هشت سال پیش دندون درد داشتم، اما روزمرگی های زندگی نذاشت برم دکتر، صب تا شب جون میکندم تا آیندمو بسازم...
بعد ادامه داد:تازه مگه پول علف خرسه که بریزم تو حلق این دندونپزشکا، چارتا مسکن می خورم، خودش خوب میشه.
مسکن اولی دردمو خاموش کرد، روز دوم و سومم بدک نبود تا این که قرص جواب نداد.
یه نارفیق گفت یه وخ نری دکتر پول زبون بسرو شهید کنی، بیا مطبم ردیفت کنم، نالوطی گفت کاری میکنه درد از یادم میره.
فرداش از درد میمردم، رفتم خونش که مثل مطب دکترا درش چارتاق بود و مستقیم برد نشوندم پا بساط تریاک...
خوب بودا اما صبح روز دوم از درد فک بیدار شدم، صورتم ورم کرده بود، داشت می ترکید.
دکتر نابلد گفت تو دردت از حد گذشته و دیگه با تریاک و... دوا نمیشه، برو اتاق کوچیکه تا دواتو بیارم.
رفتم تو اتاق، جا نبود پا دراز کنم! طرف با یسری چیزای جدید اومد تو و شروع کردم به کشیدن، یکم بعد حالم عالی بود، تو باغ قدم زدم و رفتم دریا با پری دریاییا شنا کردم...
خلاصه نشون به اون نشون که الان ده هزارتومن ندارم شکمم را سیر کنم، هیشکی کمکم نمیکنه و تو جامعه قد یه حیوون ارزش ندارم. تمام پول و ثروتم به خاطر ساده انگاری بر باد رفت و عمرم فنا شد و یه دندون سالمم نمونده برام...
#احسان_میرزائی www.ofmedia.ir
یک شنبه - 7 - دی - 1393
16:47ع
#بحران #اعتیاد #بحران_آب #الگوی_مصرف #مصرف_گرایی #مصرف_بهینه #پول #خشکسالی #تفکرسیستمی #سیستم #معضل