شوخی با اخبار

در خبر ها آمده بود که ایتالیا در تلاش است تا ''پیتزا''  را به نام خودش و به عنوان میراث فرهنگی جهانی در یونسکو ثبت کنه...

بهتره تا دیر نشده لیستی از غذا های سنتی ایران تهیه کنیم و به ثبت برسونیم...

والا، از دست کشور های همسایه آرامش خاطر نداریم که، باور کنید الان در صدد به ثبت رسوندن ''اشکنه'' به نام خودشون هستن. 

از ما گفتن بود، خود دانید.


پایان پیام


#احسان_میرزائی www.ofmedia.ir 

#یکشنبه - ۱۶- اسفند - ۱۳۹۴ 

ساعت: ۱۳:۰۰


خرید و فروش گونه های جانوری را گزارش بدید

به سامانه سراسری ۱۵۴۰ 

خواهش می کنم کل این پیام را هرجا که می تونید منتشر کنید.

امروز عصر تو مسیر  خونه، از جلوی میوه فروشی محله رد شدم. میوه فروش چندین لگن و تنگ بلوری، پر از ماهی قرمز جلوی مغازه چیده بود!!!

نیم قدمی رفتم تو مغازه و پرسیدم: آقا سمندر نداری؟ 

یه آقایی گفت: هنوز نه...

یه آقای دیگه ای گفت: چند نفری خواستن، اما الان زوده؛ دو سه روز دیگه میاریم...

تا زمانی که تقاضا وجود داشته باشه، زنده گیری، شکار و قاچاق گونه های مختلف جانوری ادامه داره و بازار سیاه پر رونقه.

لطفا به این گونه های جانوری بیشتر حساس باشید: 


۱. سمندر لرستانی و انواع سمندر ها، سوسمارها و مارمولک ها!

۲. مار آبی و انواع گونه های دیگر مارها!

۳. سنجاب هایی که ضامن بقای جنگل های بلوط در زاگرس هستند!

۴. انواع پرندگان آزاد: قرقی، شاهین، عقاب، بالابان، کرکس، پرندگان مهاجر و حتی گنجشک ها!!!

۵. انواع گونه های لاکپشت آبی و خشکی زی...!

و...


سپاس از توجه شما 

#احسان_میرزائی    

#شنبه - ۱۵ - #اسفند - ۱۳۹۴ 

ساعت: ۱۰:۵۲


درخت بومی بکاریم

خیلی مهمه که در فصل درختکاری بذر و نهال درختی را بکارید که بومی منطقه مورد نظر باشد.

البته در شهر های گسترده ای چون تهران که بخش زیادی از گونه های بومی درختی و گیاهی آن از بین رفته و گونه های درختی وارداتی جای ان را گرفته است، زیاد تفاوتی ندارد که شما در حیاط خانه تان چه درختی بکارید و کاملا سلیقه ای است. اما در مورد عرصه های طبیعی مانند کوهسار، سرخه حصار، سوهانک و... در تهران بهتر است همان گونه های بومی منطقه کاشته شود. 


بیست بلوط زاگرسی و یک هلو را در گلدان هایی که می بینید کاشتم... بلوط ها را پس از رشد کافی و کامل به خرم آباد می برم و همانجا می کارم.

خانم خوانساری از کنشگران محیط زیست کرمانشاه هم لطف کرده اند و در زمان برگزاری نمایشگاه محیط زیست یک نهال بلوط برایم آوردند، که همینجا از ایشان تشکر می کنم.


#احسان_میرزائی 

#شنبه - ۱۵ - #اسفند - ۱۳۹۴ 


صنایع مخرب در نمایشگاه محیط زیست

صنایع جوری تو نمایشگاه محیط زیست حاضر شده بودن که یه لحظه دچار تردید و حتی احساس گناه شدم...؟!!!


نکنه واقعا من و دوستای فعال محیط زیستم هستیم که داریم طبیعت را تخریب می کنیم؟!!!


والا، شاید ما خوابیم و اونا بیدار...


#احسان_میرزائی

#پنجشنبه - ۱۳ - #اسفند - ۱۳۹۴ 

ساعت: ۱۱:۲۴

عکس های نمایشگاه بین المللی محیط زیست تهران

در غرفه پایگاه خبری گلونی:

معرفی کمپین سبزی نوروز و ترویج سبک زندگی سبز و سبزیکاری در منازل:


گفتگو در رابطه با محیط زیست، سبزیکاری و کاشت بلوط با دانش آموزان:



رضا ساکی و من در غرفه پایگاه خبری گلونی و خانم صادقیان مجری توانمد صدا و سیما که در حال بازدید از غرفه هستند:

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی محیط زیست تهران

غرفه پایگاه خبری گُلوَنی  در پانزدهمین نمایشگاه بین‌المللی محیط زیست 
دوشنبه تا پنجشنبه از ۱۰ صبح تا ۱۸ عصر
تهران، محل دائمی نمایشگاه های بین المللی

ماجرای فروش ماشینم

پنجشنبه تماس گرفت و گفت روی دیوار دیدش...

عصر آمدن، زیر و روشو حسابی بررسی کردن...

قرار شد شنبه بریم پیش مکانیک معتمدش...

شب شنبه رفتم بنزین زدم، وسایل سفر را خالی کردم... 

یه بار که رفتم تو کابین بوی ماشین مستقیم رفت روی دکمه خاطراتم کلیک کرد!

آخه با ژنرال زندگی کرده بودم، از لحظه به لحظه با هم بودنمون لذت بردیم!

چه روز ها و شب هایی که تو جاده، کویر، جنگل، کوه، لب دریا و... با هم نبودیم. 

خلاصه منتظر بودم طرف تماس بگیره بگه منصرف شدم.... 

حتی قبلش طرف پشت تلفن گفت تخفیف، منم گفتم داداش یک کلامه... اگر بیام اونجا حرف از تخفیف بزنی همونجا سوار ماشین میشم برمیگردم خونم!  من با این شرایط میفروشم...

اما طرف منصرف نشد...

شب تا صبح خواب سفر میدیدم.

بیدار که شدم باز دو دل بودم، تماس گرفتم با طرف، اما او هنوز مصمم بود!

طرح ترافیک خریدم 

*137*3*1#

رفتم پارکینگ و آتیش کردم رفتم اداره...

هیچکس نمیدونست یه پاژن دارم، جلوی اداره یه دور زدم و رفتم روی جدول های زیر پل پارک کردم...

خدایی عظمتی داره، بهش افتخار کردم؛ ژنرال همسفره منه...

همه نگاهش میکردن، هرکی میدید لبخند رضایت رو لبش بود و از روی تحسین سر تکان می داد. 

اما انگار افتاده بودم تو جریانی از عوامل که باعث میشد من و ژنرال از هم جدا بشیم، راه برگشتی نبود.


بداخلاق شده بودم...رفتم سر قرار که بریم پیش مکانیک معتمد.مکانیک زیر و روی ماشینو وارسی کرد... می گفت ۲۲ سال مدیر چیه مرتب بوده...یه دور باهاش زد...

مکانیک معتمد هم تایید کرد... 

رفتیم دفترخونه و حالا ژنرال یه همسفر جدید داره... می گفت ۶ ماهه دنبال پاژن می گرده. 

حتی قبل از این که با ژنرال یه دور بزنه طالبش شده بود...

دل کندن از ژنرال از ۱۰ صبح تا ۴ بعد از ظهر طول کشید. 

برگشتم خونه رفتم پشت پنجره، جاش خالی بود. اما جای چرخاش هنوز روی موزاییک ها بود.

جاش خیلی خالی بود، جاش خیلی خالی است.

حالا ژنرال با یه همسفر جدید رفت...

من با پاژنم زندگی کردم و راضیم...


#احسان_میرزائی

یکشنبه - ۹ - اسفند - ۱۳۹۴ 

ساعت ۱۰:۴۰