سوء تفاهم در درک پیام های فضای مجازی

البته همگی حق داریم که دچار سوء تفاهم بشیم...!
محدودیت شبکه های ارتباطی/اجتماعی در فضای مجازی باعث سوء تفاهمات بسیار می شود، به همین دلیل اینجا نمیتوان "معنا" را آنطور که باید و شاید منتقل کرد.
اما چرا؟
چون %۵۵ از معنایی که فرد به طرف مقابل خود منتقل می کند از طریق حرکات جسمانی، ژست بدن هنگام ادای کلمات یا زبان بدن است. 
همینطور ۳۸% از معانی از طریق لحن و آهنگ صدا به مخاطب منتقل می شود. 
و خود کلمات تنها ۷% از معانی را با خود حمل می کنند. (منبع: کانال @medialitracy)

پس بهتره مراقب باشیم در ارتباط مان در فضای مجازی دچار سوء تفاهم نشیم و دیگران را زود قضاوت نکنیم.

#احسان_میرزائی 
یکشنبه - ۱۸ - #بهمن - ۱۳۹۴ 

سواد رسانه ای به زبان ساده و روان

خطاب به فعالان فضای مجازی!

پایگاه خبری گُلوَنی، احسان میرزائی: می‌دانم که نگران اوضاعی و تلاش شما از روی خیرخواهی است؛ یعنی پس از دیدن پیامی شگفت زده می‌شوی و سعی می‌کنی این شگفتی را هر چه سریع‌تر به دوستان‌ات و گروه‌های دیگر منتقل کنی.
اما نمی‌دانم چه فکری کرده‌ای که خود را در نقش روابط عمومی یا یک روزنامه‌نگار یا یک خبرنگار و حتی خبرگزاری قرار می‌دهی، گاهی بهتر است فقط بیننده باشی و سکوت کنی.

واقعا به این نکته فکر کن: «رسالت شما در فضای مجازی صرفا کپی و پیست کردن نیست».
البته اگر پیامی که منتشر می‌کنی با منبع موثق و به‌روز باشد ایرادی ندارد؛ اما ساختار ذهنی شما نیاز به تغییرات اساسی دارد، چرا که بازنشر پیام‌های ناموثق و شایعه زیان‌بار است، هرچند خودتان آثار مخرب آن را نبینید.
اگر دوست داری در گروه‌های مجازی و میان دوستان خود به عنوان فردی پویا، صاحب فکر و اندیشه، با ارزش و هوشیار جلوه کنید و اگر چند ساعت در فضای مجازی حضور نداشتی همه جویای احوالت باشند، قدری تامل کن! راهکار این است که دست از کپی و پیست کردن برداری و به دنبال کسب مهارت‌های سواد رسانه‌ای (سواد دیداری، سواد خبری در کارگاه رسانه mwk. blogfa. com) باشی. یعنی با عناصر و ارزش‌های خبری آشنا شوی، تا بدانی هنگامی که عکس جوانی با کلاشینکف که پلنگی را کشته دیدی، قبل از بازنشر‌های احساسی و هیجانی چه کنی! با دیدن این عکس فقط کافیست بپرسی برای چه زمانی و کجا است، گوگل کردن هم راحت‌ترین فرایند کسب اطلاعات و اخبار می‌باشد، حتی می‌توانی از طریق بارگزاری‌‌ همان عکس تاریخچه و منبع اصلی آن را در گوگل جستجو کنی! (۱)

برای تامل بیشتر چند پرسش طرح می‌کنم:

۱. آیا می‌دانی که پشت هر پیام و خبری چه افرادی هستند، در پی رسیدن به چه اهدافی در جامعه است و تاثیر پنهان پیام آنها بر شما چیست؟
مانند: افرادی که قصد دارند در انتخابات شرکت کنند و از الان شعار‌های محیط‌زیستی می‌دهند!

۲. آیا به اصول تجزیه و تحلیل محتوای پیام آشنا هستی، آیا به دروازه‌بانی خبر آشنایی، آیا به تکنیک‌های روابط عمومی آشنایی، آیا به سبک‌های خبرنویسی و کسب خبر آشنایی، آیا به نظریه‌های ارتباطی و… آشنایی، پس چطور خود را در جایگاه روابط عمومی، خبرنگار، روزنامه‌نگار و خبرگزاری می‌بینی؟
نکته: بازنشر اخبار موثق خبرگزاری‌های و پایگاه‌های خبری کار شایسته‌ای است، اما نه در‌‌ همان گروه‌هایی که خودشان متخصص امر هستند، بلکه در میان دیگر افرادی که در آن حوزه دغدغه‌مند نیستند و باید روی افکارشان کار کرد.

۳. در جایگاه خودت با هر سطح تحصیلات و سوادی که هستی، آیا می‌دانی چگونه باید درستی یا نادرستی پیام (عکس، خبر، گزارش، یادداشت، نقل قول و…) دریافتی را بررسی کنی؟
مانند: گوگل کردن، رجوع به آرشیو خبرگزاری‌های موثق، رجوع به پیوند‌های مرتبط یک خبر و…

۴. آیا می‌دانی کنش احساسی هیجانی شما تاثیری نامطلوب و گسترده دارد؟

۵. آیا می‌دانی کپی و پیست‌های احساسی شما باعث دور شدن گروه از مسیر اهداف از پیش تعریف شده است و فعالیت جدی اعضا را کند می‌کند؟

۶. آیا می‌دانی در مدت زمانی که شایعه‌ای منتشر می‌کنی افراد دیگری هم هستند که مانند شما رفتار کرده و ضریب انتشار شایعه در فضای مجازی چند برابر می‌شود؟

۷. آیا می‌دانی وقت و انرژی شما بیهوده تلف می‌شود و نقد و گاهی از گروه‌ها حذف می‌شوید و شاید دیگران به رفتار شما عادت کنند، اما هیچ ارزشی برای پیام‌های شما قائل نخواهند بود.
نمونه: چوپان دروغگو

۸. آیا می‌دانی اخبار موثق و معتبر که توسط کار‌شناسان در گروه منتشر می‌شود تحت تاثیر رفتار نامطلوب شما از دید علاقه‌مندان ناپیدا شده و دور می‌ماند؟

۹. آیا می‌دانی افرادی هستند که فضای مجازی را فرصتی برای یادگیری می‌دانند و رفتار منفعلانه شما باعث یادگیری غلط در ایشان می‌شود؟

۱۰. آیا می‌دانی استمرار رفتار غیر مسئولانه و لجوجانه شما باعث دلسردی کنشگران واقعی می‌شود؟

۱۱. آیا می‌دانی که دیگران هم به پایگاه‌های خبری، خبرگزاری‌ها و پرتال روابط عمومی سازمان‌ها دسترسی دارند و آن خبری که تند و تند در تمام گروه‌ها منتشر می‌کنی، دیگران قبلا خوانده‌اند! ماهیت وجودی خبرگزاری و پایگاه‌های خبری و پرتال روابط عمومی‌ها برای این است که من و شمای مخاطب برای کسب اخبار مورد نیازمان در طول روز یک یا دوبار و بلکه بیشتر به آن سر بزنیم یا در RSS عضو شویم، یا در گروه مجازی آن عضو شویم و… تا اخبار دست اول را داشته باشیم.

۱۲. آیا می‌دانی رفتار منفعلانه شما همانند هدایت گروهی همسو در تاریکی است!؟

۱۳. آیا می‌دانی که تاثیر مخرب رفتار خیرخواهانه اما نا‌آگاهانه شما (هرچند مجازی) بیش از این‌ها است و من نکاتی تخصصی را به زبان ساده گفتم تا در خلاء حضور استادان حوزه ارتباطات و رسانه در مشارکت‌های اجتماعی و قبول مسئولیت‌ها اجتماعی، بتوانم تنها زاویه‌ای تاریک از فعالیت کاربران در فضای مجازی و گروه‌های اجتماعی و ارتباطی را روشن کنم!؟

باشد که رستگار شویم

پانوشت:

در پایگاه  خبری دیده‌بان محیط‌زیست و حیات‌وحش ایران آمده است:
تصویر مربوطه کاملا موثق و واقعی است و کشتار پلنگ توسط فردی که در تصویر مشخص است در ارتفاعات روستای بزن در بخش خشت از توابع شهرستان کازرون رخ داده است. ولی این تصویر مربوط به ۴ سال قبل (سال ۱۳۹۰) بوده و کشتار پلنگ نیز توسط یکی از اشرار منطقه که در کوه مخفی شده بودند با شلیک اسلحه کلاشینکف صورت گرفته است. پس از این حادثه نیروهای یگان محیط زیست کازرون عازم ارتفاعات منطقه شده و لاشه پوست کنده شده پلنگ را نیز کشف و عامل کشتار آن را نیز شناسایی می کنند. فرد شروری که پلنگ را کشته و در تصویر نیز اسلحه جنگی بدست دارد مدتی پس از این حادثه در جریان درگیری خانوادگی در یک عروسی به ضرب بیش از ۲۰ گلوله کلاشینکف کشته شده است.

پایان پیام


انتشار یافته در پایگاه خبری گلونی

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار: پیامی از دوران باستان

یکی بود، یکی نبود، توی هفتا آسمون یه کهکشون؛ توی کهکشون یه سیاره، اسم اون سیاره زمین بود...


یه گوشه از زمین مرد جوان که رویای کشف ناشناخته ها را در سر داشت، از قبیله خود خارج شد. 


آن ها بین صخره ها و شکاف هایی که در دل کوه بود زندگی می کردند.


لباس و غذاشون مثل ما نبود، حتی مثل مردم زمان هخامنشی هم نبود!


مرد جوان قصه ما یه روز به دل دشت و کوهستان زد...


تقریبا 40 کیلومتر از محل زندگیش دور شده بود، تا این که به دره ای رسید. تشنه و خسته بود. زیر درختی نشست و از چشمه ای که آنجا بود آب خورد. 


بزرگترین سوال زندگیش این بود: من از کجا آمدم، هدف از آمدنم چه بوده و به کجا می روم!؟


یاد گرفته بود که روی سنگ ها و صخره ها کنده کاری کند، اما او که پیامی برای انتقال نداشت، پس هر چه را می دید روی صخره ها می کشید، بعد از 10هزار سال پسر بچه ی پنج ساله و کنجکاوی که رویای کشف ناشناخته ها را در سر دشت به همراه پسر عمویش برای گردش به آن دره رفتند، تصاویری از بز، گرگ، پلنگ و موجوداتی عجیب روی صخره ها دیدند و پیام مرد باستانی به انسان امروزی رسید: ''...روزگاری اینجا گرگ، بز، پلنگ زندگی می کرده اند!!!...''

 


#احسان_میرزائی www.ofmedia.ir


#جمعه - ۱۱ - #اردیبهشت - ۱۳۹۴ - ۰۰:۱۱ بامداد

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - ارتباطات: آداب حضور در شبکه های اجتماعی و ارتباطی

هیجان تایپی چیست؟

اما با ظهور شبکه های ارتباطی مانند وایبر و... سرعت ارتباطات میان افراد هم زیاد شده. 

گاهی در فکر ما هزاران واژه است که از مغز توقع داریم خیلی سریع آن را به جمله و انگشتان بی نوای ما به نوشتار تبدیل اش کنند.

آیا توقع داریم انگشتان کار زبان و گفتار را انجام دهند! آن هم در فضایی محدود و با صفحه کلیدی کوچک!

در حالی که ارتباط ما در دنیای واقعی چه تک به تک و چه گروهی، چهره به چهره بوده و زبان بدن بخش اعظم ارتباط را انجام می داد، ما هیچوقت در گفت و گوی دوستانه ی حضوری برای صحبت کردن اجازه نمیگیریم، سعی می کنیم طرف مقابل صحبت اش تمام شود و ما در ادامه صحبت می کنیم، حتی فراز و فرود های صدا هم نشانه ای بر ادامه داشتن یا پایان صحبت است. در صحبت حضوری پس و پیش واژگان مشخص کننده مفهوم اصلی واژگانی است که چند کاربرد دارند و احتمال سو تفاهم به حداقل می رسد.

پس در میابیم که گفت و گو در فضای مجازی مخصوصاً در گروه ها نیاز به تمرکز بیشتر دارد!

مخصوصا که هر پیام ارسال شده در گروه به تعداد اعضای گروه بازخورد دارد!

نام این مسئله را در فضای مجازی '' هیجان تایپی'' گذاشتم، فرض کنید در گروه سر موضوعی گفت و گو می کنید و دست کم 5 نفر عضو فعال در حال بیان دیدگاه خود هستند!

هیجان تایپی در اعضا باعث می شود به محض نوشتن جمله ای کوتاه، کلید ارسال را بفشارند و دوباره شروع به تایپ کنند، اگر هر 5 نفر به این روش دیدگاه خود را بگویند چه مشکلی پیش می آید؟

شبکه های ارتباطی در گوشی های هوشمند تا حدودی نو پا هستند، چون هنوز تاثیر منفی آن بر بینایی بروز پیدا نکرده. 

اعضای گروه باید سه یا چهار خط در میان جملات یک نفر را پیدا کنند و به هم بچسبانند و درک کلی از دیدگاه متفرق او به دست آورند، شاید ذهن بتواند برای مدتی به صورت ترتیبی دیدگاه ها را بخواند و دیدگاه دیگران را به تفکیک درک کند اما در بلند مدت این مسئله باعث خستگی چشم و مغز و کسالت کاربر می شود. 

مخصوصا اگر فردی در ابتدا وارد بحث نشده باشد، شاید اوایل مطالب ارسالی را بخواند، اما افتراق پیام های ارسالی اعضا باعث می شود دفعات بعد گروه را خیلی سرسری چک کند برود!

در حالی که مطالعه درست و آگاهی از رویداد های گروهی حق او است؛ وی کم کم به دلیل عدم تحقق خواسته و نیازش در گروه زده خواهد شد و منفعل می شود!

چه کنیم؟

در هر گروه مجازی که عضو هستیم، سعی کنیم دیدگاه، پاسخ دیگر اعضا و... را تا جای ممکن در یک پست ارسال کنیم!

هنگام نوشتن آرامش داشته باشیم، خود را کنترل کنیم و بدانیم که در هیچ مسابقه ای شرکت نکردیم؛ تمرین کنیم که وحدت را در تایپ کرد رعایت کنیم و از واژگان مثبت و پر قدرت استفاده کنیم.

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - ارتباطات و محیط زیست: صادرات آب در دوره خشکسالی

...الان وقت آن نیست که بخواهیم با قطره چکانی افکار توده را درگیر دغدغه محیط زیست کنیم، باید این مسئله مهم و مخاطره آمیز را در افکار عمومی تزریق کرد!!!...رسانه ها کوتاهی می کنند، امیدوارم دستور کار و خط مشی هر چه سریعتر به سمت و سویی رود که همانند شوکی در یک مدت کوتاه عموم شهروندان ایران را هوشیار و آگاه کند...


پیرو این خبر دردناک احتمال صادرات تخم مرغ، لبنیات و میوه به روسیه:

لینک خبر:

http://www.tasnimnews.com/Home/Single/701547

 

واقعا متاسفم، در این شرایط که بیشتر شهر های ایران با تنش آبی مواجه هستند و این قضیه اصلا شوخی بردار نیست، تمام سعی و تلاش مسئولین باید اینگونه باشد که مقدمات بحران آب را فراهم کنند:

.انتخاب چندین نفر از میان متخصصان و دلسوزان واقعی برای تشکیل کارگروهی ملی که با در نظر گرفتن شرایط بحرانی، مقدمات مورد نیاز را پیش بینی کرده و برای هر استان بسته هایی آموزشی (با توجه به فرهنگ، آداب و رسوم و ...) تهیه کنند. 

این بسته ها باید کاربردی بوده و خیلی سریع افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد و رسانه ها تمام و کمال در خدمت آموزش و انتشار آن باشند. 

اینجور که پیش می رویم گویا محیط زیست مان حال اش خوب است و مشکل آب نداریم و قرار است این فرهنگ سازی ها تازه در افق 1404 به بار بنشیند.

...آقا من به شخصه 2 سال است که از بحران آب حرف میزنم، حتی یکی از تحقیقات دانشگاهی من با موضوع بحران آب بود! در حالی که به ظاهر هیچ ارتباطی با رشته تحصیلی ام نداشت...

الان وقت آن نیست که بخواهیم با قطره چکانی افکار توده را درگیر دغدغه محیط زیست کنیم، باید این مسئله مهم و مخاطره آمیز را در افکار عمومی تزریق کرد!!!

رسانه ها کوتاهی می کنند، امیدوارم دستور کار و خط مشی هر چه سریعتر به سمت و سویی رود که همانند شوکی در یک مدت کوتاه عموم شهروندان ایران را هوشیار و آگاه کند. 

بحث بحران آب جدی است، هزاران سال تمدن ایران چه در شهر باستانی شوش که پر آب بوده، چه در سیستان و نماد تمدن اش شهر سوخته و چه در کاشان و تپه سیلک و... در حال نابودی است؛ علت این نابودی هر چه بوده تا الان باید جلو اش گرفته شود و از این به بعد فقط به دنبال تصحیح مسائلی چون سد سازی ها و انتقال غیر قانونی آب و تعطیلی کارخانجاتی چون ذوب آهن ها و ... باشیم!

درست است که تعداد زیادی از کارگران و کارمندان بی کار می شوند، درست است که زن و بچه دارند، اما آیا می خواهند زنده بمانند وبحران را پشت سر بگذارند یا صرفا می خواهند به افق های دور دست شان تا نوک قله ی موفقیت بینی های شان بنگرند!

تبادل نفت با آب هم راهکار ساده ای است؛ اما این بیشتر به خیانت می ماند تا راهکار، چرا؟

چون اگر قبل از چنین تبادلی تغییر در چگونگی مصرف آب در میان شهروندان شکل نگیرد بازنده خشک سالی خواهیم بود!

کارگروه پیشنهادی باید تمام مسائل را مد نظر قرار دهد، می دانم سرمایه داران، دلسوزان و تمام احزاب سیاسی منفعت طلب و گروه های اقتصادی نا منصف و... مخالف چنین کاری هستند...

اما ''ما'' دوستداران و فعالان محیط زیست باید کاری کنیم... حتی اگر در حد نوشتن درد و دلی اینچنین و انتشار آن بین دوستانمان و گروه های مختلف باشد. 

مبادا بی تفاوت از کنار درد و دل هم بگذریم...

 

 

#احسان_میرزائی www.ofmedia.ir

#پنجشنبه - ۲۰ - #فروردین - ۱۳۹۴ ۱۴:۲۰