موش های زنده خوار

کشتار گربه‌های شهری از جمله اخباری است که حتی از طریق پایگاه‌های خبری محیط زیست هم منتشر نمی‌شود. نمونه‌اش مردی که چند روز پیش با تفنگ بادی وسط پیشانی گربه‌ای را نشانه رفت و باعث جراحت جدی آن شد. گربه مذکور علی‌رغم پیگیری و درمان‌های ممکن از سوی حامیان حیوانات در شهر اراک، به دلیل شکستگی جمجه و ورود ساچمه به مغز، پس از مدتی مُرد. اما گربه‌کشی تا کی ادامه خواهد داشت؟


به گزارش پایگاه خبری گُلوَنی، احسان میرزائی:  برخی افراد در طول هفته برای غذا‌رسانی و نوازش گربه‌ها به پارک‌ها می‌روند؛ در طرف دیگر برخی شهروندان دچار فوبیای گربه بوده و خواستار حذف این حیوان از سطح شهر هستند. این تناقض باعث شده در خلاء هرگونه قانون کنترلی و حمایتی، راه حل‌های بی‌رحمانه و دور از انتظاری برای کنترل جمعیت گربه‌ها اتخاذ شود. نمونه‌اش ماجرای جایزه ۷هزار تومانی برای گرفتن گربه‌ها در خوابگاه فاطمی و چمران دانشگاه تهران بود که اخبار آن در اردیبهشت ماه ۸۹ منتشر شد.

در هر صورت گربه‌ها با گرفتن موش خدمت بزرگی به جامعه بشری کرده‌اند و امروزه با خوردن باقی مانده‌ی غذای شهروندان به حفظ پاکیزگی شهرها کمک شایانی می‌کنند. پس شایسته است به منظور حفظ تعادل و پایداری جمعیت گربه‌های شهری راه حلی مناسب ارائه شود؛ اگر گربه‌ها را حذف کنیم، موش‌های صحرایی (رات) که بر عکس گربه‌ها کاملا وحشی هستند، روی کار می‌آیند. به گفته‌ی محمد حقانی، رییس کمیسیون محیط زیست شورای شهر تهران:رات ‌ها واقعا زنده‌خوارند.

پایان پیام

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار : زندگی شهری و مسئولیت های اجتماعی

آیا نسبت به فضای پیرامون خانه مان مسئولیم؟

امشب ساعت 21:00 خواستم از ساختمان برم بیرون که یهو دیدم یه دریای بزرگ تو کوچه درست شده است.
به جای این که به زمین و زمان فحش بدم، از تو حیاط بیل آوردم و نیم ساعت زیر بارون جوی آب کوچه را لایروبی کردم. 
به جان خودم این اصلا به شهرداری تهران مربوط نیست.
چون توی جوی آب پر بود از ظروف یک بار مصرفی که شهروندان تهران روی زمین انداخته بودند، شیشه دلستر، کیسه های پلاستکی، پاکت سیگار و...
راه آب باز نشد، اما من سعی خودم را کردم. کاری بود که در این شرایط از دستم بر می آمد، مسلما اکیپ های شهرداری هم در جاهای دیگر مشغول کار هستند برای این مشکل که بسیار کوچک تر است  نمیتوانند وقت بگذارند.
چه ایرادی دارد، من شهروند ایرانی ام، تو تهران زندگی می کنم ساکن این محله هستم.
وقتش رسیده در کنار ده تا شعاری که میدم یک کار مثبت انجام بدم. 
 
پی نوشت 1 : اگر دانه ای را بین دو سنگ قرار دهی هیچگاه جوانه نمی زند.
پی نوشت 2 : حتما پای صحبت افراد به ظاهر روشنفکر نشسته اید، از آنجایی که وضع مالی خوبی دارند، سالی چند بار به خارج از کشور مسافرت می کنند. 
دیدید که چه نقد هایی می کنند و از خیابان های فلان شهر و متروی فلان کشور با چه آب و تابی تعریف میکنند و آن را با امکانات داخلی مقایسه می کنند.
حرفاشون درسته، اما اینا اون روی ماجرا را هیچوقت نمی گویند. یا به آن آگاهی ندارند یا...
من به شما می گم، آن روی قضیه شهروندان کشور های پیشرفته ای هستند که خودشان  باعث پیشرفت و آبادانی مملکتشان شدن. 
با خودتون فکر کنید، آیا شما باید فیلتر سیگار، پاکت پفک و... را روی زمین بندازید و یک کارگر زحمت کش شهرداری موظف است پشت سر شما این ها را جمع کند ؟ 
 
پی نوشت 3 : تقریبا 2 ساعت بعد که رفتم بیرون از دریا خبری نبود، اون لحظه زود قضاوت کرده بودم. تلاشم بی فایده نبود. 

پارازیت

به نظر شما پارازیت چیه؟

چه کسی و برای چه کاری درستش کرده؟

از کجا آمده و به کجا می رود؟

چه زمانی وارد ایران شد؟

از چه زمانی در تهران منتشر می شود؟

بانی آن در تهران کیست؟

هدف از انتشار پارازیت چیه ؟

آیا برای شهروندان مضر است؟

وزارت بهداشت و متخصصان آن را تایید کرده اند؟

نقش برج میلاد در این میان چیست ؟

تکلیف شهروندان بی گناه و از همه جا بی خبر چیست ؟

لطفا نظر خود را در این رابطهبفرمایید.