احسان میرزائی - شهروندخبرنگار: آداب معاشرت

هرکه عیب دگران پیش تو آورد و شمرد / / / بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد (سعدی)


چگونه در معاشرت های روزانه محبوب اطرافیان باشیم؟

اصل کلی: در جوامع گوناگون سعی کنیم رفتارمان با عرف و هنجار آن جمع هارمونی داشته باشد.


1. ما در محیط های مختلفی قرار می گیریم که باید از هر یک درک خاصی داشته باشیم و رفتار متفاوت از خود نشان دهیم؛ نحوه معاشرت با دوستان، همکاران، خانواده، فامیل، همکلاسان و ... متفاوت است.

مثلا تا حالا دیدید کسی در اتوبوس شرکت واحد مسواک بزند؟

 2. در معاشرت های روزانه برای تعریف یک رویداد شخصی نیاز نیست ریز ماجرا را برای مخاطب خود جزء به جزء بگویید؛ اگر نکته ای برای او مجهول باشد خودش سوال می کند.

 3. روی تن صدای خود کنترل داشته باشیم؛ در یک فضای سربسته مثل اتاق که چند نفر همزمان در کنار هم هستند، باعث ناراحتی دیگران نشویم.

 4. در فضای سربسته مثل اتاق، دفترکار، تاکسی، مترو، اتوبوس، خانه فامیل، سمینار و ... ضمن احترام به اطرافیان با موبایل و تلفن بلند بلند صحبت نکنیم؛ تکنولوژی میکروفون های موبایل بسیار پیشرفت کرده. همینطور مکالمه مکرر و طولانی مدت در چنین فضاهایی باعث ناراحتی اطرافیان می شود. همینطور فرقی ندارد تلفن خانه شما باشد یا محل کارتان و حتی با موبایل خود تماس گرفته باشید، این وسایل برای مکالمات طولانی، گرفتن دستور پخت غذا و غیبت کردن و ... نیست؛ به فکر افرادی که پشت خط مانده اند باشیم. برای حل مسائل خانوادگی، کاری و ... بهترین کار ملاقات حضوری و صحبت چهره به چهره است.

 5. افسار زبان خود را بکشیم؛ نیاز نیست رویداد های زندگی خود، وقایع روز های گذشته و یا تصمیمات آینده خود را برای همه تعریف کنیم!

 6. از درگوشی صحبت کردن در جمع بپرهیزیم.

 7. گاهی صحبت خصوصی با فردی در جمع داریم، عجله نکنیم و سر فرصت با او صحبت کنیم. 

برخی با عجله سعی می کنند با ایما و اشاره منظور خود را به دیگری بفهمانند و اگر پیام او در رابطه با مسائل زناشویی باشد کاملا تابلو است.

 8. تن صدا، حالات چهره، حالت چشم و رفتار ما بدون نیاز صحبت کردن یک نمای کلی از تفکرمان را به اطرافیان نشان می دهد.

 مثلا موقعی که با دیدن یک کلیپ یا عکس، خواندن یک مطلب و ... که موضوع آن جنسی است و هیجان می آییم اطرافیان از شواهد و پنهان کاری هایی که انجام می دهیم متوجه موضوع می شوند. 

 9. حریم شخصی دیگران را به رسمیت بشماریم تا حرمت حریم شخصی ما نیز نگاه داشته شود.

10. وقت دیگران را با خالی بندی، چاخان و حرف های پوچ نگیریم؛ مخاطب ما اگر هوشیار باشد؛ بعد از اولین برخورد می فهمد که صحبت هایمان بی محتوا است، آن لحظه چیزی نمی گوید اما دفعات بعدی وقتی برای شما نمی گذراند.

 11. در کلام خود صداقت و حسن نیت داشته باشیم و از او درخواست های نامعقول نداشته باشیم.

 12. در جمع از رفتارهای شبهه برانگیز که باعث شک و تردید دیگران می شود بپرهیزیم.

 13. گوش و وقت کسی مفت نیست، هر کس در هر محیطی نیاز به آرامش دارد؛ پس خود را عادت بدهیم که در حصور دیگران غر نزنیم، ناله نکنیم، بدگویی زمین و زمان را نکنیم و ... حتی اگر به حق باشد. هیچکس از افرادی که همواره پارازیت منفی از خود ارسال می کنند خوشش نمی آید.

 14. عادت کنیم در جمع پشت سر دیگران غیبت نکنیم؛ حال می خواهد حقی از شما صایع شده باشد و یا صرفا برای سرگرمی باشد. فراموش نکنیم هرکس پیش ما از دیگری عیبت می کند، هیچ ابایی از غیبت کردن پشت سر ما نزد دیگری ندارد. 

 15. گاهی با زبان بی زبانی انبوهی از انرژی را در فضا متصاعد می کنیم. حالا این انرژی می تواند مثبت و منفی باشد. 

مثلا لبخند ما بدو ورود به جمع باعث احساس آرامش و امنیت و ... در افراد می شود. 

اما اخم کردن، بی تفاوت بودن، رفتار از روی خشم و عصبانیت که نتیجه آن کوبیدن در و پرت کردن اشیاء ( حتی اگر پرت کردن یک خودکار روی میز باشد) و ... باشد مانند انفجار بمبی با انرژی منفی در فضا می شود، به امین دلیل افراد پس از چنین برخورد هایی برای دقایقی چیزی نمی گویند. 

16. به حریم خصوصی دیگران احترام بگذاریم و در زندگی خصوصی دیگران دخالت نکنیم؛ رفیق و همکار ارزش و جایگاه خود را دارد اما دلیل نمی شود در مورد زندگی خصوصی و خارج از محدوده همکاری و دوستی چیزی بداند.


 #احسان_میرزائی www.ofmedia.ir

چهارشنبه - 19 - آذر - 1393

 10:49ظ

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار: مصرف گرایی

 

سه سال پیش یک گوشی سونی اریکسون داشتم، مدل کا810

آن موقع گوشی خوبی بود، تا این که یکی از همکارانم یک گوشی سامسونگ تمام لمسی خرید و چند روز بعد یکی دیگر از همکارانم یک گوشی اپل خرید.

صفحه نمایشگر محشری داشتند، بزرگ و شفاف؛ اصلا گوشی آنقدر بزرگ بود که غیر عادی به نظر می رسید.

یکی دیگر از همکارانم هم از قبل یک اپل داشت که اونم خیلی صفحه بزرگی داشت.

بعد از مدتی از آن واحد منتقل شدم اینجایی کا هستم، ابتدای سال جاری این گوشی را خریدم.سامسونگ گلکسی اس4 

از وقتی این گوشی را خریدم، گوشی های نوت همش به چشمم میاد، تو مترو، محل کار، دست استاد و... آخر این گلکسی نوت صفحه خیلی بزرگ و خوبی داره، باهاش میشه فیلم سینمایی نگاه کرد.

چند وقت پیش همکاران قدیمم را دیدم، گوشی اش زنگ خورد و جواب داد؛ یهو جا خوردم، انگار گوشی همکارم آب رفته یا عوض کرده بود!

ازش پرسیدم این همون گوشی است؟ و گفت بله...

اندازه صفحه گوشی من نسبت به گوشی او و دو همکار دیگرم بسیار بزرگتر است!

در این مدت که فرصت پیش نیامده بود پز گوشی ام را بدهم، مرغ همکارانم همچنان برای من غاز بود!

گلکسی اس نوت هم غاز است؛ انگار بین دو تا غاز متناقض گرفتار بودم!!!

 

#احسان_میرزائی www.ofmedia.ir

چهارشنبه - 19 - آذر - 1393

8:58ص

 

#فرهنگ #زندگی_شهری #شهروند #شهروندخبرنگار #موبایل #گوشی #مرغ #غاز #تناقض #مینیمال #سامسونگ #فخر

سفر به اصفهان

ورق زدن خاطرات سفر به اصفهان

به توصیه متصدی مسجد شیخ لطف الله شب را جلوی بیمارستان امین، تو ماشین خوابیدم. صبح با کشیده شدن جارو کف خیابان از خواب بیدار شدم؛ اما شب راحتی نبود. 
چند دقیقه ای طول نکشید که در در مصاف با سرما، آب روی پیکنیک گرم شد، لحظه ای بعد با آیینه وسط ماشین چشم تو چشم شدم و با تیغ صورتم را تراشیدم. 
کنار جوی آب نشستم و سرم را شستم، روحم تازه شد، لباس هامو عوض کردم.
از بقالی پایین که فروشنده اش خانم محترمی بود چند تخم مرغ، کره و... خریدم. 
رفتم دور میدان دروازه نو، ژنرال را تو پیاده رو پارک کردم. اول صبح جمعه ترددی نبود؛ بساط صبحانه پهن شد آن هم با نان محلی ای که سه شنبه از خوانسار خریده بودم.
دقیقا پشت سرم یک در دو لنگه فلزی بود که بالای آن نوشته بود: زورخانه نجارپور...
روز قبل با دکتر عیدی و آقای مجتهدی در عصارخانه شاهی آشنا شدم و کلی در مورد فرهنگ و جامعه با هم صحبت کردیم؛ اگر در این زورخانه باز بود خیلی خوب می شد. 
صبحانه را پشت ماشین چیدم و رفتم بالا نشستم و از تماشای فواره و غار غار کلاغ ها در میانه میدان لذت می بردم. هنگام جمع آوری بساط صبحانه مردی میان سال را دیدم که در حال روفتن پیاده رو بود!
متوجه نشدم از کجا آمده...!
سلامی دادم و علیکی شنیدم، بعد در زورخانه را باز دیدم. 
گفتم: عمو جان شما در را باز کردی؟ می توانم بروم داخل عکس و فیلم بگیرم؟
با لهجه شیرین اصفهانی گفت: بفرما...
رفتم داخل، بسیار زیبا بود. از در و دیوار، قاب ها و وسایل عکس می گرفتم که آن مرد گفت بیا بیشین اینجا بیبینم کی هستی.
خلاصه ماجرای سفرم را گفتم، خوش اش آمد و با نوای دلنشین نی، داستان های شاهنامه، اشعار صغیر اصفهانی و... پذیراییم کرد، خوش ام آمد.
کم کم باستانی کاران آمدند، از صبح زود تا ساعت یک بعد از ظهر در زورخانه دروازه نو یا نجار پور نظم، فرهنگ، تمدن، ادب، عشق، احترام و... را دیدم و از نزدیک لمس کردم.
آن مرد که جلوی زور خانه را می روف، مرشد علی زنگنه، مرشد زورخانه نجار پور یا دروازه نو بود.

#احسان_میرزائی  www.ofmedia.ir
جمعه - ۱۶ - آبان - ۱۳۹۳ 
از صبح تا یک بعد از ظهر 
هشتگ ها مهم هستند:
#سفرمجازی #سفرپایدار #تهران #قم #اراک #خمین #گلپایگان #خوانسار #اصفهان #نطنز #ابیانه #زورخانه #مسجد #نقش_جهان #عصار_خانه #باستانی #ورزشکار #پهلوان #مرشد
#Iran #Tehran #everydayiran @everydayiran #Isfahan #Esfahan

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - ارتباطات: کمپین رضایت گرفتن از خانواده مقتول

احسان میرزائی : در فضای مجازی ( شبکه های اجتماعی و کانال های ارتباطی ) اقدام به ایجاد کمپین و عضو گیری و جلب حمایت عمومی می کنیم ؛ در حالی که کاربران هنوز از سواد رسانه ای و سواد خبری لازم برخوردار نیستند و با هر پیامی گرایشی جدید پیدا می کنند !

من کلا با اساس کار '' ایجاد کمپین در فضای مجازی '' برای رضایت گرفتن ( در حال حاضر ) مخالف هستم .


چون فرهنگ صحیح حضور و استفاده از فضای مجازی در میان کاربران ایرانی جا نیفتاده ، برخی با مطالعه ی چند مطلب که منبع آن مشخص نیست ، در نهایت به یک جمع بندی و قضاوت می رسند ؛ سریع مطلبی می نویسند که کلا فعالیت های کمپین و بنیان گذاران آن را از مسیر هدف تعیین شده دور می کنند .

این افراد و انحراف ایجاد شده در افکار بسیاری تاثیر منفی می گذارد . رفتار این کاربران شاید ناشی از هیجان اولیه مواجه شدن با یک رویداد نا متعارف اجتماعی مثل حکم قصاص باشد . ( نا متعارف ، چون قبل حکم قصاص و اعدام به این شدت رسانه ای نمی شد)

دوم این که پیرو جمله ی قبلی برخی از کاربران زود باور هستند و با هر مطلب و نوشته و اظهار نظر جدید که معمولا منبع موثق هم ندارد جبهه ای متفاوت از دفعه ی قبل می گیرند . این را در افرادی که اطرافم هستند به وضوح دیدم ، سواد رسانه ای و سواد خبری نداریم و همین باعث می شود در فضای مجازی با هر پیامی " گرایشی متفاوت " پیدا کنیم .


فضای مجازی بر خلاف دنیای واقعی ، رده بندی یا محدوده مجاز سنی برای مطالعه و دیدن محتوای متفاوت عرضه شده ندارد ، شاید برخی از شبکه های اجتماعی و شبکه های ارتباطی هنگام ثبت نام کاربر جدید محدودیت زیر 18 سال را تعیین کرده باشند ، اما هیچ تضمینی بر صداقت برخی کاربران در پر کردن فرم عضویت نیست !

کاربران کم سن و سال با خواندن مطالبی که در صفحه ی کمپین منتشر می شود ، و مطالب متناقضی که از افراد دیگر در دنیای واقعی  و پیام هایی که از طریق شبکه های ارتباطی به دستشان می رسد چه برداشتی خواهند داشت و چگونه می توانند خبر و پیام درست را از نادرست تمیز می دهند ؟

چگونه می توانند از شخصی حمایت کنند در حالی که نمی توانند اصل ما جرا را درک کنند ؟ و این چه تاثیری بر آن ها می گذارد ؟
در این بین نقد من به فعالان واقعی کمپین ها این است ، چطور بدون کارشناسی و بررسی دقیق اقدام به ایجاد کمپینی می کنند که بخش بزرگی از نتیجه آن ایجاد فضای شک و قضاوت ناروا در میان کاربران می شود .

شاید هم کار آن ها کارشناسی شده باشد ؛  اما در میان راه نتوانستند آنجور که پیشبینی کرده بودند ادامه دهند !
امیدوارم بعدا اگر چنین کمپین هایی تشکیل می شود واقعا بتوانند تهدید را به فرصت تبدیل کنند نه تردید و ...

 


دکتر فرور

خلاصه صحبت های دکتر فرور در نشست تخصص توسعه پایدار ، مسائل و چالش های محیط زیست و مشارکت اجتماعی


وی برای سخنرانی بر روی سن نرفت ، گفت نه من استاد شما هستم و نه شما  دانشجوی من و دو ساعت ایستاده و بسیار خودمانی صحبت کرد و نیم ساعت آخر را نشست .

دغدغه او الگو های توسعه ی پایدار و حفاظت از محیط زیست .

دکتر محمدتقی فرور 72 ساله متولد بهمن ماه از خطه ی آذربایجان.

وی در تیم تاسیس دانشگاه بوعلی سینا همدان و سپس معاون همان دانشگاه بوده ، به سیستم آموزش دبستانی و زنگ زنگی اعتقاد نداشته اند و برای یک درس چهار واحدی اکولوژی وسیله نقلیه ، پول ، استاد و ... را فراهم می کردند و برای آموزش اکولوژی دانشجویان را رهسپار دریا ، کوه و جنگل و ... می کردند.

اما در نهایت مجبور می شدند نتیجه کار را همانطور که آموزش و پرورش می خواهد تعریف کرده و گزارش دهند .

در امریکا همزمان با تحصیل در رشته ی مهندسی با دو طبقه یقه آبی (طبقه کارگر) و یقه سفید (مهندسین، محققان) در کارخانجات امریکا آشنا می شود .

گرایش وی برخلاف عرف آن زمان به یقه آبی ها بود و رفاقت بیشتری با کارگران داشت تا با یقه سفید ها به همین دلیل میان هم دانشگاهی ها انگشت نما شده بود و  از دانشگاه اخراج شد . 

وی در امریکا همراه با مردم دیگر علیه جنگ ویتنام ، استفاده از بمب اتم و سیاه و سفید فعالیت کرد.

 

تعریف وی از مهندس : ''فردی که با بهره کشی از طبقه ی یقه آبی باعث پولدار شدن بخش خصوصی و سرمایه دار امریکایی می شو ''

او با الگو های توسعه ی زمان شاه مخالف بوده به همین دلیل به جمع انقلابیون می پیوندد ، همینطور انقلاب موازی نیکاراگوئه را نیز دنبال می کرد .

''... سال ها در امریکای لاتین زندگی کردم ، مردمش من را بومی آنجا می دانند . ''

دو ماه بعد از انقلاب نیکاراگوئه به خاطر مسئولیتی که در بخش محیط زیست سازمان ملل داشته برای کمک به آنجا می رود و از وزیری سوال می کند که شما برای محیط زیست چه برنامه ای دارید ، که آن وزیر گزارشی از سیاست های محیط زیستی برای بعد از انقلاب به وی نشان می دهند . 

دکتر فرور با تعجب می پرسد شما کی فرصت کردید این کار را انجام دهید ، وزیر می گوید زمانی که ما در جنگل ها بودیم افراد نخبه در هر زمینه را جمع کردیم و الگو های جدیدی را برای توسعه ی پایدار کشور طراحی کردیم تا وقتی انقلاب پیروز شد معطل نمانیم .

وی در سال هزار و سیصد و چهل و هفت خورشیدی بعد از رشته ی ریاضیات محض و الگو سازی های طبیعی به دنبال رشته ی اکولوژی می رود .

''... آن زمان استاد من در امریکا روی مسائل محیط زیستی و مشارکت های اجتماعی بسیار کار کرده بود و در اروپا کم کم مسائل محیط زیستی عنوان می شد . 

اما در کشور های جهان سوم این موضوع اصلا مطرح نبود ، حتی نهادی برای سنجش آلودگی هوا نداشتند .''

وی در خاورمیانه ، شمال افریقا و ... فعالیت و مطالعات علمی محیط زیستی انجام می دهد و در همان سال چهل و هفت موضوع عقب ماندگی جوامع را با استاد خود و پنجاه نفر دیگر در دنیا مطرح می کند .

به مطالعه ی تاثیرات زیست محیطی سد بلند مصر که جمال عبد الناصر به کمک روس ها روی نیل ساخته بود می پردازد . 

سد از نظر مهندسی توسعه و پیشرفت بزرگی بود اما پس از مطالعات و بررسی متوجه شدیم بعد از احداث سد سیلاب هایی که از کشور اتیوپی از طریق نیل به دلتای نیل و سپس مدیترانه میریخته قطع شده و همین بر زنجیره غذای ماهی های مدیترانه و فعالیت صیادان تاثیر گذاشته ، آب دریای مدیترانه آبی تر شده ، شیوع بیماری شیستوزوم قبل از احداث سد از صفر تا پنج درصد بعد از احداث سد و حفر کانال های آب به هفتاد و پنج درصد رسید . این نمونه ای از توسعه ی ناپایدار در جهان سوم بود .

چهار سال بعد ، در سال هزار و نهصد و هفتاد دو اولین کنفرانس بین المللی محیط زیست توسط سازمان ملل برگزار شد .

او مدت ها روی سموم حشره کش ''ددت'' و جایگزین های آن و تاثیر آن بر سلامت انسان تحقیق و بررسی کرد .

نتیجه بررسی ها این بود : پشه ها نسبت به سموم مختلف بعد از یک نسل مقاوم می شدند ولی سموم وارد بدن بومیان منطقه و شیر مادران می شد . یا این حال به دلیل بازاری که به نفع سرمایه داری بود دست از توزیع سم برنمی داشتند و هر دفعه فرمول جدیدی را وارد بازار می کردند . حتی پروفسوری که کارشناس بهداشت جهانی بود می گفت ددت خوب است و می توان خورد اما در واقعیت آن بسیار سمی است.

وی علت توسعه ی ناپایدار را فساد می داند ؛ فسادی مالی که باعث می شود افراد چشم به حقایق ببندند و صرفا به دنبال منافع آنی خود باشند .

وی با طرح بزرگ تخریب سد در امریکا اشاره کرد و گفت : پارسال سیصد و پنجاه سد را در امریکا جمع کردند و در چند سال اخیر نزدیک به هزار سد در امریکا جمع آوری شده .

''... باید جلوی مهندسان را گرفت ، تصمیم به ساختن سد هیچوقت یک تصمیم شخصی نیست ، بلکه یک تصمیم اجتماعی است ... ''

 

''... سال پنجاه و سه خورشیدی خبرنگاران از هویدا پرسیدند برنامتون برای آلودگی هوای تهران چیه ، اونم جواب داد که ما یک طرح پنج ساله داریم و سپس آقای فیروز را که رییس سازمان محیط زیست بود سریع صدا زد که برای آلودگی هوا چه کردید و ...

فیروز هم به من گفت  ، منم از خدا خواسته ظرف یکی دو هفته کارگاهی بین المللی را ترتیب دادم و آن موقع بهترین برنامه جهت از بین بردن آلودگی هوای تهران را تهیه کردیم که وقتی هویدا آن را با خبرنگاران نشان داد در کمد آهنین گذاشتند تا به امروز ... 

در زمان کرباسچی باز چنین موضوعی مطرح شد که از نخبگان ایرانی سراسر دنیا کمک گرفتم و طرحی ارائه کردیم  و به تصویب رسید اما ... فساد ارتباط مستقیم با توسعه دارد و آن را نا پایدار می کند ... ''

وی در ادامه در رابطه با محصولات دستکاری شده ی ژنتیکی صحبت کرد و گفت : ''کشور های بسیاری تولید و استفاده این نوع محصولات را منع کرده اند وفقط 27 کشور جهان هستند که بنا به شرایط استفاده کننده ی آن می باشند . متاسفانه برخی سعی می کنند این نوع محصولات را وارد کشور کنند . ''

دکتر فرور در پایان نشست تخصصی الگو های توسعه پایدار ، مسائل و چالش های محیط زیست و مشارکت اجتماعی  رو به دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر و دانشجویانی از دانشگاه تهران و ... گفت : '' ... بیایید قبل از انجام هر کاری خر خودمون را بگیریم که داری چه کار می کنی ، کار خودمان را همش زیر سوال ببریم و همیشه به خودمان مشکوک و مظنون باشیم ... ''

ایین نشست توسط دفتر توسعه پایدار دانشگاه صنعتی امیرکبیر روز یکشنبه ششم مهر از ساعت پانزده الی هفده و سی در سالن فجر آمفی تئاتر مرکزی دامشگاه برگزار شد.

# احسان میرزائی www.ofmedia.ir

#دکتر_فرور #توسعه_پایدار #دانشگاه_صنعتی_امیر_کبیر  #سد #محیط_زیست

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - ارتباطات و محیط زیست: پسماند تر رها شده در طبیعت

یادداشت اختصاصی برای رفتگران طبیعت

 

با باقی مانده ی انواع میوه که در طبیعت رها شده چه کنیم ؟

این سوالی بود که دوستان لطف کردند و پاسخ دادند و در 5 بند به توضیح مسئله می پردازیم.

 

1- باقی مانده ی انواع میوه در صورتی که در طبیعت رها شده باشد، در هر صورت جلوه ی طبیعت را مخدوش می کند، پس درست است که میوه جات محصول طبیعت می باشند اما واقعا از نظر زیبایی، جلوه ی زشتی به یک تفرجگاه در طبیعت می دهد.

2- باقی مانده ی انواع میوه در صورتی که در طبیعت رها شده باشد، جذب طبیعت می شود، اما تا زمانی که روی سطح خاک باشد این روند خیلی خیلی کند انجام می شود و تا چند ماه هزاران نفر این نازیبایی را خواهند دید. پس بهتر است هرکس که برای تفریح به طبیعت می رود قبل از بازگشت، چاله ای حفر کند و باقی مانده انواع میوه را در آن دفن کند. اگر فرصت دفن نبود آن را جمع آوری کنید و از طبیعت خارج کنید و در مخزن زباله ای که مطمئن هستید هر روز تخلیه می شود قرار دهید.

3- باقی مانده ی انواع میوه در صورتی که در طبیعت رها شده باشد، ممکن است خوراک حیوانات گیاهخوار شود ؛ اما چه تضمینی وجود دارد حیوانات به آن محل بروند و از باقی مانده میوه ها بخورند ؟ اصلا مگر ما کارشناس تغذیه حیوانات هستیم که تشخیص دهیم چنین رژیمی برای آن ها مفید است ؛ یا کارشناس منابع طبیعی هستیم که بخواهیم بگوییم آن ها بی غذا مانده اند و باید باقی مانده میوه جات را برایشان باقی بگذاریم ؟ هیچ می دانید این کار باعث عادت حیوانات وحشی به پسماند خواری شده و مشکلات زیست محیطی به وجود می آورد ؟ حتی همان حیوانات ممکن است جان افرادی که شب مانی در طبیعت دارند را به خطر بیاندازد. پس باید برای این بند به یک اصل کلی برسیم که باقی مانده میوه جات را به امید آن که غذای حیوانات شود روی زمین رها نـــــکنیم.

4- باقی مانده ی انواع میوه در صورتی که در طبیعت رها شده باشد، هیچ آسیبی به طبیعت نمی رساند، اما ما می خواهیم از طبیعت استفاده کنیم و با آن تعامل داشته باشیم ! مسئولانه در قبال تمام انرژی مثبت و آرامشی که به ما می دهد همچون سوارکاری که بعد از سواری، اسب را تیمارمی کند، طبیعت را تیمار کنیم. پس بخش اول که تاکید می کنیم باقی مانده میوه جات را روی زمین رها نکنید به خاطر خودمان است که از زیبایی طبیعت لذت ببریم و بخش دوم که می گوییم آن را دفن کنیم به خاطر کمترین نفعی است که می توانیم برای زمین داشته باشیم.

5- در روستا ها، خانواده هایی که از حیوانات اهلی نگاه داری می کنند معمولا باقی مانده میوه را ریز کرده و با کاه مخلوط نموده و به دام هایشان می دهند. در شهر ها هم برخی از خانواده ها و افراد با تهیه " ورمی کمپوست " و تجهیزات لازم زباله تر خود و همسایگان را جمع آوری کرده و به کود کمپوست تبدیل می کند. با این کار هم ورمی کمپوست پرورش می دهد و هم کود کمپوست تولید می کند که در آمد خوبی هم دارد.

از داوطلبان بزرگوار رفتگران طبیعت و عزیزانی که این مطلب را خواندند صمیمانه تشکر می کنم.

_____________

/// 120 \\\

شنبه - 16 - فروردین - 1393 

22:54

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - محیط زیست: نقطه ای که از کهکشان ها دیده می شود و ما به آن می گوییم زمین

ما روی این کره ی خاکی تنها نیستیم. موجودات بسیاری هم هستند که شاید به چشم ما نیایند ؛ آنها هم حق زیستن دارند .
حق دارند برای خود قلمرو داشته باشند و در آن آزادانه زندگی کنند . این حقی است که ناظم طبیعت به آنها داده.
فرقی نمی کند بشر کجای زمین بخواهد جاده بسازد ، در گرم ترین بیابان ها یا در قطب شمال، هرجا که باشد گونه ای از موجودات ساکن آنجا هستند و زندگیشان به خطر می افتد .
شما پس از یک سفر ساده بین شهری روی شیشه و جلوی خودرو را نگاه کن ، انواع حشرات روی آن متلاشی شده.
حالا فکر کن از وسط جنگل ابر جاده احداث کردن و به تازگی قصد دارند از آران و بیدگل به ورامین جاده سازی کنند .
ما حق نداریم حیات موجودات دیگر را به خاطر منافع خود به خطر بیندازیم.
_____________
\ \ \ 120 / / /
چهارشنبه - 11 - تیر - 1393
10:30

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - ارتباطات و محیط زیست: تجربه مسئولیت برگزاری غرفه محیط زیستی

گر تو بهتر میزنی بستان بزن *** گر او خوش میزند پس دم مزن

رفر

از لحظه ای که، به من پیشنهاد راه اندازی یک غرفه ی محیط زیستی را داددند ؛ کلی فکر کردم که حالا باید چه کنم! در غرفه چه بگویم و  رو کمک چه کسانی می توان حساب کرد.

اولین گزینه ای که به نظرم رسید گروه رفتگران طبیعت بود. این گروه دو سال است که در ایران فعالیت می کند و مورد اقبال عمومی قرار گرفته.

تقریبا یک سال بود فعالیت های این گروه را در صفحه ی فیسبوک شان دنبال می کردم ؛ تا این که در آخرین برنامه اسفند 1392 که پاکسازی دره  حصارک بود شرکت کردم ؛ بعد از پاکسازی حال خوبی داشتم. بعد از آن تقریبا در تمام برنامه ها شرکت کردم.

اما سابقه ی فعالیت های محیط زیستی من به چندین سال قبل از آشنایی با رفتگران طبیعت بر می گردد ؛ اسفند سال 88 با همکاران خود پیامک هایی نوشتیم و در آستانه نوروز برای دوستانمان ارسال می کردیم. همینطور در آرشیو همین سایت مطالب بسیاری در این رابطه دارم.

حضور من در این گروه به خاطر هدفم است. از وقت استراحت و تفریح خود میزنم در اماکنی چون گلابدره، دارآباد، حصارک، دربند، درکه، لتیان و... بهمراه دوستان زباله جمع می کنم. حتی صدای دوستانم در آمده و می پرسند این کار برای تو چی داره که وقت می گذاری برایش ؟

خلاصه با کاظم نجاریون که موسس این گروه است در مورد پیشنهادی که داده بودند صحبت کردم. ایشون هم مسئولیت برگزاری این غرفه و انتخاب افراد را به من واگذار کردند.

تقریبا 1 ماه درگیر برنامه های غرفه بودم ؛ در این مدت با چند نفر از دوستان صحبت کردم و برای حضور در غرفه و ما بقی کار ها اعلام آمادگی کردند.

حرکت جدیدی در دعوت از افراد انجام دادم، در فیسبوک ایونتی ساختم ؛ در آن از کاربران خواستم تا شیشه ها و باتری های مصرفی خود را به غرفه بیاورند. همینطور 3 موضوع را برای اطلاع رسانی به مردم انتخاب کردم.

تمام این کار ها به کمک و همیاری دوستانم بود ؛ تقریبا توانستیم مسئولیت ها را بین خود تقسیم کنیم ؛ تا هرکس به طور مشخص بداند که قرار است چه کند. البته این تجربه ی اول من بود و بسیاری از کار ها را در حین برگزاری متوجه می شدم. به دلیل بی تجربگی من در کار غرفه برخی از دوستان ناراحت شدند که چرا وظیفه و مسئولیت مشخصی ندارند و ما را ترک کردند.

چندین فراخوان در صفحه رفتگران طبیعت جاهای دیگر منتشر کردیم و گفتیم هرکس تمایل دارد می تواند در این بازارچه با ما همکاری کند.

در این میان جای دیگری یک سری حواشی ایجاد شد که نزدیک بود دامان غرفه ی ما را هم بگیرد که شکر خدا با تصویب قوانینی بین هیئت اجرایی و آقای نجاریون جلوی بسیاری از حرف و حدیث ها گرفته شد.

یکی دو روز قبل از شروع بازارچه تماس های متعددی با من گرفته شد، آن چه را که شنیدم نپسندیدم و صد حیف که افراد وارد حرف های خاله زنکی می شوند.

خب تقریبا گروه تکمیل شده بود، اما به یک دفعه یکی از دوستان که اولین کسی بود که از روی رفاقت و صداقت به او پیشنهاد همکاری داده بودم خودش را قاطی ماجرا کرد ؛ گفتم قاطی کرد چون در طول یک ماه حتی یک تماس هم نگرفت که حالم را بپرسد چه برسه به کمک برای غرفه.

ما هم با روی باز او را در تیم اجرائی پذیرفتیم ؛ تیمی که بسته شده بود ! او در طول ساعاتی که در غرفه حضور داشتند عملا فعالیتی نکرد ؛ خدا می داند هدف و نیتش چه بوده. اما این رسم رفاقت نبود!

تیم اجرائی کاملا به هدف و کار خود ایمان داشت نیاز نبود کسی بالا سرمان باشد و ما را هدایت کند ؛ تقریبا تمام راهنمایی های که از سوی افراد خارج از تیم اجرائی صورت می گرفت دخالت بی مورد بود.

چرا که تقریبا 1 ماه داد و فریاد کردیم که آقایون، خانم ها بیایید کمکون کنید ؛ اما هیشکی پا پیش نگذاشت. خیلی برایم جالب بود تا بازارچه راه افتاد دوستان یکی پس از دیگری با ایده ها و برنامه هایشان آمدند !

واقعا در آن شرایط که ما برنامه هایمان را بسته ایم و می دانیم که قرار است چه کنیم و چه بگوییم این صحبت ها جز این که وقت و انرژی ما را بگیرد تاثیر دیگری نداشت.

شکر خدا قوانینی در رابطه با اداره غرفه وضع شده بود و گاهی می توانستم تذکر دهم. مثلا روز آخر بازارچه خانمی که تو هیچ یک از پاکسازی ها ندیده بودمش آمدند داخل غرفه کلی نظر دادند، کلی حرف زدند و بدون اجازه به کمک دوستمان که فعالیتی نمیکردند،  شروع به ساخت کاردستی با بطری های جمع شده کردند !

چنان داخل و خارج غرفه را شلوغ بودد که مجبور شدم صندلی ها را از داخل غرفه بیرون ببرم. تذکری غیر کلامی که اگر فردی متوجه شرایط باشد درک خواهد کرد.

بعد از آن دیدم که مراجعین مشتاق بازدید از غرفه ی ما هستند اما دوستان طبیعت دوست ما آنچنان فضا را شلوغ کرده بودند که کسی جلو نمی آمد و مجبور شدم چند بار تذکر دهم که داخل و بیرون غرفه را خلوت کنند.

انصافا چنین رفتاری به دور از اخلاق و ادب بود.

فکر کنید از تهران راه افتادی بری ارومیه، تو رانندگی کلی دقت کردید و موقعیت های خطرناکی را پشت سر گذاشتید ؛ مثلا در بین راه چند تا گاو آمدن وسط جاده و با هر زحمتی ماشین را جمع و جور کردی ؛ دقیقا لحظه ای که به شهر میرسی  یهو بغل دستیت فرمان ماشین را بگیره و بچرخونه که مثلا به عابر پیاده نزنی... !!!

در مجموع به لطف خداوند رحمان با جرات میتونم بگم که تیم اجرائی ما با این حال که تجربه اولش بود، موفق شد به اهداف اش برسد.

این درد و دل من بماند برای روزی که فعالیت های گسترده تری برای محیط زیست و کره زمین انجام خواهم داد. به تیم اجرائی تبریک می گم، در این جامعه ای که بیشتر مردم به فکر منافع شخصی خود هستند آن ها با از خودگذشتگی به فکر منافع بشریت هستند.

____________

///  120  \\\

سه شنبه - 10 - تیر - 1393

13:50


www.OFMEDIA.ir

 

به درخت ها رحم کن، رحم به درخت ها رحم به خودت است.
کاری نداشته باش که روزانه چه مقدار کاغذ را به زباله تبدیل می کنی و در مراکز دفن زباله به خاک سپرده می شوند !
از زاویه اخلاقی و انسانی به این قضیه نگاه کن.
چطور به خودت حق میدی کاری را انجام بدی که باعث نابودی جنگل ها بشه ؟؟؟
کاغذ زباله نیست، حتی اگر پول آن را نداده باشم.

_____________

\ \ \ 120 / / /
دوشنبه - 9 - تیر - 1393
22:00
www.ofmedia.ir

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - محیط زیست: نظم الهی روی زمین

 خداوند رحمان جهان را بر اساس نظم آفرید...

آدمیزاد نظم و تعادل طبیعت را بر هم زده. حال چه در شکار بیش از حد گونه های مختلف جانوری، چه در برداشت بیش از حد منابع طبیعی و چه در ساخت و ساز های گوناگون.
زنگ خطری نواخته شده و عده ای به عنوان دوستدار محیط زیست سعی داریم جلوی سقوط تکه های دومینوی "کره ی زمین" را بگیریم.
انجام این کار بزرگ به هوای کسب شهرت، اعتبار و جایگاه همسو نیست. چه بسا صداقت در گفتار و رفتار در هر کاری باعث رسیدن به شهرت و اعتبار و جایگاه اجتماعی خوبی می شود.
در این کار باید هدف داشت. باید برای رسیدن به هدف آموزش دید و مطالعه کرد.
دیگران را از هر چه منع کردیم، در خفا آن را انجام ندهیم !
انجام این کار نظمی می خواهد برگرفته از "نظم طبیعت". ما در انجام امور روزانه ی خود نظمی کلی و خط قرمز هایی داریم که به طور انفرادی هر روز آن را رعایت می کنیم.
در کار داوطلبانه ی گروهی باید این چنین باشد. ما دوستداران محیط زیست به طور داوطلبانه فعالیت هایی انجام می دهیم، وقت و زمان استراحت خود را برای انجام فعالیت هایمان اختصاص می دهیم و هیچ حقوقی دریافت نمی کنیم.
اما این که داوطلبانه کار می کنیم دلیل نمی شود در کار نظم وجود نداشته باشد ؛ تعیین وظایف وجود نداشته باشد و هرکس هر کاری را که خودش صلاح دانست انجام دهد.
می گویند ما ایرانی ها در انجام کار تیمی ضعیف هستیم، پس بیایید "تمرین انجام کار تیمی" کنیم.
برای دستیابی به اهداف زیبای خود ؛ در گروه باید فرمانبردار باشیم. فرمانبرداری به این معنی که هر فرد جایگاه خود را در گروه بداند، سلسله مراتب رعایت شود، اعضا مسوولانه در پی انجام وظایف خود باشند، به توافقات احترام گذاشت و قوانین را رعایت کرد.
باید بی پروا ایده داد، و بدون ترس از سرقت آن، ایده را به نام ایده پردازش ثبت کرد تا انگیزه حضور و فعالیت در اعضا ادامه داشته باشد.
و...
اگر به هدف ایمان داشته باشیم، صادقانه کار کنیم و به خاطر کار بی حقوقمان "منت بر سر خلق خدا" نگذاریم ؛ خداوند مسیر تحقق آن هدف را هموار می کند.
به امید آن روز...
___________
/// 120 \\\
جمعه - 30 - خرداد - 1393
18:00
#احسان_میرزائی
www.OFMEDIA.ir