احسان میرزائی:
۱. در مقابل کرونا ویروس باید نکات پیشگیرانه رو رعایت کنیم، درست.
۲. اما بعضیا انقدر دارن رعایت میکنن که پیش از رسیدن کرونا بهشون، ممکنه به خاطر همون "دست شستن" ساده، کشته بشن...
۳. جهت اطلاع: الان ۸۷ روز از شیوع کرونا در چین و ۲۹ روز از اعلام وضیعت اضطراری جهانی شیوع کرونا توسط سازمان بهداشت جهانی، ۱۰ روز از اعلام رسمی شیوع کرونا در ایران و چند ساعت از تایید و ابلاغ رسمی اجرای مصوبات ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا توسط رئیس جمهور ایران، میگذره...!
۴. الآن که به کف دست برخی نگاه میکنم، انگار با سنگ پا یا سوهان نجاری به جون دست بیچاره افتاده...!
۵. برخی از ترس کرونا انقدر دستش رو شستن که نه تنها چربی و رطوبت بلکه پوست دست رو هم به طور کل لایه برداری کردن...
۶. عزیزانم، خود این کار باعث نفوذ باکتریهای سطح پوست به بدن و احتمالا بروز بیماریهای دیگه مانند اگزما میشه!
۷. لطفا روان و تفکر خودتون رو در مقابله و پیشگیری از کرونا ویروس مدیریت کنید؛
۸. نترسید، هول نشید و شیوهنامههای استاندارد پیشگیری رو رعایت کنید...
۹. البته با توجه به ترکیبات شیمیایی مواد شوینده، بهتره دستها رو با صابون و حتی صابونهای سنتی، که میزان مواد شیمیایی کمتری دارن بشوریم...
۱۰. دست رو کف مال کنیم و خوب تمام دست رو بشوریم و بعد زیر شیر آب، همان مراحل شست و شو رو با آب گرم انجام بدیم تا اثری از صابون روی پوست باقی نماند.
۱۱. نکته مهم: مراقب میزان مصرف #آب هم باشیم.
۱۲. شست و شوی زیاد دست باعث از بین رفتن "چربی و رطوب" سطح پوست میشه، شاید بد نباشه که "کرم مرطوب کننده" استفاده کنیم.
۱۳. برای ایجاد تعادل در دفعات شست و شوی دست، لطفا "دستکش دست کنید" و بیشتر دستکش رو بشورید یا تعویض کنید...
۱۴. لطفا دستکش، دستمال کاغذی و پسماند عفونی رو به طور ایمن و اصولی در مخزن زباله قرار بدهید.
۱۵. ماسک های موجود برای استفاده دائمی نیستند، پس نباید به مدت زمان زیاد ازشون استفاده کرد، از فروشنده آگاه مشورت بگیرید یا اطلاعات مندرج روی بسته بندی را بخوانید.
۱۶. لطفا در خوردن ویتامینها و داروها افراط نکنید...
۱۷. لطفا اگر علائم بیماری مانند گلو درد، آبریزش بینی، سر درد، حالت تهوع، تب بالای ۳۸ درجه و... دارید، با شماره ۱۹۰ و یا ۴۰۳۰ تماس بگیرید تا شما را راهنمایی کنند.
۱۸. در گوگل به دنبال تشخیص و درمان بیمارهای خود نباشید، فقط مطب دکتر رو گوگل کنید و سپس حتما توسط دکتر معاینه بشید...
✅ ما حتی قبل از اعلام رسمی شیوع کرونا در ایران، چند مطلب مفید در مجله گیچ منتشر کردیم که بدون پرداخت هیچ هزینهای میتوانید مطالعه کنید.
مجله رو باز کن، بخون، نظر بده، منتشر کن:
مجله #گیچ، #سبک_زندگی_سبز
●شاید اگر ۵ماه پیش از فردی در شهر ووهان میپرسیدیم که چرا مار، عقرب، خفاش، سگ، پنگولین و... میخوری، میگفت:
•من دارم میخورم، چه ربطی به تو داره، چی از تو کم میشه که ناراحتی؟
•این همون پاسخی هست که وقتی به طرح و پروژهای انتقاد میکنیم، از برخی افراد و مسئولین میشنویم...!
•به تو چه ربطی داره، فلان نهاد تایید کرده، تو چرا کاسه داغ تر از آش میشی...
پیشنهاد ویژه: راهکارهای مقابله با ویروس کرونا
•حالا یه ویروس ناچیز که حتی به چشم هم قابل دیدن نیست، چنان جهان رو به چالش کشیده و باعث مرگ بیش از دوهزار نفر شده که...
•کروناویروس به واسطه تجاوز مستمر بشر در آشپزخانه یا داروخانه به طبیعت، وارد جوامع انسانی شد.
•نظام هستی چنین مقرر کرده بود که این ویروس صرفا در میون یک یا چند گونه در طبیعت باشه، نه در جوامع بشری!
•اما بی خردی، زیاده خواهی، طمع، حرص، نداری، بدبختی، خرافات یا هرچی که اسمش رو بذاریم، باعث شد پای این ویروس به زندگی ما بدجور باز بشه!
•دیگه فرد اهل ووهان نمیتونه بگه من دارم میخورم، چه ربطی به تو داره، چی از تو کم میشه که ناراحتی... چون بسیاری از افراد در نقاط مختلف زمین، چوب اشتباه وی رو میخورند... یا به قولی خفاش نخورده و دهن سوخته!
پیشنهاد ویژه: مراقبت از کودکان در برابر کرونا
●کرونا ویروس، درسی که نباید فراموش کنیم!
•این ویروس به دست انسان از سیر طبیعی خودش خارج شد و امروز مناسبات مختلف انسانی رو در کشورها و جهان تحت تاثیر جدی قرار داده.
•شاید وقتی با طرح انتقال آب خزر، سدسازی در ترکیه و... مخالفت میکنیم، علت مخالفت برای برخی ملموس نباشه، اما کرونا یک نمونه مشابه و ملموس از دخالت نادرست انسان در طبیعت است و آثار و تبعات زیانبار اون رو داریم میبینیم، آیا جایی برای حاشا باقی مونده؟!
•به این فکر کنیم که شاید اون ویروس فقط از یک پنگولین، اونم به واسطه فقط یک انسان، تا این حد در کشورهای دور دست فراگیر شده... به همین سادگی!!!
●آقا و خانم رئیس جمهور، وزیر، مدیر، شهردار و شهروند؛
•هرکی که هستیم به جایگاه انسانی خودمون مغرور نشیم، من و تو حاکم طبیعت نیستیم، ایمان بیاریم که ما در هر جایگاهی که هستیم، به راحتی میتونیم در چرخههای طبیعت اختلال ایجاد کنیم؛ حتی شاید خودمون ندونیم که چه غلطی میکنیم...
پیشنهاد ویژه: راهکارهای پیشگیری از سرماخوردگی
•همیشه آثار و تبعات رفتار غلط ما در زمین به سرعت ویروس کرونا ملموس و قابل درک نیست، پس آیا همچنان باید مصلحت امروز رو به امنیت و سلامت، پایداری و توازن زمین، جوامع بشری و دیگر زیستمندان، در آینده ترجیح بدیم!
#احسان_میرزائی
#یکشنبه - ۴ - اسفند - ۱۳۹۸
تهران۲۲:۴۸
#گیچ_گرونا #کرونا
لطفا از مجله گیچ دیدن کنید...
مجله گیچ با مجوز انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد در حوزه سبک زندگی سبز فعالیت میکند
آمارگیری خلاقانه BBC
مراقب اطلاعات شخصی خود باشید...!
این اولین بار نیست که BBC چنین آمارگیری ناملموسی انجام میدهد. هرچند ارایه اطلاعاتی چون قد، وزن و تاریخ تولد، به نظر شما اهمیت چندانی ندارد! اما تشکیلات BBC و هر مرکز آمارگیری جهانی دیگری با جمعآوری این اطلاعات و اطلاعات دیگری که با روشهای مشابه بهدست میآورند، به دنبال اهدافی هستند که ما از آن خبر نداریم و حتی ممکن است به ضرر ما باشد...!
روشن کردن شمعی در تاریکی
فرهیختگان آنلاین: روزانه در معرض صدها پیام تبلیغاتی از طریق تلویزیون، رادیو، روزنامه، تلفن همراه، خیابان و... قرار میگیریم؛ اما آیا تمام این تبلیغات را میبینیم و به آن توجه میکنیم؟ پاسخ مشخص است: خیر.
چون ذهن انسان عادت کرده که پیامهای تبلیغاتی را در رده پیامهای بیفایده قرار دهد و ما ناخواسته به آنها اعتنا نمیکنیم. به همین دلیل است که کارشناسان صنعت تبلیغات همواره در تکاپوی یافتن شیوههای جدیدی برای تبلیغ و تاثیرگذاری بر مخاطبان هستند. در ادامه دلایلی را مطرح میکنیم که منجر به بیاعتنایی شهروندان، به پیامهای تبلیغاتی پویش سهشنبههای بدونخودرو میشود:
«پویش سهشنبههای بدون خودرو» که توسط کوروش بختیاری، فعال محیطزیست اراک در آذر 1394 معرفی شد، در همان گامهای نخست که قرار بود به عموم مردم معرفی و اهدافش تبیین شود، ناگهان از سوی محمد درویش مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیطزیست مورد توجه و حمایت قرار گرفت. این پویش قبل از پخته شدن ایده در بطن جامعه مدنی و معرفی به عموم مردم، ناگهان به راس جامعه، یعنی جایی که دغدغه همه چیز هست، جز محیطزیست، کشیده شد. به معنای دیگر، مخاطب عام هنوز متوجه نشده بود که حرف حساب ایدهپرداز این پویش چیست و کلا هدفش از طرح این پیشنهاد چه بوده که پویش مانند توپی در دامن مسئولان و مدیران دولتی و نیمهدولتی افتاد؛ در حالی که به جرات میتوان گفت این توپ با نیروی پشتوانه و اراده مردمی به حرکت درنیامده بود.
اکنون 27 هفته از معرفی پویش سهشنبههای بدون خودرو میگذرد و محمد درویش همچنان تلاش میکند با رایزنی و نامهنگاری توجه بانکها و سازمانهای مختلف را برای حمایت از پویش جلب کند؛ با توجه به جایگاه، روابط و قدرت تاثیرگذاری وی، باید اعتراف کرد تکههای پازل را برای به ثمر رسیدن پویش یکی پس از دیگری در جای مناسب قرار میدهد. اما همچنان جای یک تکه از پازل خالی مانده و آن حمایت مردمی برای مطالبهگری از مسئولان است.
البته کنشگران و برخی دوستداران محیطزیست همچنان پویش سهشنبهها را ایدهای جدا نشدنی از بدنه جامعه مدنی میدانند و در فضای مجازی همچنان برای جلب توجه عمومی تلاش میکنند و حتی برنامههای دوچرخهسواری ترتیب میدهند. ولی به نظر میآید کش و قوسهای ناملموس باعث شده که این پویش بعد از 27 هفته آنطور که باید در میان مردم پیش نرود. هرچند اگر نظر محمد درویش را جویا شویم طبق یکی از پستهایی که در هفتمین هفته از پویش در کانال خود منتشر کرده، خواهد گفت: «تنها فرق مثبتی که امروز در سهشنبه بدون خودرو در مسیر پیادهروی از منزل تا سازمان محیطزیست مشاهده کردم، این بود که دو نفر در پیادهرو ضلع جنوبی آزادراه حکیم در آن دورها دیده میشوند! دو نفری که در تصاویر هفته قبل نبودند و این خودش امیدبخش است! نیست؟»
حقیقت این است که با تغییر فرستنده پیام از جامعه مدنی به بخش دولتی، دیگر نمیتوان انتظار داشت که بازخورد مردم نسبت به پیام دولتیها همانند بازخورد مردم به پیام جامعه مدنی باشد. به معنای دیگر، میزان تاثیرگذاری کلام کوروش بختیاری بهعنوان فردی که دغدغهمند است و برای انتقال آگاهی و هشدار دادن نسبت به معضلات محیطزیستی سوژهای را بهانه کرده تا تلنگری به مردم بزند، به مراتب بیشتر از بخشنامهای دولتی است که به مردم ابلاغ میشود. مردم ذاتا نسبت به پیامهای دولتی حس خوبی ندارند... . نان گران میشود، بنزین گران میشود، مرغ گران میشود، مسافرکشهای شخصی ۴۰هزار تومان جریمه میشوند، کمربندها را ببندید و حالا خودروی شخصی به خیابان نیاورید.
وقتی مردم پیامها و نماد پویش مذکور را از طریق کانالهای رسمی دولتی و نیمهدولتی دریافت میکنند، چه تصوری خواهند داشت؟ در این حالت مردم به ظرفیت کم و فرسودگی ناوگان حملونقل عمومی اشاره و آن را شوخی فرض میکنند. پس قابل پیشبینی است که تبلیغات پویش سهشنبههای بدون خودرو همانند صدها پیام تبلیغاتی دیگری میشود که ذهن ما آن را در رده پیامهای بیفایده قرار میدهد و بدون اعتنا از آن میگذریم.
نگارنده بهعنوان کنشگر محیطزیست و نخستین نفری که به پویش مذکور پیوست، انتظار داشت هدف از راهاندازی پویش با توجه به گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی در گام نخست جلب توجه عمومی به معضلات محیطزیستی و جلب مشارکت آگاهانه مردم باشد و سپس مطالبهگری از سوی مردم در دستور کار پویش قرار گیرد و درنهایت سازمانهای دولتی و شهرداریها با توجه به خواسته مردم به تجهیز و افزایش ظرفیت ناوگان حملونقل عمومی بپردازند، مسیرهای سبز پیادهروی و دوچرخهسواری ایجاد کنند و به پروژه دولت الکترونیک جامه عمل بپوشانند. اما تا به اینجای کار شاهد بودهایم که هیچگونه مطالبهگری از سوی مردم ایجاد نشده و این پویش در سطوح بالای جامعه همچون حبابی شناور است و صرفا برخی از بانکها و سازمانها به همراه کارمندانشان از آن حمایت میکنند؛ البته به نظر میآید این حمایت نه به خاطر اعتقاد به مسئولیتهای اجتماعی، بلکه به خاطر عقب نماندن از قافله است. به معنی دیگر این سازمانها از پیوستن به پویش مذکور در پی استفادههای تبلیغاتی و اهداف خود هستند. این روزها مشارکتهای اجتماعی با عنوان شیکی چون محیطزیست به مد تبدیل شده است و جای تعجب ندارد که هر فرد حقیقی و حقوقی بخواهد از این جریانات سهمی ببرد و وجههای محیطزیستی برای خود ایجاد کند. کمپین یا پویش ذاتا حرکتی مردمی و برخاسته از تفکر جامعه مدنی برای حل مسالمتآمیز مسائل اجتماعی است. پویش محیطزیستی در اصل دغدغه یک کنشگر محیطزیست است که ابتدا بهعنوان یک مساله و سپس به شکل ایده و نهایتا در بستهای پیشنهادی برای معرفی به مردم و مسئولان است که در آن مسیر، فلسفه و هدف پویش شرح داده شده است. پس هنگامی که پویش سهشنبههای بدون خودرو از مسیر طبیعی خود خارج شده و بدون پشتوانه مردمی به راس جامعه رسیده است، بدون وجود زیرساخت، امکانات و تسهیلات لازم نمیتوان به مردم ابلاغ کرد که از خودروی شخصی استفاده نکنید تا هوای پاک و زندگی سالمی داشته باشید.
احسان میرزایی کنشگر محیط زیست
منبع فرهیختگان آنلاین:
http://fdn.ir/content/view/152883/1/
پایگاه خبری گُلوَنی، احسان میرزائی: بدا به حال ما که حتی دیدن عکس جسد آیلان (کودک پناهجوی سوری) در ساحل دریا وجدان ما را بیدار نکرد.
برخی از کنشگران محیطزیست از آن طرف بام افتادهاند؛ یعنی آنقدر که به دنبال دادخواهی از مسائل مختلف جلوی پردیسان تجمع میکنند و در فضای مجازی مطلب مینویسند، دیگر چیزی به عنوان حقوق کودکان را نمیبینند و یا حتی به آن اعتقاد ندارند. البته این گلایه به آن معنا نیست که از فردا صرفاً به حقوق کودکان بپردازیم و از دیگر اصول غافل شویم، خیر. آگاه بودن به حقوق شهروندی، حقوق حیوانات، حقوق کودکان و دیگر موارد از اصلیترین نیازهای یک کنشگر جامعه مدنی است. کنشگران باید بتواند در حوزه تخصصی خود از این اصول بهجا و درست استفاده کرده و چهارچوب کارِ خود را چنان تنظیم کند که مو لای درزِ آن فعالیت نرود.
برای نمونه، یک کانون محیطزیستی در تهران کودکان را به جمعآوری فیلترسیگار در پارک لاله و بوستان کودک ترغیب و تشویق کرده و گزارش تصویری آن را نیز در فضای مجازی منتشر کرده است. (البته بحث انتشار تصویر کودکان در رسانه ملی و فضای مجازی نیز یکی از موارد نقض حقوق کودکان است)
شما که این یادداشت را میخوانی، آیا به دختر یا پسر خردسالتان اجازه میدهید به فیلتر سیگاری که روی زمین افتاده و حاوی صدها نوع سم مضر است، دست بزند؟
کودکان از بدو تولد تا چندین سال بعد همواره نیازمند توجه ویژه، هدایت، حمایت و راهنمایی والدین خود هستند، به همین دلیل است که والدین وقتی مجبور میشوند کودک خود را در خانه تنها بگذارند، بارها به او تاکید میکنند که سمت وسایل تیز و برنده نروند و با اجاق گاز بازی نکنند. طبق تعریف سازمانمللمتحد افراد تا ۱۸ سالگی کودک محسوب میشوند، در این دوران نباید از کودک توقع داشت که رفتار و واکنشهایی مانند بزرگسالان داشته باشند.
امروزه رسانهها برای تأثیرگذاری قطعی بر ذهن مقاوم و غیر قابل نفوذ مخاطبان بزرگسال، از تصویر کودکان بهره میبرند. به کارت ویزیت یا تیزر تبلیغات برخی خیریهها و همینطور به تبلیغات تجاری تلویزیون و به شیوهی بهرهگیری از کودکان توجه کنید.
این روش تبلیغی با بهرهبرداری منفعتطلبانه از معصومیت و ضعف کودک بیپناه قصد دارد مستقیم بر احساسات مخاطبان تأثیر بگذارد و جای تأسف دارد که چنین روشی امروز در بین سمنهای محیط زیستی رواج پیدا کرده است. در حالی که “حفظ زمین برای آیندگان” اصلیترین شعار کنشگران محیطزیست است، ایشان ناخواسته ادامهدهندهی روشی غیر انسانی هستند و برای رسیدن به هدف خود (حفظ زمین برای آیندگان) حقوق اولیهی کودکان (آیندگان) را زیر پا میگذارند. شوربختانه این کجروی یا برداشت اشتباه امروز وجود دارد و کنشگران محیطزیست و پدران و مادران به آن آگاه نیستند!
اما مسئله جایی بغرنجتر میشود که اگر تا دیروز برای حل هر مسئلهای در جامعه نسخه ”فرهنگسازی” (روشی منسوخ شده در غرب و غیر حقیقی در ایران) تجویز میشد، امروز مُد شده که هر مسئلهای را به ”آموزش کودکان” ربط میدهند. البته تشخیص تا حد زیادی درست است، اما روش درمانی مانند همیشه ”خوددرمانی” است. خوددرمانی در نهایت منجر به حادتر شدن مسئله میشود. دور از جانتان، همه کارشناس هستیم و اصولاً به مشاوره گرفتن از اهل فن اعتقادی نداریم. نگارنده امیدوار است در درجه اول پدر و مادرها و سپس کنشگران محیطزیست و مسئولان حداقل یکبار پیمان جهانی حقوق کودکان را مطالعه کنند. سخت است که تعصبات را کنار بگذاریم و کار را به کارشناسان و متخصصان بسپاریم؛ اما این بهترین و تنهاترین راه برای ارائهی آموزشهای استاندارد است. ما موظف هستیم که به کرامت و شخصیت کودکان احترام بگذاریم و برای پایداری و استمرار صلح، امنیت، آرامش و سلامت کودکان که تصمیم گیران آیندهی جامعه هستند تلاش کنیم.
پایان پیام
منبع پایگاه خبری گلونی: www.golvani.ir
مصاحبه با ساکنین شهران بعد از حادثه انفجار
بعد از انفجار شهران با ساکنین محله مصاحبه کردیم و جویای نظرشان شدیم:
مریم ۳۱ ساله گفت: ما اول فکر کردیم زلزله آمده، چون خونمون بهشدت لرزید. بعد که شعلههای آتیش رو دیدیم شک کردیم که نکنه آتشفشان باشه! آخه شنیده بودم که زمین زنده است و اینجا هم روی گسل، باز خدا رو شکر که زمستون نبود وگرنه تو سرمای هوا بدون گاز و بخاری خیلی سخت بود.
کیوان ۱۸ ساله گفت: من فوبیای سقوط هواپیما دارم، تا منفجر شد و شعلههای آتیشو دیدم، گفتم صددرصد این فضاپیمای سایوز که اشتباهی به جای قزاقستان دم خونه ما سقوط کرده.
حاج رضا ۵۷ ساله گفت: سحری خورده بودیم و بعد از نماز بچهها خوابیده بودن. به حاج خانم گفتم انگار این ماه هم از حقوق بازنشستهها خبری نیست، حاج خانم یه آهی کشید و گفت الهی به حق این لحظهها زندگیشون آتیش بگیره، که یهو زمین و زمان به هم ریخت!!! داد زدم حاج خانم ادامه نده، گرای غلط دادی…
شیما ۱۳ ساله گفت: خیلی هیجانانگیز بود، بابام سریع منو از خونه برد بیرون و من تو همون لحظه یه سلفی گرفتم که تا الان تو اینستاگرام ۶۵۳۴۲ تا لایک خورده. اما سرعت اینترنت اینجا کم شده و هی قطع میشه قراره بریم خونه خاله پری که اینترنت پرسرعت دارن.
پایان پیام
گزارشگر: #احسانمیرزائی
ناجا به کمک محیط زیست بیاید
نیروی انتظامی از توان و ظرفیت لازم برای مقابله با این دسته از مجرمان و ضبط پرندگان و حیوانات قاچاق، برخوردار است.
پایگاه خبری گُلوَنی، احسان میرزائی: نیروی انتظامی برای حفاظت از محیطزیست به سازمان محیطزیست کمک کند.
فصل مهاجرت پرندگان قصه ای پرغصه از نسلکُشی گونههای مختلف مهاجران در ایران را حکایت میکند، اما این حکایت تلخ با شروع فصل بهار به شکل تجارتی نا جوانمردانه و دور از انسانیت، که سرقت از لانهی جانداران است ادامه دارد.
سارقان طبیعت جوجه وبچهی انواع پرندگان و حیوانات را پس از تولد و قبل استقلال کامل از لانهها میدزدند و برای فروش به شهرها منتقل میکنند. سازمان حفاظت محیطزیست شمارهی ۱۵۴۰ را برای گزارش فروش غیر قانونی حیوانات و پرندگان اعلام کرده است، اما گویا مصیبت آنقدر بزرگ است که تماس گرفتن با این شماره هم دردی دوا نمیکند.
کنشگران و دوستداران محیط زیست و حیوانات از سازمان حفاظت محیطزیست توقع دارند تا این خط تلفن همانند دیگر شمارههای اضطراری کشور (مانند ۱۱۰و ۱۲۵) پس از دریافت گزارش سریعا وارد عمل شود. پیشنهاد میشود سازمان حفاظت محیطزیست برای رفع خلاء نیرو و همینطور اقدام موثر با نیروی انتظامی وارد مذاکره شود، بهنظر میآید نیروی انتظامی از توان و ظرفیت لازم برای مقابله با این دسته از مجرمان و ضبط پرندگان و حیوانات قاچاق، برخوردار باشد.
پایان پیام
معتقدم سیستم آموزشی (حفظ کن و نمره بگیر) باعث پیشرفت مملکت و جویندگان دانش نمیشه. این سیستم به درد نخور در گوشت و پوست برخی استادان محترم و صد البته فرهیخته و روشنفکرم رخنه کرده. شوربختانه در بلاد کفر اندیشمندان و دانشمندانی هستند که نظریه هایی در حوزه علوم انسانی ارائه کردن. این نظریه ها هم شده درس های دانشگاهی؛ باز دانشجویان در دور باطل سیستم آموزشی ایران باید آن ها را حفظ کنن و امتحان بدن!!!
منظورم اینه که اینجوری علم کمی تولید میشه؛ روز به روز از فرهنگ خودمون دورتر شده و غربی تر میشیم! اینجوری همش تلاش می کنیم نظریه هایی که قابلیت تعمیم به مملکتمون نداره را هی بخونیم و هی به زور به خودمون نسبت بدیم!
در حالی که خودمون متفکر و اندیشمند کم نداشتیم و نداریم، باید بریم دنبال اندیشمندان غربی که کلا تفکرشان در فضا و فرهنگ بسیار متفاوتی از جامعه ما شکل گرفته و به زور خودمونو در قالب نظریه های اونا قرار بدیم.
کلا ساختار فکری من با این سیستم آموزشی در تضاد است و تلاش میکنم فضای جامعه و جهان را از دریچه عقل و درک خودم ببینم و تعریف کنم؛ هرچند دیدگاهی ناچیز و خام دارم.
فرهنگ چیست؟
احسان میرزائی: ''...فرهنگ یک قالی پاخورده و نا تمام است؛ این قالی قدمتی برابر با عمر بشر روی زمین دارد و از نقطه ای به نقطه دیگر و از جامعه ای به جامعه ی دیگر متفاوت است. بشریت در ادوار مختلف تاریخ به تاسی از پیشینیان و بر اساس نیاز روزگار خود و اقتضای زمانه گرهای جدید به قالی افزوده و حتی هنگامی که مصلحت دانسته گرهای را برچیده است؛ یا گاهی ادامه قالی را با رنگ و نقشی دیگر بافته است. به عبارت دیگر فرهنگ با تمام عناصری که دارد در طول تاریخ همواره دستخوش تغییرات و بازآفرینی هایی شده است... محیط طبیعی یکی از عوامل موثر در شکل گیری، تغییر و بازآفرینی فرهنگ است، عامل بعدی انسانی است که می توان آن را به دو دسته خود خواسته و ناخواسته تقسیم کرد:
۱.عامل خود خواسته انسانی: بخشی از آن باز به محیط طبیعی بر میگردد و بخشی به تصمیمات کلان هر جامعه، مانند: دستورات حاکمان، نقش تجار، نقش ریش سفید ها و بزرگان قبایل و طوایف، نقش کد خداها، نقش شورا ها و مصوبات جدید و...
بخشی هم به درون خانواده ها و به واسطهی یک وصیتنامه و یا یک اتفاق ناخوشایند، فراموش کردن یا نپذریفتن بخشی از فرهنگ توسط افراد جامعه و... باز میگردد. پس تغییر در فرهنگ یک شبه نبوده و معمولا با مقاومت جامعه و افراد مواجه شده است.
اما نقش محیط طبیعی بر فرهنگ: جامعه ای ناگهان با بحران خشک سالی مواجه میشود و مردم برای حفظ بقا و حفظ قدرت، حفظ شهر و روستا، تامین غذا و آب، تدابیر و تصمیماتی را اتخاذ می کرده اند که شاید تا قبل از آن مرسوم نبوده یا به نوعی خارج از عرف بوده است. مانند کوچ آریایی ها به فلات ایران یا اختلال در برنامه کوچ عشایر همدان در سال ۱۳۹۴ به دلیل خشک سالیکه طبق تفکر سیستمی اختلال در برنامه کوچ به ترتیب بر دیگر رفتار ها و فعالیت های عشایر تاثیر میگذارد.
۲. عامل ناخواسته انسانی: یعنی جامعه ای دیگر باعث ایجاد تغییر در فرهنگ و سبک زندگی جامعه ای شود. مانند حمله اعراب به ایران که باعث تغییر دین ایرانیان شد و سپس حمله مغول ها به ایران که منجر به مسلمان شدن مغول ها و تغییر سبک زندگی ایشان شد. البته همجواری دو فرهنگ در حالت صلح نیز میتواند باعث تلفیق و حتی غلبه فرهنگ جامعه ای بر فرهنگ جامعه ی دیگر شود و...
تا به اینجا دریافتیم که فرهنگ پویا، منعطف و تحول پذیر است، فرهنگ امروز ما نیز دستخوش تغییرات ناملموسی بوده که با مطالعه تاریخ معاصر می توان آن را درک کرد. مانند لباس های سنتی اقوام ایرانی که دقیقا برگرفته از فرهنگ و شرایط اقلیمی مناطق خاص هر قوم بوده و در حال حاضر طی فرایندی چند ده ساله به لباس های یک شکل و پوشش جهانی تغییر کرده است.
... فرهنگ از مجموعه عناصری چون هنجارها و ارزشها، عقاید و باورها، نماد ها و صنایع فرهنگی هنری، دین و مذاهب تشکیل شده است. یکی از قابلیت های فرهنگ ایجاد انطباق و سازگاری به کمک عانصر گفته شده، میان (انسان با انسان) و (انسان با محیط طبیعی) و (محیط طبیعی با انسان) است...'' (احسان میرزائی)
پایگاه خبری گُلوَنی، احسان میرزایی: کنشگران محیط زیست برای حفظ پایداری، زیبایی و سلامت مناطق طبیعی توصیه میکنند که با خودرو تا حلق طبیعت نرانیم. چون خودرو وسیله حملونقل جادهای است، یعنی خودرو برای حرکت روی آسفالت طراحی شده است نه برای تردد در مسیرهای طبیعی!
راندن خودرو تا حلق طبیعت عوارضی جبرانناپذیر دارد:
۱. باعث فرسایش و مرگ خاک و زمین، زیر چرخهای خودرو میشود.
۲. باعث له شدن جوانه گیاهان و درختان قبل از سر برآوردن از زیر خاک میشود.
۳. باعث ایجاد ناهنجاری در حیوانات و پرندگان وحشی میشود.
۴. باعث کشته شدن برخی جانوران مانند مار، لاکپشت، تشی و… میشود.
۵. باعث ایجاد راهی مناسب برای کشتارچیان، قاچاقچیها و افراد غیرمسئول و بیاعتنا به محیط زیست میشود.
۶. باعث ایجاد مرزی در اکوسیستم منطقه شده و به مرور زمان توازن را در آنجا به هم میزند.
۷. در جنگلها و مناطق کوهستانی باعث برهم خوردن تعادل و توازن اکوسیستم با تخریب و انحراف نهرها و چشمهها میشود.
۸. باعث مخدوش شدن حق مالکیت حیوانات بر قلمرو شان میشود.
۹. باعث نابودی بوتهها و درختچههایی مانند تاغ و گز در مناطق کویری و بیابانی مانند بادرود و مرنجاب میشود.
۱۰. ایجاد مسیری دائمی در طبیعت و تردد راحت با خودرو باعث رفتوآمد زیاد مردم میشود. کمکم مسئولین برای رفاه حال مسافران جاده را آسفالت میکنند و رستورانها یکی پس از دیگری در منطقه ساخته میشود. از این جا به بعد شما دیگر طبیعتی بکر و زیبا ندارید که به آنجا بروید. مانند دره اخلمد در شهرستان چناران، نزدیک مشهد.
۱۱. تردد زیاد افراد باعث افزایش حجم زباله در مناطق طبیعی شده و به مرور زمان چهره طبیعت نازیبا می شود.
۱۲. تردد خودرو ها باعث بلند شدن خاک و ایجاد گرد و غبار بسیار شده و این کار باعث تسریع در روند بیابانی شدن و تخریب زمین میشود.
۱۳. گرد و غبار تردد خودروها روی برگ درختان، بوته ها و گیاهان مینشیند و باعث بیماری و خشک شدن آنها میشود.