقاید و باورها، نماد ها و صنایع فرهنگی هنری، دین و مذاهب تشکیل شده است. یکی از قابلیت های فرهنگ ایجاد انطباق و سازگاری به کمک عانصر گفته شده، میان (انسان با انسان) و (انسان با محیط طبیعی) و (محیط طبیعی با انسان) است...''  (احسان میرزائی)