پانزدهمین نمایشگاه بین المللی محیط زیست تهران

غرفه پایگاه خبری گُلوَنی  در پانزدهمین نمایشگاه بین‌المللی محیط زیست 
دوشنبه تا پنجشنبه از ۱۰ صبح تا ۱۸ عصر
تهران، محل دائمی نمایشگاه های بین المللی

ماجرای فروش ماشینم

پنجشنبه تماس گرفت و گفت روی دیوار دیدش...

عصر آمدن، زیر و روشو حسابی بررسی کردن...

قرار شد شنبه بریم پیش مکانیک معتمدش...

شب شنبه رفتم بنزین زدم، وسایل سفر را خالی کردم... 

یه بار که رفتم تو کابین بوی ماشین مستقیم رفت روی دکمه خاطراتم کلیک کرد!

آخه با ژنرال زندگی کرده بودم، از لحظه به لحظه با هم بودنمون لذت بردیم!

چه روز ها و شب هایی که تو جاده، کویر، جنگل، کوه، لب دریا و... با هم نبودیم. 

خلاصه منتظر بودم طرف تماس بگیره بگه منصرف شدم.... 

حتی قبلش طرف پشت تلفن گفت تخفیف، منم گفتم داداش یک کلامه... اگر بیام اونجا حرف از تخفیف بزنی همونجا سوار ماشین میشم برمیگردم خونم!  من با این شرایط میفروشم...

اما طرف منصرف نشد...

شب تا صبح خواب سفر میدیدم.

بیدار که شدم باز دو دل بودم، تماس گرفتم با طرف، اما او هنوز مصمم بود!

طرح ترافیک خریدم 

*137*3*1#

رفتم پارکینگ و آتیش کردم رفتم اداره...

هیچکس نمیدونست یه پاژن دارم، جلوی اداره یه دور زدم و رفتم روی جدول های زیر پل پارک کردم...

خدایی عظمتی داره، بهش افتخار کردم؛ ژنرال همسفره منه...

همه نگاهش میکردن، هرکی میدید لبخند رضایت رو لبش بود و از روی تحسین سر تکان می داد. 

اما انگار افتاده بودم تو جریانی از عوامل که باعث میشد من و ژنرال از هم جدا بشیم، راه برگشتی نبود.


بداخلاق شده بودم...رفتم سر قرار که بریم پیش مکانیک معتمد.مکانیک زیر و روی ماشینو وارسی کرد... می گفت ۲۲ سال مدیر چیه مرتب بوده...یه دور باهاش زد...

مکانیک معتمد هم تایید کرد... 

رفتیم دفترخونه و حالا ژنرال یه همسفر جدید داره... می گفت ۶ ماهه دنبال پاژن می گرده. 

حتی قبل از این که با ژنرال یه دور بزنه طالبش شده بود...

دل کندن از ژنرال از ۱۰ صبح تا ۴ بعد از ظهر طول کشید. 

برگشتم خونه رفتم پشت پنجره، جاش خالی بود. اما جای چرخاش هنوز روی موزاییک ها بود.

جاش خیلی خالی بود، جاش خیلی خالی است.

حالا ژنرال با یه همسفر جدید رفت...

من با پاژنم زندگی کردم و راضیم...


#احسان_میرزائی

یکشنبه - ۹ - اسفند - ۱۳۹۴ 

ساعت ۱۰:۴۰


طنز انتخابات مجلس

چند ساله تو اداره تمرین میکنم رو صندلی بخوابم...

موفقیت هایی هم حاصل شده

ایشالا دور بعد برای نمایندگی مجلس ثبت نام می کنم (احسان میرزائی)

#سبزی_بکاریم

پیشنهاد ما سبزیکاری  در خانه و آپارتمان است. 

سبزی می کاریم و به عنوان سبزه نوروز استفاده می کنیم. روز سیزده هم دور نمی اندازیمش؛ این یک پیشنهاد کاربردی، محیط زیستی و مقرون به صرفه است.

کار راحتی نیست اما در شرایط کنونی، برای حراست از فرهنگ و سنت هایمان در کنار حفظ پایداری محیط زیست و طبیعت باید تلاش کنیم. باید تعادل و توازنی بین نیاز های زیستی و فرهنگی مان و جبر محیط زیست و منابع طبیعی موجود ایجاد کنیم.

#سبزیکاری رویکردی جدید در ایجاد #سبک_زندگی_سبز در خانواده های ایرانی است. شرایط اقلیمی و... در کاشت سبزی تاثیر چندانی ندارد و شهروندان می توانند در آپارتمان های خود سبزیجات ارگانیک تولید کنند.

در این راستا #کمپین مفهومی #سبزی_نوروز به همراهان خود پیشنهاد می دهد تا پسماند تر خانه های خود را به کمپوست تبدیل کنند، از وسایل دور ریختنی به عنوان بستر سبزیکاری استفاده کنند و برای آبیاری از آب خاکستری بهداشتی و سالم بدون مواد شوینده استفاده کنند.

سبزی هیچ منافاتی با سبزه نوروز ندارد و برگفته از خرده فرهنگ های کشور است...

سبزی با سین شروع می شود.

سبزی خوراکی است.

سبزی سبز، شاداب، با طراوت و   شادی بخش است.

 سبزی ریشه دارد و پایدار است.


کمپین سبزی نوروز دو سال است که فعالیت می کند.

احسان میرزائی

ایده پرداز کمپین سبزی نوروز

کل‌کل در تجریش

کل‌کل محیط زیستی با مردم متفاوت

وقتی که من به عنوان کنشگر محیط زیست در میان مردم نباشم، حرف‌شان را نشنوم و حتی اخم‌های‌شان را نبینم، نمی‌توانم نسخه برای حل مسائل محیط زیستی بنویسم.

چهارمین روز پویش آسمانت را پس بگیر در ایستگاه مترو تجریش برگزار شد.

به گزارش پایگاه خبری گُلوَنی، اعضای تحریریه روزنامه وقایع‌تهرانیه و پایگاه خبری گُلوَنی و برخی فعالان و کارشناسان محیط زیست با حضور در ایستگاه مترو تجریش ویژه‌نامه وقایع‌تهرانیه را میان مردم تقسیم کردند و با آنها درباره محیط زیست و لزوم توجه به آن حرف زدند. تجربه ایستگاه تجریش تجربه‌ای کاملا متفاوت برای اعضای پویش بود. احسان میرزایی از اعضای پویش در این باره به گُلوَنی گفت:

کنشگری محیط زیستی آن طور نیست که در مواجهه با معضلات اجتماعی، دست به دامن نظریه‌های غربی شویم. برای حل مسائل اجتماعی در ایران، که رابطه تنگاتنگی با معضلات محیط زیستی دارد بابد میان جامعه رفت و شناخت و فهم لازم از جامعه را به دست آورد، کاری که این روز ها در پویش آسمانت را پس بگیر می‌بینیم.
همراه با پویش آسمانت را پس بگیر برای توزیع روزنامه وقایع تهرانیه در روز چهارم برگزاری‌اش به ایستگاه متروی تجریش رفتیم. از نزدیک با مردم در رابطه با آلودگی هوا، گرمایش زمین و دیگر معضلات محیط زیستی صحبت کردیم. مسافران عصر پنجشنبه بیشتر شهروندانی بودند که به واسطه مترو از مناطق دوری به تجریش آمده بودند و تنوع رفتاری و فرهنگی متنوعی در میان آنها دیده می‌شد. واکنش برخی شهروندان را بری شما می‌نویسم:


خانم میانسالی گفت: ای بابا آخرش مرگه…
اما خانم دیگری استقبال کرد و گفت: دارن کفنش می‌کنند. گفتم کیو؟ گفت: زمین رو دیگه، آن قدر بلا سرش آوردیم که دیگه باید تشییع جنازه‌اش کنیم.
آقایی با اخم پرسید: چقد پول توشه؟
نوجوانانی که نه آنها در باغ ما بودند و نه ما در باغ آنها، با روزنامه موشک می‌ساختند و دغدغه‌های ما را در باغ خودشان هوا می‌کردند!
برخی شهروندان ناراضی بودند و می‌گفتند: ما نه کارخونه داریم و نه سرمایه داریم برید به اونایی که باعث و بانی هستند بگید و…

بیشتر مردم به فریاد‌های ما بی‌اعتنا بودند! با توجه به سن‌و‌سال مسافران مترو از ترفندهای مختلفی برای جلب توجه‌شان استفاده میکردیم.
برای افراد سن بالا: آقایون، خانم‌ها لطفا بی‌اعتنا رد نشید، همه ما مسئولیم. ناگهان چند نفر می‌ایستادند و حتی بر می‌گشتند روزنامه می‌گرفتند.
برای نوجوانان و جوان‌ها: این روزنامه محیط زیستی نه دندون دارد و نه گاز می‌گیره، از تلگرام هم بهتره یا می‌گفتیم: چند دقیقه از دنیای مجازی خارج بشید و یه روزنامه واقعی بخونید! آنها هم می‌خندیدند و روزنامه را می‌گرفتند.
سر صحبت را با برخی با سلام و احوال پرسی باز می‌کردیم و آن ها مجبور می‌شدند چند لحظه‌ای صبر کنند.
اما برخی از دور با گاردی همراه با اخم و خشم می‌آمدند که ما دیگر جرات حرف زدن به ایشان را نداشته باشیم و فقط رد شوند و بروند.

به نوعی در ایستگاه مترو تجریش، مردمی با تفاوت‌های رفتاری را دیدیم که فقط به آرامی از کنار هم عبور می‌کردند. اما این جامعه نیاز به مطالعه دارد، نیاز به دیده شدن و شنیده شدن دارد. تا زمانی که من به عنوان کنشگر محیط زیست در میان مردم نباشم، درد و دل‌های‌شان را نشنوم و حتی اخم‌های‌شان را نبینم، نمی‌توانم نسخه فرهنگی و اجتماعی برای حل مسائل محیط زیستی بنویسم؛ بر عکس برخی از کنشگران محیط زیست به فضای مجازی اکتفا می‌کنند و نسخه‌های آنچنانی برای محیط زیست می‌نویسند.
لذا مسائل جامعه امروز ما با مفروضات دانشگاهی کنشگران مجازی حل نمی‌شود. به معنای دیگر  جامعه ما با نظریه‌های فرهنگی و اجتماعی غربی که برخواسته از شرایط خاص فرهنگی و اجتماعی غرب است، بیگانه است. ما نیاز به مطالعه دقیق و عمیق اقشار مختلف جامعه داریم وگرنه هرکس پشت پنجره چند اینچی گوشی خودش ناجی زمین است.