احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - ارتباطات و محیط زیست: حفاظت از محیط زیست در فضای مجازی

حتما شنیده اید که می گویند: تکنولوژی آمده اما فرهنگ اش نه، امروز بازار سلفی (خویش انداز!) یهویی، با همه چیز مد شده مثلا: من و پلنگ همین الان یهویی! (اشاره به چهارمین پلنگی که طی 20روز اخیر کشته شده) 


چشم و هم چشمی، بی مسئولیتی، خودخواهی ، بی فکری، مصرف گرایی و عدم توجه به آینده و آیندگان در میان لایه ها و زوایای پنهان زندگی امروز ما وجود دارد که با توجیه های گوناگونی که برای خود ردیف می کنیم، همیشه روی آن سرپوش گذاشته ایم و پس از مدتی آن رفتار و صفت نه چندان زیبا در وجودمان به ارزش و عادت تبدیل می شود!

   امروز تعداد کمی از شهروندان از سواد رسانه ای برخوردار بوده و در قبال محیط زیست از نقش و مسئولیت خود آگاه هستند.

 اما بهتر است برخی ممنوعیت یا محدودیت ها را بین خودمان رواج دهیم! کار سختی نیست، شمایی که به طبیعت گردی و اکوتوریسم می پردازید، لطفا زیر عکس ها و فیلم های خود ''آدرس آن محل'' را ننویسید.

 

چه بسا افراد سود جو در صفحه ها و گروه های دوستدار طبیعت (کوهنوردی، طبیعت گردی و اکوتوریسم) که در شبکه های اجتماعی/ارتباطی فراوان است به دنبال محل های جدیدی برای ماجرا جویی خود باشند. (شکار، قطع درختان با ارزش، صید ماهی، زنده گیری پرندگان و جانوران، یافتن گنج و...) 

واقعا در فضای مجازی چطور می توانیم از هدف و نیت واقعی افراد مطلع شویم؟

 مگر آن که تلاش کنیم از مخاطب منفعل به مخاطب پویا تبدیل شویم، تولید محتوا (دلنوشته، نوشتن دغدغه ها، انتشار عکس و هر چه که تولید فکر و ذهن خلاق یک کاربر باشد) در فضای مجازی خوب است، اما باید به عواقب محتوای تولید شده نیز توجه کرد. 

گاهی مخاطبان ما در گروه ها محدود و شناخته شده است، گاهی گروهی بزرگ با اعضایی از سرتاسر ایران و حتی جهان هستند.

پیشنهاد می شود زیر عکس توضیحاتی (کپشن) در مورد آن گونه حیوانی، گیاهی و... نوشته شود

این توضیح می تواند شامل موارد مختلفی باشد به دور از آدرس دهی.

امروزه بقای حیوانات و گیاهان متاثر از فعالیت های بشر است؛ وقتی به دیدن سد بزرگی رفتیم با خود فکر کنیم مخزن سد محل زندگی چه جانوران و رویش چه گیاهانی بوده! 

تفکر و مطالعه باعث ارتقاء سطح آگاهی عمومی می شود؛ حتی کمک می کند تا خرافات و عقاید غلط در مورد برخی جانوران از میان برود.

سازمان های مردم نهاد با پتانسیل مردمی خود در آگاه سازی بومیان مناطق مختلف کوشا باشند، بهتر است بومیان ارزش و اهمیت طبیعت و جانوران پیرامون محلی زندگی خود را بدانند.

 

این مشارکت اجتماعی هدفمند در حفظ محیط زیست گامی موثر است؛ بیایید بومیان را نسبت به حضور شکارچیان، سودجویان، غارتگران و دیگر فعالیت های مخرب محیط زیست هوشیار کنیم. شاید کمترین کاری که آن ها بتوانند انجام دهند (که در زندگی روزمره شان خلل وارد نشود) تماس با سامانه 1540 باشد، همین یک قدم مثبت است.

 

مردم باید بدانند، تخلفات محیط زیستی هرچقدر جزئی باشد تاثیری قابل توجه بر خودشان و آیندکانشان خواهد گذاشت.

 

 چندی پیش شاهد صحبت های قابل تاملی بودم، دو نوجوان روستایی در مورد ارزش پرنده های شکاری در شیخ نشین های خلیج فارس صحبت می کردند! آن ها بیکار بودند و در سر رویایی پول زیاد داشتند؛ یاد فیلمی افتادم که اخیرا از صدا و سیما پخش شد، فیلمی که با دیدن آن به عنوان دوستدار محیط زیست و فردی که دغدغه مند است، تا حد زیادی پی به ارزش ریالی پرنده های شکاری بردم!!!

ضمن احترام به کارگردان، بازیگران و دست اندرکاران این فیلم با نام ''بالابان'' در جنوب کشور تهیه شده بود.

حال ببینید یک شهروند بیکار و درگیر مسائل گوناگون در زندگی خود و خانواده اش که هنوز نتوانسته جایگاه مناسبی در جامعه برای خود پیدا کند چه برداشتی از فیلم خواهد داشت؟

 آیا او حامی پرنده های شکاری می شود؟

 

کلام را کوتاه کنم، رسانه و فضای مجازی چاقوی دو لب و بسیار تیزی است، که خیلی باید مراقب باشیم تا فرصت را به تهدید تبدیل نکنیم!

همین گورستان خالد نبی تا چند سال پیش بکر بود و غیر از بومیان کمتر کسی از آن خبر داشت، اما با انتشار اولین عکس از سنگ قبر های عجیب آن، رفت و آمد به آنجا بیشتر و بیشتر شد. در سفری که خرداد 92 به آنجا داشتم، یکی از بومیان منطقه گفت: بسیاری از سنگ ها نابود شده و حتی یک بار لودر آورده بودند تا نماد های سنگی را کلا از بین ببرند، اینجا از نظر ما محلی مقدس و قابل احترام است.

قطعا آن عکاس نمی خواسته با انتشار آلبوم عکس خود باعث تخریب گورستان خالد نبی شود، اما اگر سازوکار مناسبی وجود داشت این قدرت رسانه فرصتی بود تا گردشگران با فرهنگ، آداب و رسوم، عقاید و باور ها، محصولات کشاورزی و صنایع دستی و... که خاص آن منطقه است آشنا شوند؛ حتی گردشگران می توانستند به اقتصاد روستاییان کمک کنند، خرید محصولات و صنایع دستی مختص آن منطقه امید را در دل جوانان زنده نگاه می داشت تا به شهر مهاجرت نکنند. 

نمونه آن در کشور کنیا استقرار و اسکان قبایل ماسایی در پارک های حفاظت شده است. ماسایی ها در حین گذراندن روزمرگی های خود مراسم رقص و آواز سنتی اجرا می کنند و از توریست، کوهنورد و... دلار های بسیاری به جیب می زنند.

 

در ادامه نظر فعالان محیط زیست را در رابطه با درج آدرس محل زیر عکس جویا شدم:

 

دکتر کامران کشیری در صفحه فیسبوک خود می نویسد: ((...حتما بار ها دیده اید که بسیاری از عکاسان طبیعت در ایران وقتی از جانور کمیابی مثل یوز یا پلنگ یا... عکس می گیرند، محل عکاسی را ذکر نمی کنند؛ برخی هم ذکر می کنند و اهمیت نمی دهند.

دلیل اش این است که شکارچیان از همین ذکر محل ها برای یافتن شکار جدید استفاده می کنند.

با کمال تاسف عده ای به ذکر نکردن محل انتقاد کرده و حتی مسخره می کنند!

ولی شاید دست کم این پست که مربوط به ایران هم نیست نشان دهد حق با افرادی است که محل را ذکر نمی کنند!!!

در لینک زیر شکارچی ها با گردش در صفحه توریست ها و بررسی عکس های آن ها از حیات وحش، محل کرگدن ها و فیل ها را شناسایی کرده و آن را می کشند!! ))

''...Killer gangs are specifically scouring social media sites for tourists on safaris whose photos unwittingly pinpoint the ­whereabouts of rare animals...''

 

http://www.mirror.co.uk/news/world-news/endangered-rhinos-elephants-hunted-facebook-5475471#ICID=sharebar_facebook

اما دکتر مهدی کلاهی دیدگاه خود را در رابطه با نوشته من که ابتدا خواندید از طریق ایمیل ارسال کرده و گفتند: (( ... راستش با بخشی از این گفتار موافق و با بخشی مخالفم. موافقم آنجایی که نباید زیر عکس گونه کمیاب حیات وحش، مکان عکاسی را قید کرد. ولی در مورد مناطق و طبیعت بکر، فکر من کمی متفاوت است؛ فکر میکنم که نیاز داریم تا معرفی کنیم، زیرا:

 

۱- حتی اگر ما معرفی نکنیم غارتگران تا کنون آنرا یافته اند و بدون اطلاع ما تخریب خود را وارد کرده اند. به نظرم حتی نقاط بکری که فرصت طلبان می شناسند از تمام ما دلسوزان طبیعت، بیشتر است.

 

۲- وقتی منطقه ای معرفی بشه تخریبگران و زمین خواران با تردید بیشتری نسبت به قبل به غارت می پردازند.

 

۳- وقتی موضوعی به مساله و گفتمان مردم تبدیل میشه، حساسیت موضوع بالاتر میره و شاید بهتر بتوان برایش قوانین و منابع مالی را بکار برد

 

۴- تعداد پرسنل کم سازمان های حفاظت محیط زیست و جنگلها، و از طرف دیگر کم کاری یا دانش کم این پرسنل باعث شده است که بسیاری از مناطق بکر ما شناسایی نشده و به عنوان مناطق تحت حفاظت معرفی نشوند. پس طبیعت دوستان، می توانند این کم کاری را پوشش دهند. می توانند مناطق بکر را معرفی و از سازمانها بخواهند که آنها را تحت حفاظت قرار دهند...))

 

باید بدانیم امروز وقتی مسائل محیط زیست کشورمان مطرح می شود، در هر مسئله ی آن فرصت ها و تهدید های فراوانی نهفته است که افراد با توجه به دانسته ها و تجربه ای که دارند از یک یا چند منظر به مسئله نگاه می کنند، اما قرار نیست همه در همان گپ ابتدایی به توافق برسند.

قضاوت با شما...

 

#احسان_میرزائی www.ofmedia.ir

#پنجشنبه - ۲۰ - #فروردین - ۱۳۹۴ _ ۱۰:۵۰

ببر سیبری

46 نفر کشته  دیشب در میانکاله
دیروز:
فلان رئیس فلان جا قبل از مبادله 3 قلاده پلنگ ایرانی و یک جفت ببر روسی گفته بود : ما از این تبادل ذخیره های ژنتیکی بسیار خوش حال تر از روس هاییم , چون ما دیگر نمی توانستیم زیر برخی فشار ها کمرمان را صاف نگه داریم و با این پیشنهادی که شد ترجیح دادیم یوز پلنگ هایمان را به آنها بدهیم بلکم شاید آنها بتوانند نسلشان را حفظ کنند . البته طرف دوست روسی هم یک جفت ببر به ما دادند . ما می توانستیم به جای این یک جفت ببر امتیازات بزرگی از روس ها بگیریم اما از آنجا که ما همیشه حامی و پشتیبان محیط زیست و طبیعت هستیم با سیاستی خاص ببر ها را قبول کردیم تا نسل ببر خزر را برای بار دیگر احیا کنیم .

چند روز بعد :

پس از حدود 27 روز از رها سازی  پلنگ ها در میانکاله، یک فرد محلی به خبرنگار ما گفت : (تمام گربه های ماده ای که داخل محدوده فنس بودند , خانه و زندگیشان را رها کرده و با حالی خراب به ما پناه آوردند . تنها کاری که از دستمان بر میامد این بود که همشان را با یک تیلر به بهداری ببریم .)

پاسخ دکتر ... رییس بهداری میانکاله به این پرسش که چه بلایی بر سر این گربه ها آمده ؟ گفت : ( بر اساس آزمایش ها و شواهد به دست آمده تمام این گربه ها شدیدا مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته اند .)

اما سه روز بعد از این ماجرا تلفن سر دبیر صدا داد و مردی جوان که خود را محیط با اعلام کرد خبر از واقعه ای داد که سر سر دبیر محترم به  سقف چسبید .

خبر این بود

به نقل از محیط بان : دیگر شب شده بود و کسی اطراف فنس ها نبود من هم کاملا استتار بودم و ببر ها را زیر نظر داشتم . بی حوصله و شیطون شده بودند و هی ورجه وورجه می کردند . شاید 2 ساعتی از غروب خورشید می گذشت که من همچنان از جای خود تکان نخورده بودم و ببر ها همچنان  بی قرار بودند که ناگهان دیدم تصمیمشان را گرفته اند و خود را با سرعت  به نزدیک فنس ها رساندند و از قسمتی که مخصوص ورود و خروج حیوانات اهلی  به محدوده حفاظت شده تعبیه شده بود به سمت روستا رفتند .

من هم با عجله موتور را روشن کردم تفنگم را رو دوشم انداختم اما دیگر نمی توانستم لاشه گوزنی را که شکار کرده بودم را با خود ببرم چون هم سنگین بود و هم ارزش ببر ها از گوزن بیشتر بود .

روستایی در آن نزدیکی بود که صدای اورگ زن ها  به خوبی شنیده میشد و ماشالا به صدای خواننده که می گفت : ( عروس دوماد ببوس یالا ... ) ببر ها هم مثل دیوانه از بند آزاد شده  وارده روستا شدند و مستقیم به مجلس عروسی شاه داماد رفتند و تا من بخوام برسم اونجا ؛ طوری که بعدا شمردم گردن 45 نفر از میهمانان  و به علاوه داماد بخت برگشته را زیر دندان های تیز و برنده خود خورد کرد .

اینجا بود که من با موتور به وسط میهمانی رفتم و همانطور در حال حرکت روی زین موتور ایستادم , تفنگ در دست و فشنگ در تفنگ  قبل از این که عروس بیچاره را بکشند با یک تیر هر دوی آن ها را کشتم . )

خبر نگار ما باز هم به سراغ دکتر رفت تا در مورد رابطه بین این گربه های بزرگ و آن گربه های کوچک  سوال کند .

دکتر در گفت و گو با خبر نگار ما گفت : پس از اینکه از مرگ 46 نفر از اهالی در شب عروسی مطمئن شدیم و دیدم که امیدی به زنده ماندن احتمالیشان بعد از کمک های اولیه نیست  , لاشه دو ببر را که  قاتلان اصلی این هولوکاست بودند را بر رسی کردیم و گزارش پزشکی حیوانات به شرح ذیل می باشد.

1-      هر دو ببر به علیت بر خورد گلوله از فاصله نزدیک به عضو حساسشان کشته شده اند .

2-      در معده این دو حیوان هیچ اثری از سموم  نبود

3-      در معده یکی از حیوانات استوخوان های یک گنجشک پیدا شد . البته این گنجشک هم بر اثر شلیک تفنگ بادی که تیر آن در دنده های پرنده باقی مانده بوده مرده و احتمال می رود 28 روز از مرگ پرنده  گذشته باشد .

4-      در معده حیوان دوم مقداری  نان محلی با پنیر تازه بود .

و ما رابطه این حیوانات با هم , حتما تا الان متوجه شده اید که هر دوی این ببر ها نر ( مذکر ) بوده اند .  )
اما در آن سوی ماجرا چه می گذشت ؟

فلانی رئیس فلان جا هم در مصاحبه با یکی دیگر از خبرنگاران ما گفت : ( البته این مهم است , اما چیزی که می خواهم بگویم این است که چند وقت پیش یکی از ماشین آلات ما که ترمزش دچار نقص فنی شده بود به طور نا خواسته یکی از هموطنان را در مکانی کاملا بیابانی زیر گرفت که ما از ایشان عذر خواهی کردیم و به او قول دادیم که هر چه زود تر کارمان را در آنجا تمام کنیم و پروژه ای عظیم تر را در یک پارک بیابانی یا منطقه حفاظت شده خالی از موجود زنده شروع کنیم .

راستی در رابطه با آن موضوع مهم ما به آن مرد شجاع که جان مردم را نجات داد نشان لیاقت دادیم , عروس بیوه هم به عقدش در آوردیم و او را رئیس فلان اداره مهم کردیم تا شاید گوشه ای از زحماتش را جبران کرده باشیم. به امید توفیق روز افزون در امر حفاظت , حراست و سیانت از عرصه های طبیعی و ذخیره ها ژنتیکی حیوانیمان . )

---------------------------------------------
 لطفا خبر اصلی را در این اینجا بخوانید
 در ادامه : واکنش دکتر کیایی و مهندس دره شوری طرح معاوضه پلنگ ایران با ببر سیبری . اینجا کلیک کنید