نوروز۹۵ فرخنده

سلام

نوروز باستانی فرخنده باد. 


از پارسال سفری را به استان بوشهر شروع کردم و دو روزه که در روستای #سهموشمالی میهمان دهیار جوان و با سواد این روستا هستم. آقای جاسم صفری که روحیه و تفکر محیط زیستی داره و این خیلی مهمه.


اما من هم به نوبه خودم امسال را سال #تفکرمحیط_زیستی و #تغییرفردی نام گذاری می کنم.


الان جاسم کشتکار اینجاست و گفت: تغییر از خودمون شروع میشه


امروز لب ساحل بندر عسلویه مسافرانی را دیدم که همونجا چادر زده بودن و یه پنجره رو به دریا باز کرده بودن و هر آشغالی داشتن مینداختن تو خلیج فارس.


خدا وکیلی این کارو نکنید...


راستی میگم امروز صبح که سال تحویل شد من خواب بودم، یعنی تا آخر سال همینطوری خوابالو می مونم؟


#احسان_میرزائی 

یکشنبه - ۱ - #فروردین - ۱۳۹۵ 

ساعت: ۱۹:۳۸

جنگل پاییزی

عکس هایی از سفر به جنگل های سواد کوه شمالی در تاریخ ۲۹ آبان ۱۳۹۴

آغاز سفر











لطفا مهاجران را نخورید

پایگاه خبری گُلوَنی: احسان میرزائی: در #کمپین_امید نمی‌خواهیم اقدام بزرگی انجام دهیم، چرا که مسئله کشتار پرندگان باید ریشه‌یابی شود، دانش آموختگان و دانشجویان علوم انسانی در مورد مسئله کشتار پرندگان مهاجر در جوامع بومی تحقیق کنند و فرضیه‌های مختلفی چون نقش مشکلات معیشتی، خشک‌سالی، کمبود زمین زراعی، تغییر کاربری باغ‌ها و مزارع و… را بررسی کنند.

اما ما در کمپین ایران پاک تلاش می‌کنیم میان فعالان و دغدغه‌مندان محیط زیست همدلی و همزبانی ایجاد کنیم؛ تلاش می‌کنیم شهروندانی را که به هر دلیل مخاطب پیام‌های محیط زیستی نبوده‌اند جذب کنیم. تلاش می‌کنیم ارتباطی موثر میان سمن‌های محیط زیستی برقرار کنیم. اگر شهروندی در دور افتاده‌ترین نقطه کشور اقدامی محیط زیستی انجام داد اخبار آن را منتشر می‌کنیم تا دیگران نیز به انجام کار‌های محیط زیستی تشویق شوند.

ما می‌خواهیم ایده و دیدگاه هر فرد به نام او ثبت شود و پاسدار تفکر سازنده افراد باشیم.

کار فرهنگی سختی‌های خود را دارد، با فعالیت یک سال و دو سال هم نمی‌توان آن چه را که در طول سال‌ها و به دلایل گوناگون شکل گرفته و به رفتار و عادت مردم تبدیل شده است را تغییر داد. کارکرد کمپین در کشور ما آن طور که باید باشد نیست، جامعه مدنی آن طور که باید شکل نگرفته و ما نمای کلی از یک پازل نیمه تمام را می‌بینیم که فقط تصویری از یک حقیقت را در ذهن تداعی می‌کند. شهروندان از حقوق شهروندی مطلع نیستند و این مسئله آن قدر پیچیده بزرگ است که اینجا نمی‌توان در مورد آن صحبت کرد. در کل راه برای رسیدن به ایده‌آل فعالیت یک کمپین محیط زیستی طولانی است.

برنامه اول کمپین ایران پاک در نیمه اول محرم ۱۳۹۴ با موضوع نریختن زباله و ظروف یکبارمصرف روی زمین و استفاده نکردن از آن برای توزیع نذری بود. آن زمان احساس و جو حاکم بر جامعه کمک کرد تا گروه‌های محیط زیستی در سراسر کشور برنامه پاکسازی و یادآوری فرهنگی (فرهنگ‌سازی) داشته باشند. البته نباید فراموش کرد که با توجه به بزرگ بودن معضل ظروف یکبارمصرف فقط کمپین ایران پاک نبود که در این زمینه فعالیت کرد، بلکه کمپین‌ها و گروه‌های دیگری هم شکل گرفت و برخی از سال‌های قبل نیز فعالیت می‌کردند.

در کنار سمن‌ها و گروه‌ها شهروندانی هم بودند که با هماهنگی کمپین ایران پاک به طور خودجوش فعالیت پاکسازی و یاد آوری فرهنگی را انجام می‌دادند.

حال برنامه دوم کمپین ایران پاک به کشتار پرندگان مهاجر می‌پردازد، پرندگانی که با دنبال غریزه هزاران ساله خود به همگام فرود در تالاب‌ها و برکه‌ها به شیوه‌های مختلفی اسیر یا کشته می‌شوند. نام کمپین را با الهام از درنای سیبری  «امید» گذاشتیم. امید که پس از کشته شدن خانواده‌اش به دست شکارچیان در ایران، هشت سال است هزاران کیلومتر را تنهایی مهاجرت می‌کند. امید داریم صدای مظلومیت پرندگان مهاجر به گوش کشتارچیان برسد و حتی اگر یک نفر از کشتار دست بکشد برای ما پیروزی است، احتمال دارد افرادی که به کشتار پرندگان مهاجر مبادرت می‌کنند دلایل معیشتی و… داشته باشند که ناشی از سیاست‌های مسئولان در آن منطقه باشد.

همین طور عوامل دیگری جان و سلامت پرندگان مهاجر را تهدید می‌کند که قرار است در این برنامه از افراد با تجربه‌ای چون حر منصوری عبدالملکی (دیده‌بان میانکاله) و سید باقر موسوی در خوزستان و دیگر عزیزانی که در این رابطه از دانش و تجربه برخوردار هستند کمک بگیریم.

پایان پیام

ببر سیبری

46 نفر کشته  دیشب در میانکاله
دیروز:
فلان رئیس فلان جا قبل از مبادله 3 قلاده پلنگ ایرانی و یک جفت ببر روسی گفته بود : ما از این تبادل ذخیره های ژنتیکی بسیار خوش حال تر از روس هاییم , چون ما دیگر نمی توانستیم زیر برخی فشار ها کمرمان را صاف نگه داریم و با این پیشنهادی که شد ترجیح دادیم یوز پلنگ هایمان را به آنها بدهیم بلکم شاید آنها بتوانند نسلشان را حفظ کنند . البته طرف دوست روسی هم یک جفت ببر به ما دادند . ما می توانستیم به جای این یک جفت ببر امتیازات بزرگی از روس ها بگیریم اما از آنجا که ما همیشه حامی و پشتیبان محیط زیست و طبیعت هستیم با سیاستی خاص ببر ها را قبول کردیم تا نسل ببر خزر را برای بار دیگر احیا کنیم .

چند روز بعد :

پس از حدود 27 روز از رها سازی  پلنگ ها در میانکاله، یک فرد محلی به خبرنگار ما گفت : (تمام گربه های ماده ای که داخل محدوده فنس بودند , خانه و زندگیشان را رها کرده و با حالی خراب به ما پناه آوردند . تنها کاری که از دستمان بر میامد این بود که همشان را با یک تیلر به بهداری ببریم .)

پاسخ دکتر ... رییس بهداری میانکاله به این پرسش که چه بلایی بر سر این گربه ها آمده ؟ گفت : ( بر اساس آزمایش ها و شواهد به دست آمده تمام این گربه ها شدیدا مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته اند .)

اما سه روز بعد از این ماجرا تلفن سر دبیر صدا داد و مردی جوان که خود را محیط با اعلام کرد خبر از واقعه ای داد که سر سر دبیر محترم به  سقف چسبید .

خبر این بود

به نقل از محیط بان : دیگر شب شده بود و کسی اطراف فنس ها نبود من هم کاملا استتار بودم و ببر ها را زیر نظر داشتم . بی حوصله و شیطون شده بودند و هی ورجه وورجه می کردند . شاید 2 ساعتی از غروب خورشید می گذشت که من همچنان از جای خود تکان نخورده بودم و ببر ها همچنان  بی قرار بودند که ناگهان دیدم تصمیمشان را گرفته اند و خود را با سرعت  به نزدیک فنس ها رساندند و از قسمتی که مخصوص ورود و خروج حیوانات اهلی  به محدوده حفاظت شده تعبیه شده بود به سمت روستا رفتند .

من هم با عجله موتور را روشن کردم تفنگم را رو دوشم انداختم اما دیگر نمی توانستم لاشه گوزنی را که شکار کرده بودم را با خود ببرم چون هم سنگین بود و هم ارزش ببر ها از گوزن بیشتر بود .

روستایی در آن نزدیکی بود که صدای اورگ زن ها  به خوبی شنیده میشد و ماشالا به صدای خواننده که می گفت : ( عروس دوماد ببوس یالا ... ) ببر ها هم مثل دیوانه از بند آزاد شده  وارده روستا شدند و مستقیم به مجلس عروسی شاه داماد رفتند و تا من بخوام برسم اونجا ؛ طوری که بعدا شمردم گردن 45 نفر از میهمانان  و به علاوه داماد بخت برگشته را زیر دندان های تیز و برنده خود خورد کرد .

اینجا بود که من با موتور به وسط میهمانی رفتم و همانطور در حال حرکت روی زین موتور ایستادم , تفنگ در دست و فشنگ در تفنگ  قبل از این که عروس بیچاره را بکشند با یک تیر هر دوی آن ها را کشتم . )

خبر نگار ما باز هم به سراغ دکتر رفت تا در مورد رابطه بین این گربه های بزرگ و آن گربه های کوچک  سوال کند .

دکتر در گفت و گو با خبر نگار ما گفت : پس از اینکه از مرگ 46 نفر از اهالی در شب عروسی مطمئن شدیم و دیدم که امیدی به زنده ماندن احتمالیشان بعد از کمک های اولیه نیست  , لاشه دو ببر را که  قاتلان اصلی این هولوکاست بودند را بر رسی کردیم و گزارش پزشکی حیوانات به شرح ذیل می باشد.

1-      هر دو ببر به علیت بر خورد گلوله از فاصله نزدیک به عضو حساسشان کشته شده اند .

2-      در معده این دو حیوان هیچ اثری از سموم  نبود

3-      در معده یکی از حیوانات استوخوان های یک گنجشک پیدا شد . البته این گنجشک هم بر اثر شلیک تفنگ بادی که تیر آن در دنده های پرنده باقی مانده بوده مرده و احتمال می رود 28 روز از مرگ پرنده  گذشته باشد .

4-      در معده حیوان دوم مقداری  نان محلی با پنیر تازه بود .

و ما رابطه این حیوانات با هم , حتما تا الان متوجه شده اید که هر دوی این ببر ها نر ( مذکر ) بوده اند .  )
اما در آن سوی ماجرا چه می گذشت ؟

فلانی رئیس فلان جا هم در مصاحبه با یکی دیگر از خبرنگاران ما گفت : ( البته این مهم است , اما چیزی که می خواهم بگویم این است که چند وقت پیش یکی از ماشین آلات ما که ترمزش دچار نقص فنی شده بود به طور نا خواسته یکی از هموطنان را در مکانی کاملا بیابانی زیر گرفت که ما از ایشان عذر خواهی کردیم و به او قول دادیم که هر چه زود تر کارمان را در آنجا تمام کنیم و پروژه ای عظیم تر را در یک پارک بیابانی یا منطقه حفاظت شده خالی از موجود زنده شروع کنیم .

راستی در رابطه با آن موضوع مهم ما به آن مرد شجاع که جان مردم را نجات داد نشان لیاقت دادیم , عروس بیوه هم به عقدش در آوردیم و او را رئیس فلان اداره مهم کردیم تا شاید گوشه ای از زحماتش را جبران کرده باشیم. به امید توفیق روز افزون در امر حفاظت , حراست و سیانت از عرصه های طبیعی و ذخیره ها ژنتیکی حیوانیمان . )

---------------------------------------------
 لطفا خبر اصلی را در این اینجا بخوانید
 در ادامه : واکنش دکتر کیایی و مهندس دره شوری طرح معاوضه پلنگ ایران با ببر سیبری . اینجا کلیک کنید