روشن کردن شمعی در تاریکی
فرهیختگان آنلاین: روزانه در معرض صدها پیام تبلیغاتی از طریق تلویزیون، رادیو، روزنامه، تلفن همراه، خیابان و... قرار میگیریم؛ اما آیا تمام این تبلیغات را میبینیم و به آن توجه میکنیم؟ پاسخ مشخص است: خیر.
چون ذهن انسان عادت کرده که پیامهای تبلیغاتی را در رده پیامهای بیفایده قرار دهد و ما ناخواسته به آنها اعتنا نمیکنیم. به همین دلیل است که کارشناسان صنعت تبلیغات همواره در تکاپوی یافتن شیوههای جدیدی برای تبلیغ و تاثیرگذاری بر مخاطبان هستند. در ادامه دلایلی را مطرح میکنیم که منجر به بیاعتنایی شهروندان، به پیامهای تبلیغاتی پویش سهشنبههای بدونخودرو میشود:
«پویش سهشنبههای بدون خودرو» که توسط کوروش بختیاری، فعال محیطزیست اراک در آذر 1394 معرفی شد، در همان گامهای نخست که قرار بود به عموم مردم معرفی و اهدافش تبیین شود، ناگهان از سوی محمد درویش مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیطزیست مورد توجه و حمایت قرار گرفت. این پویش قبل از پخته شدن ایده در بطن جامعه مدنی و معرفی به عموم مردم، ناگهان به راس جامعه، یعنی جایی که دغدغه همه چیز هست، جز محیطزیست، کشیده شد. به معنای دیگر، مخاطب عام هنوز متوجه نشده بود که حرف حساب ایدهپرداز این پویش چیست و کلا هدفش از طرح این پیشنهاد چه بوده که پویش مانند توپی در دامن مسئولان و مدیران دولتی و نیمهدولتی افتاد؛ در حالی که به جرات میتوان گفت این توپ با نیروی پشتوانه و اراده مردمی به حرکت درنیامده بود.
اکنون 27 هفته از معرفی پویش سهشنبههای بدون خودرو میگذرد و محمد درویش همچنان تلاش میکند با رایزنی و نامهنگاری توجه بانکها و سازمانهای مختلف را برای حمایت از پویش جلب کند؛ با توجه به جایگاه، روابط و قدرت تاثیرگذاری وی، باید اعتراف کرد تکههای پازل را برای به ثمر رسیدن پویش یکی پس از دیگری در جای مناسب قرار میدهد. اما همچنان جای یک تکه از پازل خالی مانده و آن حمایت مردمی برای مطالبهگری از مسئولان است.
البته کنشگران و برخی دوستداران محیطزیست همچنان پویش سهشنبهها را ایدهای جدا نشدنی از بدنه جامعه مدنی میدانند و در فضای مجازی همچنان برای جلب توجه عمومی تلاش میکنند و حتی برنامههای دوچرخهسواری ترتیب میدهند. ولی به نظر میآید کش و قوسهای ناملموس باعث شده که این پویش بعد از 27 هفته آنطور که باید در میان مردم پیش نرود. هرچند اگر نظر محمد درویش را جویا شویم طبق یکی از پستهایی که در هفتمین هفته از پویش در کانال خود منتشر کرده، خواهد گفت: «تنها فرق مثبتی که امروز در سهشنبه بدون خودرو در مسیر پیادهروی از منزل تا سازمان محیطزیست مشاهده کردم، این بود که دو نفر در پیادهرو ضلع جنوبی آزادراه حکیم در آن دورها دیده میشوند! دو نفری که در تصاویر هفته قبل نبودند و این خودش امیدبخش است! نیست؟»
حقیقت این است که با تغییر فرستنده پیام از جامعه مدنی به بخش دولتی، دیگر نمیتوان انتظار داشت که بازخورد مردم نسبت به پیام دولتیها همانند بازخورد مردم به پیام جامعه مدنی باشد. به معنای دیگر، میزان تاثیرگذاری کلام کوروش بختیاری بهعنوان فردی که دغدغهمند است و برای انتقال آگاهی و هشدار دادن نسبت به معضلات محیطزیستی سوژهای را بهانه کرده تا تلنگری به مردم بزند، به مراتب بیشتر از بخشنامهای دولتی است که به مردم ابلاغ میشود. مردم ذاتا نسبت به پیامهای دولتی حس خوبی ندارند... . نان گران میشود، بنزین گران میشود، مرغ گران میشود، مسافرکشهای شخصی ۴۰هزار تومان جریمه میشوند، کمربندها را ببندید و حالا خودروی شخصی به خیابان نیاورید.
وقتی مردم پیامها و نماد پویش مذکور را از طریق کانالهای رسمی دولتی و نیمهدولتی دریافت میکنند، چه تصوری خواهند داشت؟ در این حالت مردم به ظرفیت کم و فرسودگی ناوگان حملونقل عمومی اشاره و آن را شوخی فرض میکنند. پس قابل پیشبینی است که تبلیغات پویش سهشنبههای بدون خودرو همانند صدها پیام تبلیغاتی دیگری میشود که ذهن ما آن را در رده پیامهای بیفایده قرار میدهد و بدون اعتنا از آن میگذریم.
نگارنده بهعنوان کنشگر محیطزیست و نخستین نفری که به پویش مذکور پیوست، انتظار داشت هدف از راهاندازی پویش با توجه به گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی در گام نخست جلب توجه عمومی به معضلات محیطزیستی و جلب مشارکت آگاهانه مردم باشد و سپس مطالبهگری از سوی مردم در دستور کار پویش قرار گیرد و درنهایت سازمانهای دولتی و شهرداریها با توجه به خواسته مردم به تجهیز و افزایش ظرفیت ناوگان حملونقل عمومی بپردازند، مسیرهای سبز پیادهروی و دوچرخهسواری ایجاد کنند و به پروژه دولت الکترونیک جامه عمل بپوشانند. اما تا به اینجای کار شاهد بودهایم که هیچگونه مطالبهگری از سوی مردم ایجاد نشده و این پویش در سطوح بالای جامعه همچون حبابی شناور است و صرفا برخی از بانکها و سازمانها به همراه کارمندانشان از آن حمایت میکنند؛ البته به نظر میآید این حمایت نه به خاطر اعتقاد به مسئولیتهای اجتماعی، بلکه به خاطر عقب نماندن از قافله است. به معنی دیگر این سازمانها از پیوستن به پویش مذکور در پی استفادههای تبلیغاتی و اهداف خود هستند. این روزها مشارکتهای اجتماعی با عنوان شیکی چون محیطزیست به مد تبدیل شده است و جای تعجب ندارد که هر فرد حقیقی و حقوقی بخواهد از این جریانات سهمی ببرد و وجههای محیطزیستی برای خود ایجاد کند. کمپین یا پویش ذاتا حرکتی مردمی و برخاسته از تفکر جامعه مدنی برای حل مسالمتآمیز مسائل اجتماعی است. پویش محیطزیستی در اصل دغدغه یک کنشگر محیطزیست است که ابتدا بهعنوان یک مساله و سپس به شکل ایده و نهایتا در بستهای پیشنهادی برای معرفی به مردم و مسئولان است که در آن مسیر، فلسفه و هدف پویش شرح داده شده است. پس هنگامی که پویش سهشنبههای بدون خودرو از مسیر طبیعی خود خارج شده و بدون پشتوانه مردمی به راس جامعه رسیده است، بدون وجود زیرساخت، امکانات و تسهیلات لازم نمیتوان به مردم ابلاغ کرد که از خودروی شخصی استفاده نکنید تا هوای پاک و زندگی سالمی داشته باشید.
احسان میرزایی کنشگر محیط زیست
منبع فرهیختگان آنلاین:
http://fdn.ir/content/view/152883/1/
اگر موتور دوم که حمایت مسئولین و افراد تاثیرگذار است روشن باشد، با قدرت و سرعت بیشتری میتوانیم به مقصد برسیم.
پایگاه خبری گُلوَنی، احسان میرزایی: سال ۹۴ را به نوعی میتوان سال پویشهای محیط زیستی نامید، سالی که انواع پویش، کمپین یا کارزارها روی کار آمد؛ برخی با وجود مسائل زیاد موفق بودند و برخی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و از گردونه خارج شدند. دراین بین پویشهایی هم درمناسبتهای مذهبی مانند محرم، اربعین و نیمه شعبان شکل گرفت. تقریبا میتوان گفت وجهه مشترک در صورت مسئله این پویشها، ظروف یکبارمصرفی است که به شدت برای سلامتی و محیط زیست ضرر دارند.
افزایش ناگهانی استفاده از ظروف یکبارمصرف طی سالهای گذشته زنگ خطری است که مردم و مسئولین توجه کافی به آن ندارند؛ همین بیاعتنایی باعث شد تا کنشگران و دغدغهمندان محیط زیست از مناسبتهای مذهبی برای ترویج فرهنگ محیط زیستی و اطلاعرسانی در رابطه با خطرات پلاستیک استفاده کنند. این پویشها عمدتا به صورت مشارکت داوطلبانه (کمهزینه، فیزیکی و تاثیرگذار) در قالب پاکسازی در ملاء عام برگزار شدهاند.
پویشهای مناسبتی از این لحاظ حائز اهمیتاند که حضور در مراسمهای آیینی و مذهبی، خود نوعی مشارکت اجتماعی محسوب میشود و در این زمان همدلی و همزبانی بین مردم بیشتر است؛ همچنین افراد به دور از مسائل روزمره زندگی خود در مراسم شرکت میکنند. جمعیت قابل توجهی از مخاطبان در گوشه و کنار شهرها و روستاها گردِ هم جمع میشوند و کنشگران راحتتر میتوانند توجهایشان را به مسائل محیط زیستی جلب کنند. مخاطبان پویشها شامل مردم و مسئولین، مدیران هیئتها و مساجد، بانیان خیر و افراد تاثیرگذاری هستند که در جوامع محلی حرفشان خریدار دارد.
در هر صورت پویشهای مناسبتی به شیوههای مختلفی در سراسر کشور برگزار شدند؛ اما حالا که به استقبال ماه مبارک رمضان میرویم، آیا مردم، مدیران هیئتها و بانیان خیر آن هشدارها و گوشزدها را به خاطر دارند؟ آیا حاضر هستند سفرههای افطار ماه مبارک را بدون استفاده از ظروف یکبارمصرف، پهن کنند؟
قطعا پاسخ ما با توجه به توانایی کنشگران در آموزش و انتقال پیام شان در مدت برگزاری پویش، نسبی است. اما با توجه به ویژگیهایی که یکبارمصرفها برای میزبانان و بانیان خیر دارد، برای ماه رمضان امسال هم استفاده گسترده از این ظروف سرطانزا چندان دور از ذهن نیست. بازهم میزبانانی خواهند بود که سفرههایی رنگین برای افطار پهن میکنند که سرتاسر آن پلاستیک است. حال تصور کنید فردی را که دستکم ۱۶ ساعت چیزی نخورده، او کنار سفره یکبارمصرف نشسته و افطار خود را با آب جوشی که در لیوان پلاستیکی ریختهاند باز میکند، با قاشق پلاستیکی در کاسهی پلاستیکی آش میخورد و با قاشق چایخوری یکبارمصرف در لیوان شکر ریخته و هم میزند، نان را از داخل کیسه پلاستیکی خارج کرده، پنیری را که در ظرف پلاستیکی درست شده را با کارد پلاستیکی برش داده و روی نان گذاشته و خلاصه طی چند دقیقه معجونی سرطانزا را نوش جان میکند و البته میزبان خوشحال است و به خود میبالد که افطاری درخور توجهی داده است!
شکی نیست که فعالیت های فرهنگی پرهزینه و زمانبر است و تاثیرگذاری به منظور ایجاد تغییر در رفتار عموم مردم به راحتی صورت نمیگیرد؛ اما آیا قدرت، توان و استقامت کنشگران محیط زیست آن قدری است که بگوییم فرضا تا سال ۱۴۰۰ بیش از نصف مردم از یکبارمصرفها استفاده نمیکنند. شرایط فعلی جامعه، ساختار جامعه مدنی و همراهی مسئولین و افراد تاثیرگذار جامعه به شکلی است که اگر یک برنامه محیط زیستی، مثلا در یک جمع ۵۰۰۰ نفری صرفا روی ۳ نفر تاثیر بگذارد، باید کلاهمان را به هوا پرت کنیم.
گاهی حتی یک تلنگر باعث ایجاد تحول در افراد میشود؛ میتوان گفت زمینه برای کنار گذاشتن یکبار مصرفها حداقل در مواقع غیر ضروری فراهم است، اما خلاء مشارکت جدی و همکاری مستمر مسئولین وچهرههای تاثیرگذار جامعه به شدت حس میشود. پویشهای مناسبتی همانند هواپیمایی که تک موتوره کار میکند از محرم به رمضان رسیدهاند، هرچند هواپیمای ما به ایستگاهی دیگررسید، ولی سرعت آن کم و احتمال سرنگونی (فراموشی) آن بسیار بود؛ اما اگر موتور دوم که حمایت مسئولین و افراد تاثیرگذار است روشن باشد، با قدرت و سرعت بیشتری میتوانیم به مقصد برسیم.
لذا از روحانیون انتظار داریم هر چه بیشتر و به طور صریحتر آنچه را که باعث به خطر افتادن سلامت اعضای جامعه و تخریب محیط زیست و طبیعت میشود معرفی کرده و کنشگران محیط زیست را در این راه یاری کنند. روحانیتی که در منبرش میتواند به اندازه هزار کمپین تاثیرگذاری بر روی مخاطب داشته باشد.
پایان پیام
منبع: golvani.ir
پایگاه خبری گُلوَنی، احسان میرزایی: برخی از فعالان محیط زیست پیشنهاداتی درباره سبزه نوروز و تبدیل آن به کود کمپوست ارائه کردهاند. البته به عنوان کنشگر محیط زیست با پیشنهاد آنها مبنی بر جمعآوری سبزه و تولید کمپوست به دو دلیل مخالفم:
نخست این که شهرداریها هزاران مخزن زباله در گوشه و کنار شهرها قرار دادهاند و تا جایی که توانستهاند در مناطق گردشگری، تاریخی و حتی طبیعی مخازنی برای زباله تعبیه کردهاند. اما هنوز حجم عظیمی زباله در سطح شهرها، پارکها، مناطق گردشگری و طبیعی روی زمین رها شده است. پس چطور میتوان توقع داشت که سبزههای نوروز جمعآوری شود؟ البته این راهکار و انجام آن اقدامی شایستهای است، اما نه به عنوان راهکار.
دومین مسئله، درباره محصولی استراتژیک به نام گندم است. محصولی که بخش اعظم واردات کشور را به خودش اختصاص داده، محصولی که برای تولید یک کیلوی آن بیش از ۱۳۰۰ لیتر آب مصرف میشود و محصولی که در کشور خشک ما همچنان به شیوههای سنتی و به سختی تولید میشود؛ چطور میتوان چشم از این حقایق بست و به راحتی گفت که مردم سبزه گندم بکارند تا به کمپوست تبیدل شوند؟ این چه منطقی است که ما دانههای با ارزش را سبز کنیم و ۱۳ روز بعد به کمپوست تبدیلش کنیم؟ به نظرم گندم دقیقا صورت مسئله است و باید با تفکر و تعقل آن را حل کرد.
photo_2016-03-12_23-38-39
هدف ما در این کمپین پاسداری از فرهنگ اصیل ایرانی در کنار حفظ پایداری محیط زیست و طبیعت است. یعنی ما در اقدامی پیشگیرانه و با آیندهنگری تیزهوشانهای در پی پاسداری از فرهنگی هستیم که هزاران سال ایرانیان آن را ساخته و پرداختهاند. فرهنگی که در سیر تکامل تمدن ایران زمین، در مراحل مختلفی با توجه به اقتضای زمانه، محیط زیست، شرایط اجتماعی و دیگر عوامل موثر به دفعات بازآفرینی شده است.
به راستی که همراهان ما در کمپین سبزی نوروز ایرانیانی فهیم، دانا و تیز هوش هستند. چرا که آنها صدای پای لشکر بزرگ و بیرحم خشکسالی و مصائبی که به همراه دارند را شنیدهاند، آنها قبل از وقوع فاجعه به فکر پیشگیری از فاجعه هستند. قصد ترساندن شما را ندارم، البته شما هم بچه نیستید که بخواهم حرف ترسناکی بزنم، صرفا از شما میخواهم فیلم کوتاهی را در ذهن خود تصور کنید و ببینید که اگر در سیستم لوله کشی خانهها آب نباشد چه اتفاقی میافتد!
اما من، احسان میرزایی به عنوان ایدهپرداز و مدیر کمپین سبزی نوروز، در دومین سال اجرای کمپین تا به امروز از هرگونه پیشنهاد سازندهای استقبال کردم، برای برخی که تصویر اشتباهی از این کمپین در ذهنشان بود، وقت گذاشتم و سوء تفاهمها را بر طرف کردم. البته به احترام شما همراهان گرامی هرگز این کمپین را محلی برای جولان برخی منفعتطلبان و سودجویان دولتی و… قرار ندادم چون معتقدم کمپین و کمپینسازی ذاتا کنشی مردمی است و البته مردم نباید بدون تحقیق در مورد کمپینی از آن پیروی کنند.
از آنجا که حقوق مخاطبان برای من بسیارمهم است، فراخوان کمپین سبزی نوروز را با کلمه «پیشنهاد» شروع کردم. به معنای دیگر قصد تحمیل ایده خود را به کسی نداریم. پیشنهاد ما فقط برای بهتر شدن شرایط و امور است، که البته برخی موافق، برخی مخالف و تعداد زیادی از شهروندان به آن بیاعتنا (در ایران) هستند.
بله، نباید حقیقت را نادیده گرفت، تعداد زیادی از شهروندان آنقدر درگیر مسائل روزمره زندگی خود هستند که حتی فرصتی برای خواندن، گوش دادن و فکر کردن به پیشنهادات محیط زیستی ندارند. اما خدارا شاکرم که در این بین بسیاری از شهروندان، اهالی رسانه و دیگر دوستان کمپین مفهومی سبزی نوروز را «درک» کردند و دیدیم که در صداوسیما در برنامههای مختلفی به کمپین سبزی نوروز پرداخته شد.
کمپین مفهومی #سبزی_نوروز به شهروندان پیشنهادی ارائه کرده است که برخواسته از خرده فرهنگهای ایران زمین است. فرهنگی که در جوامع محلی و کهن ایران ریشه دارد، کاشت بذر سبزیجاتی چون تره تیزک، ریحان، شاهی و… در خانه و استفاده از آن به عنوان سبزه نوروز، در برخی نقاط یزد مرسوم است.
در پایان اگر تصمیم گرفتهاید که همراه کمپین مفهومی سبزی نوروز باشید، خواهش میکنم با تحقیق و بررسی به کمپین سبزی نورز بپیوندند و شما را به تفکر در مورد پرسشهای زیردعوت میکنم:
پیشنهاد سبزیکاری و استفاده از سبزی در سفره هفتسین چه منافاتی با فرهنگ دارد؟ اینکه شما در خانه خود بذری بکارید، آن بذر جوانه بزند، جوانه به گیاهی سبز و خوراکی تبدیل شود، از آن در سفره هفتسین استفاده کنید و روز سیزده به در آن را دور نیندازید چه منافاتی با فرهنگ و تمدن ایرانی دارد؟ آیا پذیرش مسئولیت کاشت بذر و نگهداری از آن در این روزگار باعث شادابی و نشاط در خانوادهها نمیشود؟ آیا باعث ایجاد فراگردی ارگانیک و سبز نمیشود؟ پیشنهاد استفاده از آب خاکستری بهداشتی و تولید کمپوست خانگی، که در کمپین سبزی نوروز مطرح شده است آیا با سبک زندگی سبز و فرهنگ ایرانی منافاتی دارد؟
چند سال است که سبزههای چینی سر سفرههای هفت سین ایرانی جا خوش کرده است، آیا سبزههای چینی منافاتی با فرهنگ و تمدن ایرانی ندارد؟
آیا باید دست روی دست بگذاریم تا فرهنگ و تمدن ما توسط بیگانگان مصادره و سپس تغییر داده شود؟
در این بین چه کسانی از سبزیکاری برای هفت سین ضرر میکنند؟ سود و منفعت سبزیکاری نصیب چه کسی میشود؟
پایان پیام
در رابطه با یادداشت منصوب به دکتر آخانی که در تلگرام و گروه کمپین سبزی نوروز منتشر شده بود.
البته یادداشت منصوب به ایشان بیشتر مربوط به کمپینی است که در کرمانشاه راه اندازی شده و می گوید به جای سبزه نهال بکاریم.
یادداشت مذکور:
(((این موضوع را با دکتر حسین آخانی، دکترای گیاهشناسی و استاد دانشگاه تهران، در میان گذاشتیم و او نکتههای زیر را یادآور شد:
یک) کاشت سبزه در خانههایی که فاقد کمترین آثار حیات است، فرصتی است که فرهنگ و تاریخ در اختیار ما قرار داده و نمیتوان به بهانه اثباتنشده خسارت ششمیلیاردتومانی کاشت سبزه، مقابل آن ایستاد. به نظر میرسد حتی اگر این رقم درست باشد باز هم به اندازه یکی از خسارتهای کوچکی که دولتها به بدنه محیطزیست کشور وارد کردهاند نباشد. از این زاویه، کمپین موردنظر شاید همانند بسیاری از کمپینهایی که این روزها در شبکههای اجتماعی به راه افتاده، احساسی و بهدور از مسائل علمی این حوزه باشد.
دو) کاشت سبزه عید علاوه بر تأثیرات روانیای که دارد، پاسداری یک سنت خوب ایرانی است و به بچههای نسل آپارتماننشینی این فرصت را میدهد که از نزدیک مراحل رویش یک گیاه را ببینند و با اهمیت گیاهان در زندگی روزمره ما انسانها آشنا شوند.
سه) اگر خانوادهای در خانه خود، امکان و فضای رویش یک نهال را دارند، کاشت بذر گیاهان پایا میتواند پیشنهاد خوبی باشد اما این پیشنهاد در تقابل با کاشت سبزه عید نیست. در نظر داشته باشید که اگر میخواهید بذری را برای درختشدن بکارید، محاسبه فضای رشد آن را در خانه خود بکنید چراکه شهرهای ما، فضای لازم را برای این کار ندارند و از سوی دیگر نمیتوان نهالی را که مثلا در اهواز میروید، در شمال کشور یا در تهران کاشت.
چهار) برای ترویج برخی از فرهنگها نیاز به راهاندازی کمپین خاصی نیست، هر خانوادهای میتواند با مختصرهزینهای، بذر نهالی را در خانه خود بکارد، تنها باید در این کار از مشاوره باغبانی و گلکاری بهره برد و مراقب اصول معماری خانهها بود. برایناساس، میتوانید آبی را که صرف شستوشوی میوهها میکنید، دور نریخته و برای آبیاری بذرهای خود مورد استفاده قرار دهید.)))
تفکر و اهداف کمپین #سبزی_نوروز فراتر از چند خط یادداشت است، کما این که در یادداشتی مفصل در مورد رابطه فرهنگ با محیط زیست و باز آفرینی فرهنگ در شرایط نا مساعد محیط زیستی نوشتم و در سایت زیست بوم منتشر شده است:
http://zistboom.com/fa/news/30920/کمپین-سبزی-نوروز-حذف-یا-بازآفرینی
البته بیشتر سنگ اندازی هایی که تا کنون به کمپین مفهومی #سبزی_نوروز شده به این دلیل است که عزیزان کمپین سبزی نوروز را با کمپین (کاشت نهال به جای سبزه) اشتباه می گیرند.
پس از همه دعوت می کنم با تحقیق به کمپین #سبزی_نوروز بپیوندند و از روی احساس کنش ما را تایید و رد نکنند.
اما یادداشت منصوب به دکتر آخانی، این یادداشت در رابطه با کمپین (کاشت نهال به جای سبزه) نوشته شده است اما چون اشاراتی به کمپین ما داشته توضیحاتی را بند به بند طبق یادداشت مذکور می نویسم:
۱. سبزی کاری منافاتی با کاشت سبزه برای نوروز ندارد و این اصلی ترین ویژگی این حرکت است، این رسم در خرده فرهنگ های کشور ریشه دارد.
منتها آدمیزاد تنبل است و به دنبال کار هایی می رود که زود پاسخ بگیرد، بنابر این کاشت هیچ سبزه ای راحت تر از ریختن گندم کف ظرف و سبز کردن آن نیست. خیلی هم زود جوانه می زند و قد می کشد، شرایط گرما یا سرما هم تاثیر کمتری بر آن می گذارد.
اما کاشت سبزی زحمت دارد و بنابراین افراد تنبل تمایل بیشتری به همان سبزه ی گندم دارند.
البته ما در رابطه با خسارت میلیاردی که آقای دکتر فرموده اند هیچ صحبتی نکردیم و منظور ایشان به کمپین (کاشت نهال به جای سبزه) است.
اما بنده معتقدم اسراف، اسراف است، چه یک مشت گندم چه یک تن گندم!
نمی توان از خسارت هایی که دولت به محیط زیست وارد کرده چشم پوشی کرد. اما نمی دانم این چطور مقایسه ای است که صورت می گیرد! در یک کفه ترازو کمپینی مردمی و در طرف دیگر دولت را قرار می دهید.
آیا منظور شما این است که برویم جلوی تخریب محیط زیست توسط دولت را بگیریم؟
آیا باید این کمپین را بر اساس تخریب های دولت طراحی می کردیم؟
به نظر چنین مقایسه ای با برچسب احساسات به چنین کنشی (کمپین سبزی نوروز) دور از انصاف است.
جریانات احساسی را می توان در درخواست چاپ عکس حیوانات روی اسکناس یا جریان همراه بردن بذر گیاهان و پاشیدن آن در نقاط مختلف دانست. 1
البته کمپین کاشت نهال به جای سبزه، کار کمپین مفهومی #سبزی_نوروز را امسال سخت کرد!
چون بسیاری از افراد این دو را یکی می دانند و دچار سوء تفاهم می شوند! امیدوارم صاحب نظران و بزرگانی چون دکتر آخانی عزیز حدا اقل به عنوان یک همشهری از خودم بپرسند که احسان چکار داری می کنی!
۲. معتقدم اهداف مستتر کمپین را نباید به زبان آورد تا همراهان کمپین خودشان بازخورد های مثبت و منفی را بگن، بند دوم صحبت منصوب به دکتر آخانی یکی از اهدافی است که مستتر در توضیح کمپین است:
کمپین مفهومی #سبزی_نوروز یک تفکر است. تفکری که سرآغاز ''سبک زندگی سبز'' است...
سبک زندگی سبز که دیگر نیاز به توضیح ندارد، دارد؟
مردم شناسی، مخاطب شناسی، رفتار شناسی، شناخت خرده فرهنگ ها و هنجار ها، همه و همه کاری است که همه کم و بیش به آن آگاهیم و من به قول دکتر اکبر نعمت الهی، مهندس انسانی هستم (دانش آموختگان علوم انسانی ) و تلاش می کنم با اندک دانش خود در حوزه علوم انسانی و تجربه ای که در برخورد با عامه مردم دارم طرح برنامه را جوری بیان کنم که موثر باشد و البته در این دزد بازار که ایده ها را به یغما می برند اجازه دهید بیش از این اصول کاری خود را فاش نکنم!
۳. مورد سوم صحبت منصوب به دکتر آخانی در رابطه با کمپین سبزی نوروز نیست و این همان سوء تفاهم و نبود تفکیک لازم بین کمپین سبزی نوروز و کمپین نهال به جای سبزه است.
البته ما در کمپین #سبزی_نوروز به طرح های درختکاری در زمان و جایگاه خود مانند هفته درختکاری احترام می گذاریم و با آن همراهی می کنیم. اما کاشت نهال به جای سبزه را نمی پسندیم.
۴. کار فرهنگی با یک روز و دو روز فعالیت جواب نمی دهد. هزینه و زمان زیادی لازم دارد. البته مورد چهارم از صحبت های منصوب به دکتر آخانی باز به کمپین #سبزی_نوروز مربوط نمی شود.
اما جالب است بدانید ما در کمپین خود به همراهان توصیه کردبم از آب خاکستری پاک و عاری از مواد شوینده برای آبیاری سبزی ها استفاده کنند و... تمام
البته جدای از بحث، در پرانتز خطاب به بعضی از مخالفان و دلواپسان بگویم :
(برخی در این مدت کار ما را نقد کرده اند، البته نقد که نه چون فقط ایراد گرفته و می گویند چرا وارد حوزه اسراف نان و بی کیفیت بودن نان و... نشده اید؟
پاسخ: آقا جان احترام به نوع دغدغه و تفکر دیگران یک اصل اخلاقی است و من این حق را به شما عزیزان می دهم که بروید و اگر توان فکری، ذهنی، دانش و قدرتی دارید کمپینی برای نان ایجاد کنید و من هم استقبال می کنم. به جرات می گویم انجام این کار ها فکر خلاق و جسارتی می خواهد که هر کسی ندارد، پس اگر کسی چون من کاری را با تفکر آغاز کرده اگر انتقادی دارید همراه با راهکار ارائه کنید و اگر فقط بحث ایراد گرفتن است و سنگ انداختن خودتان را کوچک نکنید چون با ایرادات بنی اسرائیلی شما میدان را ترک نمیکنم.)
#احسان_میرزائی
#پنجشنبه - ۱۵ - #بهمن - ۱۳۹۴
۱۳:۳۳
به کمپین مفهومی #سبزی_نوروز بپیوندید:
https://telegram.me/joinchat/A6ZwfD1bkOnxeyWbMpJr6A
کانال مدنیت:
@Madaniat