احسان میرزائی کاندیدای چهارمین دوره انتخابات شورایاری محلات تهران

با دغدغه محیط زیست، حقوق شهروندی، سبک زندگی، سواد رسانه ای و... وارد عرصه انتخابات شورایاری شدم. 


منفعت طلبی، بی مسئولیتی، ساده انگاری، تجملات، مصرف گرایی، بی تفاوتی و... سلامت و انسجام خانواده، جامعه و محیط زیست را به خطر انداخته.
شورایاری فعالیتی داوطلبانه و بدون حقوق است که شورایار برای ارتقاء دانش و آگاهی و رفع مسائل محله فعایت می کند. 
 

شورایاری یکی از اصول دموکراسی است که تحقق آن نیاز به مشارکت آگاهانه ی شما هم محلی های عزیز دارد. 


احسان میرزائی کاندیدای چهارمین دوره انتخابات شورایاری محلات تهران، محله شیخ هادی، منطقه یازده تهران. 

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - محیط زیست: چهاردهمین نمایشگاه جهانی محیط زیست

چهاردهمین نمایشگاه بین المللی محیط زیست ایران در حالی برگزار می شود که برخی از حاضران در این نمایشگاه خود از مخربین آب و زمین استند. 

برای نمونه کارخانجات ذوب آهن، فولاد و... که با اعلام صریح نماینده یکی از آن ها در هر ثانیه 1200 لیتر آب از زاینده رود برداشت می شود و یکی دیگر که در استان فارس بود گفت ما روزانه 900 متر مکعب مصرف آب داریم.

این ها هنوز ارزش آب را نمی دانند؛ اگر آب نباشد نمی توان با فولاد و آهن تشنگیورا رفع کرد، اما اگر فولاد و آهن کمتر باشد چه؟

اگر فولاد و آهن کمتر باشد، کمیت سرمایه داری لنگ می زند!

سرمایه داری به معنای بهره برداری از منابع طبیعی تا جایی که زمین دیگر هیچ چیز نداشته باشد، سرمایه داری یعنی انتقام، یعنی جنگ نابرابر با زمین، سرمایه داری یعنی بادکنک را آنقدر باد کنی تا بترکد!

بله، حضور کارخانجاتی که هنوز قدر آب را ندانسته و همچو دایه مهربان تر از مادر با چهارتا گواهی ایزو و یورو آمدن و استند زدند که ما برای محیط زیست فلان و بهمان کردیم!

البته جسارت حضور نابودگران زمین در چنین نمایشگاهی صرفا با حمایت های دولتی است، دولتی که به خودکفایی تاکید دارد؛ عزیز من اگر در کشور چین سوزن ته گرد تولید می شود، چه لزومی دارد ما سال های سال وقت و بودجه را هزینه مکاشفه و تولید سوزن ته گرد کنیم؟ آن چشم بادامی تحت لیسانس بهترین سوزن ته گرد را تولید می کند، حالا هی هر سال برای طرح های خود کفایی بودجه تخصیص بدهیم که چی؟ آیا این روند باعث عقب ماندگی تساعدی ما از تکنولوژی روز دنیا نمی شود؟ 

برگردیم به نمایشگاه، در طرفی غرفه های تشکل های مردمی وجود دارد، احیای زاینده رود، احیای تالاب هاب ها، جمعیت زنان مبارز با آلودگی محیط زیست، بحران آب در حوضه زاینده رود و ده ها سازمان مردم نهاد دیگر که فریاد ملت هستند، فریادی که نگذاشته اند صدایش به راس هرم سرمایه داری برسد، اما کم کم پایه های آن را می لرزاند. 

 تناقض در برگزاری و اجازه حضور برخی از صاحبان صنایع نابودگر محیط زیست جوری که کلاغ را رنگ کرده به جای بلبل عرضه می کنند جای تامل دارد.

 

#احسان_میرزائی www.ofmedia.ir

دو شنبه - 4 - اسفند - 1393 _ 7:20 صبح 

 

#محیط_زیست #طبیعت #فضای_سبز #درخت #آب #بحران_آب #رود #دریا #دریاچه #سد #باران #کارخانه 

#ذوب_آهن #فولاد #خودکفایی 

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - محیط زیست: نقش شما در این دنیا چیست؟

از نظر من امروزه شهروندان ایران زمین به چند دسته تقسیم می شوند. 

مالکان، تولید کنندگان کلان، تولید کنندگان خرد، مصرف کنندگان!

این رویه (تخریب محیط زیست) به خاطر تصمیم گیری های احساسی و دور از منطق مالکان!

منفعت طلبی بیش از حد تولید کنندگان کلان که به مسئولیت اجتماعی و جهانی خود در قبال محیط زیست اهمیت نمی دهند و شاید حتی به آن فکر نکرده اند!

 تلاش تولید کنندگان خرد برای رسیدن به جایگاه تولید کنندگان کلان و کسب امتیازات حکومتی بیشتر جهت به دست گرفتن انحصار ها و ... که در فعالیت های خود چند برابر گروه دوم محیط زیست را تخریب می کنند، چون از نظر این گروه هدف وسیله را توجیه می کند.

 گروه آخر که مصرف کنندگان هستند و همیشه در رویای پول و ثروت و آرزو های بلند بالایی که شکاف آگاهی باعث می شود با یک تبلیغ شایعه گونه یک روز بریزند تو سوپر مارکت ها و بسته بسته چای بخرند و یک روز در صفوف طولانی مرغ عمر خود را به هوای گران شدن، نا یاب شدن و نداشتن هدر دهند و طبقه مصرف کننده تا زمانی که برای کسب منافع بیشتر و سیر کردن شکم خود سر یکدیگر را کلاه می گذارند تا بلکه شکاف های عمیق زندگی پر چالش خود را که توسط مالکان دگرگون شده را پر کنند...

اما در میان چهار گروهی که گفتم، گروهی فرارونده، پویا، مسئولیت پذیر، آینده نگر و باوجدان وجود دارند که در طول تاریخ هرچه خوبی، برکت، رشد و پیشرفت حاصل شده تا حد زیادی از برکت وجود ایشان است؛ چون این افراد منافع عمومی را بر منافع شخصی ترجیح داده اند، وقت و انرژی خود را صرف بهبود اوضاع و ایجاد تغییر کرده اند و با دست خالی در پی اهداف بزرگ و زیبا هستند.

آقای کاظم نجاریون موسس گروه رفتگران طبیعت ایران نمونه بارز انسان هایی است که در گروه آخر توضیح دادم. 

حال ما در کدام گروه هستیم!

 

#احسان_میرزائی www.ofmedia.ir

دوشنبه - 27 - بهمن - 1393 _ 20:27

 

#ایران #تهران #سبز #سبززندگی_کنیم #دوستداران_محیط_زیست_شریف #رفتگران_طبیعت_ایران #محیط_زیست #طبیعت 

#آب #آلودگی_هوا #بحران_آب #درکه

#Iran #Tehran #Darake

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - فضای مجازی و محیط زیست: مناطق بکر را لو ندید

در انتشار عکس و جزئیات محل آن هوشیار باشید


دوستان عزیز یکی از راه های حفاظت از محیط زیست، خودداری از انتشار عکس مناطق بکر و دست نخورده به همراه آدرس آن منطقه می باشد.

متاسفانه در صفحه های مختلف فیسبوک که حول موضوع طبیعت فعالیت می کنند، می بینم بسیاری از دوستان از روی نا آگاهی عکس های زیبایی را از مناطق نزدیک شهر و روستای خود منتشر می کنند، که واقعا افراد گروه را به خود جذب کرده و تاسف بار تر این که آدرس منطقه مورد نظر را هم زیر عکس می نویسند.

بدانید فرهنگ حضور در طبیعت و حفاظت از محیط زیست برای بسیاری از افراد معنایی ندارد. بار ها افرادی را دیدم که بهترین لباس های کوهنوردی را به تن داشتند اما دستمال کاغذی را هوشیارانه در کوهستان رها می کنند و حتی افرادی که مدرک های معتبر تورلیدری و گردشگری داشتند اما به آن چه آموخته بودند اعتقاد نداشتند !

پس این هشدار را جدی بگیریم و عکس و آدرس مناطق بکر را در اینترنت ( فیسبوک - وبلاگ شخصی - سایت شخصی - سایت های عکاسی و...) منتشر نکنیم.

نمونه ای از عکس هایی که دیدم :

1- عکسی منتشر شد از ارتفاعات یکی از شهر ها که گله ای کل و میش در آن بود به همراه آدرس = شاید شکارچیان با دیدن این عکس برای آن منطقه و شکار برنامه ریزی کنند.

2- عکسی از یک چشمه آب معدنی به همراه آدرس منتشر شده = شاید افراد سود جو جهت دستیابی به آب آن چشمه اقدامی کنند.

3-عکسی منتشر شد از یک برکه با ماهی های بزرگ = شاید بدون نظارت ارگان های ذیربط ماهیگران غیر قانونی به آن جا خواهند بروند و... 

 

بزرگواران ما نگاهبانان جنگل ها، کوه ها، دره ها، چشمه ها و حیوانات موجود هستیم و این امانت را باید به دست نسل های آینده برسانیم، پس به جای رابطه یک سویه و سودجویانه نسبت به طبیعت، رابطه ای مسئولانه با آن داشته باشیم.

حال این ما و این مسئولیت مهمی که داریم.

________________

/// 120 \\\

شنبه - 26 - بهمن - 1392

12:25

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - محیط زیست: هشدار

این اواخر فعالیت های محیط زیستی زیادی صورت گرفته، کم کم دوستدار طبیعت و فعال محیط زیست بودن امتیاز اجتماعی محسوب می شود. 

گسترش فعالیت ها خیلی خوب بوده و حق تمام طبیعت دوستان است که به خاطر تلاش، همت و هدف والای شان (تغییر عادت ها و روش های غلط زندگی برای نجات زمین) یک سر و گردن از شهروندان بی تفاوت جامعه بالاتر باشند. 

همینطور در کنار فعالیت های محیط زیستی، نیاز های جدیدی تعریف می شود یا بهتر است بگویم توجه دوستداران طبیعت به محصولات خاصی برای گذران امور زندگی جلب می شود. 

برخی از تولید کنندگان برچسب ''سبز'' را بر محصولات خود زدند؛ یعنی جناب مشتری کارخانه ما از صفر تا صد فعالیت خود را مورد ارزیابی قرار داده و اگر در گذشته پس آب صنعتی را در رودخانه می ریخته، در حال حاضر آن را تسویه می کند، ماشین آلات دودزا و قدیمی را از رده خارج کرده و شیوه ای بهینه یا سنتی که همسو با حفظ محیط زیست است را جایگزین کرده، در تولید محصولات زراعی از آبیاری قطره ای استفاده می کند و با رسیدگی بیشتر از کود های شیمیایی و از انواع سم ها استفاده نمی کند، هدف و سیاست خود را از تولید بیشتر و کسب سود بالاتر به افزایش کیفیت محصول و اهمیت سلامت مشتری تغییر داده، بخشی از درآمد خود را برای حفاظت از محیط زیست خرج می کند و...

اما از آن جایی که بازار کلاه برداری داغ است و همواره افرادی مستعد پیدا می شوند که بدون تحقیق و بررسی کالایی را صرفا به خاطر برچسب سبز آن خریداری کنند؛ برخی همانطور که در گذشته آرم استاندارد را جعل کردند، هویت ''سبز'' را نیز جعل می کنند.

امیدوارم افراد پویاتر از گذشته کالا و خدمات را قبل از هرچیز نقد و بررسی کنند، تفکر نقادانه کمک می کند که کمتر ضرر کنیم.

 

#احسان_میرزائی www.ofmedia.ir

جمعه - 3 - بهمن - 1393

6:00صبح

 

#فرهنگ #زندگی_شهری #شهروند #شهروندخبرنگار #سواد_رسانه_ای #سواد_خبری #محیط_زیست #طبیعت #کاربرمنفعل #شبکه_اجتماعی #کاربرحرفه_ای #بازار #اقتصاد #سرمایه #تعاون #مشارکت #اجتماع #ایران #تهران #سبز #سبززندگی_کنیم #دوستداران_محیط_زیست_شریف  

#livegreen #Iran #Tehran

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - رسانه: چرا گروه های پر جمعیت فیسبوکی ارزش میلیونی دارند؟

زمانی در یاهو مسنجر در قسمت روم می توانستیم برای خودمان گروهی بسازیم، اما قابلیت ساخت گروه بسته شد، تقریبا 99% گروه ها با موضوعات سکسی به طور علنی و غیر علنی تشکیل شده بود، اما کم کم قابلیت تشکیل گروه در یاهومسنجر برچیده شد. 

یاهو 360 آمد، کلوب ایرانی آمد، اورکات آمد، تگد و ده ها شبکه اجتماعی دیگر آمد و رفت، اما در این سال ها فیسبوک با قابلیت هایی که داشت از توفیق بیشتری برخوردار بود. حتی جامع بودن فیسبوک باعث شد من دیگر به شبکه های اجتماعی قبلی که عضو بودم سر نزنم. 

امروزه استفاده فرهنگی و حتی تجاری کاربران از شبکه های اجتماعی بیشتر شده و کاربران تا حدودی از قابلیت های مهم و تاثیر گذار رسانه آگاه شده اند، البته برخی از قابلیت های رسانه استفاده می کنند ولی اما متاسفانه از زیر و بم های آن خبر ندارنو به دلیل نا آگاهی باعث زحمت و حتی گمراهی دیگران می شوند.

برخی از افراد صنایع دستی ساده و زیبایی که با سیم های مسی درست می کنند را در صفحه ای عمومی به نمایش گذاشته و سفارش می گیرند، برخی فعالیت اقتصادی خود را معرفی می کنند، برخی آموزش های رایگان فرهنگی ارائه می دهند و ...

در شبکه اجتماعی فیسبوک موضوع اصلی گروه ها و نامی که بر آن ها گذاشته شده بیانگر اهداف و محتوای ارائه شده در آن گروه است. 

کاربران بر اساس نیاز، علاقه و گاهی از روی نا آگاهی صفحه های عمومی را می پسندند (لایک می کنند) و در گروه های تخصصی درخواست عضویت می دهند. 

کاربران باید بدانند که حضور مجازی شان در این صفحه ها و گروه ها است که به '' موضوع '' و '' اهداف '' آن ها اعتبار و رسمیت می دهد، مثل رای گیری می باشد، با این تفاوت که کاربر تا بی نهایت حق رای یا پسندیدن دارد و البته اگر مخاطب پویا باشد می تواند منتقد رفتار غلط افرادی باشد که به هر شکلی بر گروه تاثیر منفی می گذارند.

چند سالی از تلویزیون رسمی ایران برنامه عمو پورنگ برای مخاطبان خاص که کودکان بودند پخش می شد، الحق برنامه شاد و پر انرژی ای بود؛ چرا که پدر بزرگ و مادر بزرگ مرحوم من با تلویزیون سیاه و سفید 14 اینچ خود در خانه روستایی با دیوار های کاه گلی و سقف تیر چوبی پیگیر برنامه پورنگ بودند. 

آن موقع هر فشار انگشت برای روشن کردن تلویزیون به منظور دیدن برنامه عمو پورنگ '' یک رای '' به این برنامه بود، شاید اگر تلویزیون قابلیت نمایش بازخورد مخاطبان را داشت بالاترین آمار های ثبت شده از نظر پسندیدن(Like)، نظر دادن(Comment)، دنبال کردن (Follow) و ... برای این برنامه ثبت می شد. 

برنامه ای که مخاطب دارد، به مرجعی تبدیل می شود جهت '' تایید یا رد '' برخی از مسائل، مثلا اگر عمو پورنگ می گفت بچه ها بیایید در مصرف آب صرفه جویی کنیم تاثیر قابل توجهی در بچه ها می گذاشت؟

 همانطور که دیدید، تبلیغات برخی محصولات غذایی در برنامه عمو پورنگ وارد شد؛ برنامه ای که در طول چند سال یکی از پرمخاطب ترین برنامه های تلویزیون بود.

یا همینطور در برنامه های دیگری چون '' به خانه بر می گردیم '' و... تنوع تبلیغات را دیده ایم.

به نظر شما چه اتفاقی افتاده، آیا فکر نمی کنید که مدیران رسانه ملی با چنین رویکردی ارزش و جایگاه شما را به عنوان '' مخاطب '' نادیده گرفته است؟  

آیا فکر نمی کنید حق گزینش از شما سلب شده؟

آیا با وجود این تبلیغات باز هم به تماشای این برنامه ها ادامه خواهید داد؟

تبلیغات از نظر تجاری و فرهنگی و تعامل این دو مدل در شبکه اجتماعی فیسبوک در سه حالت قابل بررسی است:

اول: گروه های صنعتی، تولیدی، بنگاه های اقتصادی و... اقدام به ایجاد یک صفحه عمومی یا گروه خصوصی کرده و سپس با توجه به اهداف خود در جهت حفاظت و تامین منافع اش فعالیت می کند. 

در این حالت مخاطبان آگاهانه، از روی رفاقت، به خاطر نیاز و... این جور صفحات را می پسندند و یا به عضویت گروه در می آیند.

دوم: افرادی به دور از تفکر اقتصادی با توجه به دغدغه های اجتماعی، زیست محیطی، فرهنگی و ... گروه هایی را تشکیل می دهند و با تبیین اهداف و ارائه راه کار برای خروج از بحران های گوناگون مخاطبانی را جمع می کنند. این صفحه های عمومی و گروه های خصوصی اعتماد اعضای خود را جلب کرده اند و برای بقا حمایت آن ها نیاز دارند.

سوم: هرگاه تجمعی در جایی شکل بگیرد، نیاز های جدید مطرح می شود؛ بازاریاب ها و بنگاه های اقتصادی همواره به دنبال تجمعاتی هستند که بتوانند به هر شکلی روی آن ها تاثیری به نفع خود بگذارند. آن ها گاهی از پیشنهادات خوبی برای مدیران گروه های مردمی دارند. از پرداخت پول های هنگفت برای اجاره و بازنشر عکس ها مطالب شان گرفته تا خرید کل گروه از مدیر آن! 

حتی اگر در حد مطرح شدن نام تجاری شان در میان آن جمع باشد.

اگر شما یکی از اعضای این گروه ها باشید که شخصیت و کرامت انسانی شما به چشم مدیر گروه نیاید چه می کنید؟

آیا باز هم به صورت یک عضو منفعل در گروه می مانید تا استفاده ابزاری از شما ادامه داشته باشد؟

 

چندی پیش فردی با ایده ای بسیار عالی یک شبکه اجتماعی ورزشی در ایران راه اندازی کرد، برای شروع کار نیاز به معرفی بین کاربران ایرانی داشت به همین دلیل یکی از بزرگترین گروه های فیسبوکی را با مبلغی چند میلیون تومان خرید!

باورتان می شود یک گروه مجازی که با حضور کاربرانی مثل من و شما شکل گرفته تا این حد ارزش داشته باشد؟

یا یک شیوه تبلیغی و معرفی که باز به خلاقیت کارآفرینان بر می گردد مسئله محیط زیست است!

این بنگاه های اقتصادی سعی می کنند از ابتدا با تولید محصول یا ارائه خدماتی با برچسب '' سبز '' جایگاه ویژه ای برای خود در میان کاربران فضای مجازی (که مشتریان بالقوه آن ها هستند) ایجاد کنند.

در دهه 1980میلادی جنبش حفظ محیط زیست در آمریکا گسترش بیشتری یافت و از دهه 1990 میلادی مسئله حفاظت از محیط زیست در سطح جهانی به یکی از داغ ترین مسائل درآمد و بازار صادرات کالا، خدمات و فناوری های '' سبز '' به سرعت گسترش یافت.

در چند سال اخیر دغدغه محیط زیست در کشور ما '' ایران '' رشد چشمگیری داشته و امروز شاهد آن هستیم که سمن های رسمی و غیر رسمی بسیاری در حال فعالیت هستند. 

پس وقتی فرهنگ محیط زیستی در جامعه باشد، سمن های محیط زیستی مخاطبانی دارند و مخاطبان و اعضای سمن ها نیاز هایی دارند؛ که البته نیاز های امروز آن ها متفاوت از قبل شده و امکان دارد برخی تولیدات در جامعه فروش کمتری داشته باشند! 

دوستدار محیط زیست رغبت کمتری به استفاده از ظروف یک بار مصرف و پلاستیکی دارد.

کارآفرین خلاق محصولی تولید می کند و برچسب '' سبز '' و دوستدار طبیعت روی آن می زند.

حال محصول سبز آماده است و مشتری بالقوه هم آماده، باید چه کار کرد؟

باید محصول را به مشتری ها معرفی کند، پس چه بهتر که در همان بستر اصلی که شبکه های اجتماعی هستند فعالیت کنند. (نه به این معنا که فقط از این طریق تبلیغ می کنند این یکی از راه های تبلیغی است که استفاده می کنند)

یکی از گروه هایی که تولید کننده ظروف یک بار مصرف به اصطلاح سبز هستند به مدیر گروهی دوستدار محیط زیست پیشنهاد پرداخت پول در ازای قرار دادن تبلیغات روی صفحه گروه را داده بود که این مدیر گروه قبول نکرد.

چرا قبول نکرد؟ خب همان پول را می گرفت و خرج طبیعت می کرد!

نکته اینجا است که در این مثال باید به پیشینه تولید ظروف یکبار مصرف زیست تجزیه پذیر برگردیم و ببینیم فرایند تولید این محصول صنعتی از لحاظ زیست محیطی روندی موجه دارد یا خیر...!

اسم محصولات ارگانیک روی زبان ها است، همه از پلاستیک بد می گویند و ... این گونه است که بازار جدیدی به رنگ سبز شکل گرفته. 

اما به قول قدیمی ها هر گردی گردو نیست؛ پس هر سبزی هم سبز نیست! 

همه ما یاد گرفته ایم که در هنگام خرید زیر و روی جنس را چک کنیم که اگر زدگی داشت و خراب بود آن را خریداری نکنیم یا اگر زیاد هم وارد نباشیم ادای این کار را در می آوریم؛ اما در فضای مجازی کاربران پویا و حرفه ای هستند که با نکته سنجی، تفکر انتقادی، ریز بینی، کنجکاوی، تحقیق و... از حق و حقوق نانوشته عضویت در گروه ها و صفحه ها آگاه هستند و اجازه نمی دهند شخصیت، کرامت ایشان توسط افراد نا آگاه و سود جو زیر سوال برود.

حتی هیچ تضمینی نیست که صفحه عمومی من در فیسبوک که تعدادی از کاربران آن را پسندیده اند، روزی به پایگاهی اقتصادی تبدیل نشود.

پس یادمان باشد حضور تک تک کاربران در هر گروهی یک رای تایید به فعالیت های آن گروه و رفتار مدیران اش می باشد.

 

#احسان_میرزائی www.ofmedia.ir

چهارشنبه - 1 - بهمن - 1393

10:50ص

 

#فرهنگ #زندگی_شهری #شهروند #شهروندخبرنگار #سواد_رسانه_ای #سواد_خبری #محیط_زیست #طبیعت #کاربرمنفعل #شبکه_اجتماعی #کاربرحرفه_ای #کابرپویا

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - محیط زیست: داستان گاوچاه و بحران آب

افسانه گاوچاه


یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود، شهر کوچکی بود. اسبه عصاری می کرد، خره خراطی می کرد، سگه قصابی می کرد، گربه بقالی می کرد، شتره نمدمالی می کرد، موشه ماسوره می کرد، روباه مکاری می کرد، ککه صرافی می کرد، سوسکه داریه می زد، شپشه لنگ می انداخت و پشه رقاصی می کرد، بز بزازی می کرد، گاوچاه آمد آب بکشه، افتاد و شاخ اش شکست.
داد زد آی ننه جون شاخکم، از درد شاخ دلکم، استای دلاک را بگو، مرد نظر پاک را بگو تا دوا کنه شاخکم تا بره درد از دلکم...!
باری دلاک شاخ گاوچاه را درمان کرد، اما به او گفت که تا دو هفته نباید کار کنی. اهالی از طرفی خوشحال بودند که گاوچاه حالش خوب می شود و از طرفی نگران دو هفته بی آبی بودند چون هیچکس مهارت و قدرت کشیدن آب از چاه را نداشت.
شورای شهر برای حل این مسئله تصمیم گرفتند تا آبی که در استخر باقی مانده را جیره بندی کنند.
کشاورز گفت تا دو هفته مزرعه و باغ اش را آبیاری نمی کند، شتر گفت خانواده من به آب کمی نیاز دارد و اضافه سهم خود را به دیگر اهالی می بخشد، به همین ترتیب هریک از اهالی تلاش کردند تا در این مدت آب کمتری استفاده کنند.
باری این دو هفته به صلح و صفا گذشت و گاوچاه حالش خوب شد و دوباره سر کار اش برگشت.

بالارفتیم آب بود، زیر زمین رفتیم آب بود، قصه ما خواب بود.

#احسان_میرزائی
سه شنبه - 16 - دی - 1393
9:24ص

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - محیط زیست: مدیریت بحران

هشت سال پیش دندون درد داشتم، اما روزمرگی های زندگی نذاشت برم دکتر، صب تا شب جون میکندم تا آیندمو بسازم...

 بعد ادامه داد:تازه مگه پول علف خرسه که بریزم تو حلق این دندونپزشکا، چارتا مسکن می خورم، خودش خوب میشه.

 مسکن اولی دردمو خاموش کرد، روز دوم و سومم بدک نبود تا این که قرص جواب نداد. 

یه نارفیق گفت یه وخ نری دکتر پول زبون بسرو شهید کنی، بیا مطبم ردیفت کنم، نالوطی گفت کاری میکنه درد از یادم میره.

 فرداش از درد میمردم، رفتم خونش که مثل مطب دکترا درش چارتاق بود و مستقیم برد نشوندم پا بساط تریاک...

 خوب بودا اما صبح روز دوم از درد فک بیدار شدم، صورتم ورم کرده بود، داشت می ترکید.

دکتر نابلد گفت تو دردت از حد گذشته و دیگه با تریاک و... دوا نمیشه، برو اتاق کوچیکه تا دواتو بیارم.

رفتم تو اتاق، جا نبود پا دراز کنم! طرف با یسری چیزای جدید اومد تو و شروع کردم به کشیدن، یکم بعد حالم عالی بود، تو باغ قدم زدم و رفتم دریا با پری دریاییا شنا کردم...

 

خلاصه نشون به اون نشون که الان ده هزارتومن ندارم شکمم را سیر کنم، هیشکی کمکم نمیکنه و تو جامعه قد یه حیوون ارزش ندارم. تمام پول و ثروتم به خاطر ساده انگاری بر باد رفت و عمرم فنا شد و یه دندون سالمم نمونده برام...

 

#احسان_میرزائی www.ofmedia.ir

یک شنبه - 7 - دی - 1393

16:47ع

 

#بحران #اعتیاد #بحران_آب #الگوی_مصرف #مصرف_گرایی #مصرف_بهینه #پول #خشکسالی #تفکرسیستمی #سیستم #معضل

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - محیط زیست: سونامی فیلتر سیگار روی کره زمین...

دوست عزیزی که سیگار همدم شادی ها، غم ها، خستگی ها، شکست ها، پیروزی ها و دیگر شئون زندگی شما می باشد؛ نوش جانت، بکش و آنقدر بکش که سیر شوی.

اما هنگامی که فیلتر سیگارت را روی زمین می اندازی، من در حد توانم مسئولیت جمع آوری آن را می پذیرم. 

من نگران سلامتی شما هستم، چون آثار این عادت غلط دوباره به خودتان باز می گردد.

اگر هم گفتی به تو چه، جمع نکن، ربطی به تو ندارد؛ حق داری!

قبول، همانطور که شما به سیگار کشیدن ادامه می دهی، من هم به فرهنگ سازی خود ادامه می دهم.

چون من به فکر شادابی و نشاط، سلامتی، پیروزی، امید، رشد و تمام خوبی های عالم برای آینده زمین و ساکنان اش هستم.

 

ارادتمند همه سیگاری ها...

 

#احسان_میرزائی www.ofmedia.ir

شنبه - 29 - آذر - 1393

23:24ش

 

#سیگار #فیلترسیگار #سیگاری #نیکوتین #فرهنگ #زندگی_شهری #شهروند #شهروندخبرنگار #پسماند #پاکسازی #رفتگران_طبیعت_تهران #سلامت #شادی #جوانان

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار: زندگی بهتر

زندگی بهتر چیست؟

 

ابتدا باید ببینیم آیا واقعا می خواهیم زندگی بهتری داشته باشیم یا همین روزمرگی و سکون را ترجیح می دهیم!

همه در زندگی اهدافی داریم، که برای رسیدن به این اهداف تلاش می کنیم؛  اما کیفیت تلاش و مدت زمانی که طول می کشد تا به اهداف برسیم متفاوت است. گاهی افراد مطلع و آگاه اهداف و روند رسیدن به هدف را کاملا برنامه ریزی می کنند با اختلاف زمانی اندکی به هدف خود خواهند رسید؛ اما فردی که برای رسیدن به هدف خود از برنامه ریزی منظمی پیروی نمی کند، ممکن است به بیراهه هایی برود و بعد از گذشت مدت زمانی از خیر رسیدن به هدف خود بگذرد. اما روند شایع، تشخیص نیاز و تبدیل نیاز به هدف و تلاش برای رسیدن به هدف است.

زندگی از نظر من یعنی هدف، اما نه یک هدف!

بلکه باید سیستم آموزشی و حمایتی خانواده به گونه ای باشد که رفتار و استعداد ها از کودکی تحلیل و بررسی شود؛ تربیت گروهی و هماهنگ برای او صورت بگیرد استعداد های او کشف شود و پرورش یابد؛ کودک کم کم  استقلال و قدرت تصمیم گیری را یاد می گیرد.

پدر و مادر باید تلاش کنند صلح در زندگی در زندگی کودک تامین شود و با حقوق خود آشنا گردد؛ سپس او در قدم های بعدی از سرمایه های بزرگی چون استقلال، قدرت تصمیم گیری، شجاعت، جسارت، احترام و ... برخوردار است و می تواند برای زندگی خود تصمیم بگیرد؛ در چه رشته ای و کدام دانشگاه تحصیل کند، چه شغلی را برگزیند، چه کسی راب ه همسری برگزیند، کدام محله یا کدام شهر یا کدام کشور زندگی کند و ...

زندگی بهتر: شامل اهداف کوتاه مدت و بلند مدت می شود، با قدرت اراده و عزت نفسی که فرد از کارهای خیر خواهانه و مشارکت های اجتماعی کسب کرده از پلیدی ها و نا پاکی ها ایمن می ماند. 

کودکی که به حقوق خود آشنا باشد و پدر مادر بر فرض مثال در انتخاب دین با آگاه ساختن او با ادیان مختلف دست او را برای انتخاب بازگذارند، دارای قدرت های شخصیتی و رفتاری گوناگونی از جمله نه گفتن شده و در شرایط مختلف گرفتار زشتی ها نمی شود.

بسیاری از افراد موفق روزی به سرمایه های متفاوت اجتماعی خود پی برده اند دانستند که برای رسیدن به جایگاه بهتر باید تلاش کنند. 

هیچ دانه ای بدون آن که زیر خاک رفته باشد جوانه نمی زند!

نیت خیلی مهم است، مثلا من قصد سفر کردم، تنها بودم و ده ها کار ناپسند می توانستم انجام دهم یا به ده ها راه بد بروم! اما با خود نیت کردم سفری سالم داشته باشم، بدون حاشیه های گمراه کننده. سفری در مسیر سبز تا نشانه های خداوند را ببینم و با انسان های خوبی آشنا شوم. 

شاید نیت ابتدایی من کلی به نظر می رسید، اما در پایان سفر آنچه حاصل شد فراتر از توقع بود. 

پس توکل بر خدا تاثیر مثبتی در روند رسیدن به اهداف کوتاه و بلند برای رسیدن به زندگی بهتر دارد. 

اما همه را گفتم تا به اینجا برسم؛ در 1160 کیلومتر سفری که داشتم هیچگاه مبدا و مقصدی فکر نکردم؛ زندگی از نظر من یعنی هدف، اما نه یک هدف!

از لحظه به لحظه سفرم لذت بردم، هرجا دوست داشتم کنار زدم و از طبیعت لذت بردم، از دیدن شهر ها و روستا های بین راه و مردمان لذت بردم. چون تنها سفر می کردم ارتباطی صمیمی و موثر مردم داشتم، مردمانی که اولین بار بود در زندگی دیده بودمشان، اما آخرین بار نخواهد بود!

زندگی بهتر همین الآن است، واقعیت را قبول کنیم و با تمرین مستمر، عادت های ناپسند زندگی را از خود دور کنیم. از لحظه به لحظه زندگیمان لذت ببریم، درگیر روزمرگی ها نشویم. 

روز گذشته به تولد کودکی که قربانی اسید پاشی شده بود دعوت شدم، تاکید می کنم روی دعوت چون اگر قرار بود این جشن تولد عمومی باشد قاعدتا اطلاع رسانی عمومی می کردند. در محیط کار این موضوع را مطرح کردم به دو ساعت نکشید که ''انسان'' ها برای شادی آن کودک مبلغی جمع کردند!

راستش به وجد آمدم، دیدم که انرژی بالایی در فضا جاری شده، تاب تحمل این همه انرژی را نداشتم و با پیامی آن را بین دوستانم تقسیم کردم، که ای دوستان هرکس تمایل دارد در شادی این کودک سهیم باشد با من تماس بگیرد!

باز هم انسان ها با من تماس گرفتند، باز سرشار از انرژی شدم، باز تحمل این همه انرژی را نداشتم، روحم به پرواز در آمده بود تا به جشن تولد این کودک مظلوم بروم؛ بروم و تمام این انرژی را به او و خانواده اش تقدیم کنم، تا بفهمند چه دل هایی عاشقی برایشان می تپد، تا درک کنند تک تک تپش هایی را که سرشار از مهر است. در طول مسیر در تاکسی با مسافر کناری سر صحبت را باز کردم، فکرم پیش کودک بود و حرفم با همسفرم بی قافیه.

سادگی ام را تجربه کردم، باعث شدم ماهیگیران بی قایق به تکاپو افتند تا بلکه آب را گل آلود کنند و در لجن های ساحل حیثیت من را به باد دهند!

اما آن چه برایشان باقی ماند، دست و پایی آغشته به لجن و بوی گندش بود.اما من لحظه ها را زندگی می کنم پس صداقتم در بیان و عمل ضامن نیت خیرم است.

این هم خاطره ای شد و خواستم بگویم در زندگی گزک به دست ناپاکان ندهیم تا آرامش داشته باشیم؛ مخصوصا در شبکه های اجتماعی که عکس پروفایل همه با لبخند است و در دل برخی توده ای گداخته از آتش کینه و نفرت، برای رسیدن به زندگی بهتر در گزینش دوست محتاط باشیم، دوستانی که همزبان و همفکر شما هستند و به صداقت شما ایمان دارند را بشناسید و همانند جویندگان طلا آن ها را از میان دانه های سیاه و کثیف سنگ و خاک پیدا کنید.

گاهی برای پیدا کردن دوست نیاز با ذره بین است و باید وسواس به خرج داد.

 طابع قوانین اداره یا محل کار باشیم اما خود را به خاطر رعایت قوانین اداری نابود نکنیم! تا حالا هیچ کارمندی را ندیدم که به خاطر تاخیر اخراج شود یا حقوقش کم شود. هرچند اضافه کاری ابزاری کنترلی در دست روسای اداره ها است اما ارزش اعصاب و چند ساعت در کنار خانواده بودن بیشتر است یا بیکار در محل کار نشستن تا ساعات اضافه کاری پر شود؟

دوره و زمانه عوض شده، همانطور که به مرور زمان عروسی های هفت شبانه روزی به یک شب رسیده، می توان عروسی را به یک میهمانی تبدیل کرد! چه ایرادی دارد که در این دوران بحران اقتصادی دختر و پسر به جای خرج ده ها میلیون تومن پول، به زندگی خود برسند و اول کار زیر بار غرض و وام نروند؟

همین بدهکاری ها باعث می شود صلح در خانواده به خطر بیفتد! زن و مرد کار کنند تا بدهی هزینه های ازدواج را بپردازند وقتی به خانه می روند نتوانند عشق را آنگونه که باید به یکدیگر تقدیم کنند. 

باید تمرین کنیم از چشم و هم چشمی، حسادت، قضاوت، مصرف گرایی دست بکشیم! ساده زندگی کنیم، درگیر مد و مارک لباس و جدیدترین گوشی نباشیم، ساده باشیم و ساده زندگی کنیم، دور از تجملات !

باید تلاش کنیم پشت سر دیگران غیبت نکنیم! باید تلاش کنیم برای هم چاخان نکنیم و دروغ نگوییم!

باید خود را بشناسیم و دلمان برای یکدیگر به تپش بیفتد! وقتی را برای خدمت به دیگران تعیین کنیم، در فعالیت های خیریه مشارکت داشته باشیم. توان و استعداد های خود را برای ارتقاء سطح کیفی زندگی دیگران به کار گیریم.

همه انسان ها حقق دارند زندگی بهتر داشته باشند. هنگامی که ما دلمان برای یکدیگر تپید، هوای یکدیگر را داشتیم و دست هم را گرفتیم دولت دیگر نمیتواند در خدمت رسانی و تخصیص بودجه برای آموزش و فرهنگسازی کوتاهی کند. دولت را ما ملت انتخاب کردیم برای خدمت نه برای حکمرانی!

باید بدانیم که در این دنیا بازتاب اعمال مان به خودمان بر می گردد!

باید تلاش کنیم کره زمین را همچو کودکی معصوم و بی دفاع دوست داشته باشیم، زمین را حمایت کنیم. 

باید از شنیدن خبر 1/5 درجه گرمایش زمین در مناطق مختلف ایران بترسیم و به دنبال راهکاری باشیم تا به سهم خود جلوی فاجعه را بگیریم.

مگر نه این است که می خواهیم آینده ای خوش برای خودمان و فرزندانمان رقم بزنیم؟ پس چرا کاری می کنیم که آینده خودمان و فرزندانمان را به خطر می اندازیم؟

باید آگاهی خود را از محیط زیست بالا ببریم، باید طبیعت را دوست داشته باشیم. صلح و امنیت ما در گرو سلامت و پایداری طبیعت است.

هر جا دیدیم طبیعت را خدشه دار کرده ایم، در پی ترمیم آن باشیم.

زندگی بهتر امروز و آینده ما با هر شیوه و نگرشی به پایداری طبیعت بستگی دارد، چرا که اگر یک پلانگتون در اقیانوس بر اثر بی مبالاتی ما نابود شود، تاثیرش به تک تک انسان ها می رسد و زندگی بهتر به خطر می افتد. 

به امید روزی که خوشبختی خود را در گرو خوشبختی دیگران تعریف کنیم، منافع جمع را به منافع فرد ترجیح دهیم.

 

احسان میرزائی www.ofmedia.ir

سه شنبه - 25 - آذر - 1393

19:05شب