یادبود

پدر بزرگ من کشاورز بود
از بچگی تابستونا میرفتم روستا و در کشاورزی کمکش می کردم.
او همیشه از اهمیت آب و خاک برایم می گفت
او همیشه کیسه های پلاستیکی و... را از روی زمین بر می داشت.
آن موقع دلیل کارش را نمی دانستم !
____________
/// 120 \\\
دوشنبه - 5 - خرداد - 1393
01:00 بامداد

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار - محیط زیست

پیمایش گلابدره به کلکچال 

درود بر دوستان عزیز
امروز به اتفاق دوست عزیزم "آرین" ساعت 8:00 از مسیر گلابدره حرکت کردیم و ساعت 12:00 به کولکچال رسیدیم و ساعت 16:00 هم به پارک جمشیدیه... هوا آفتابی و بسیار عالی بود؛ حیف این روز که بعضی ها آن را زیر سقف سپری کردند.
صبحانه را در کلبه ای که قبلا صاحبش اجازه استفاده از آن را داده بود خوردیم، جایتان خالی املت قارچ+کره که در بخاری پختیم.
ناهار را در اردوگاه کوهستانی کولکچال خوردیم و پس از استراحت به سمت پارک جمشیدیه حرکت کردیم. البته چون صبحانه خوب خورده بودم برای ناهار فقط میوه خوردم و سرشار از انرژی بودم.
چند تا عکس از ابتدای حرکت گرفتیم اما عکس های آخر یه چیز دیگست ؛ کوهنورد میانسالی که زباله های پراکنده شده در بی راهه ها را با زحمت فراروان جمع آوری می کرد. خیلی زشتِ که من نوعی بطری آب معدنی را سر بکشم و پرت کنم تو طبیعت و یک انسان بزرگواری جون خودش را به خطر بندازه تا آن را جمع آوری کند.
همه ما مسئول هستیم تا با آموزش و اطلاع رسانی به دوستان و نزدیکان، از ریختن زباله حتی اگر دستمال کاغذی باشد جلوگیری کنیم.
امیدوارم هفته ای خوب و خوش را شروع کنید و با انرژی بیشتری به فعالیت های خود بپردازید.
___________
/// 120 \\\
جمعه - 4 -بهمن - 1392
19:20

تعریف جدید بی سوادی

جای خالی سواد رسانه ای را با کتاب درسی   پر کینم!

روزگاری بی سَواد کسی بود که توانِ خواندن و نوشتن، محاسبات ریاضی و... نداشت.

سپس در عصر تکنولوژی و ارتباطات بی سَواد کسی است که به کامپیوتر، موبایل و اینترنت آشنا نباشد.

اما مارشال مک لوهان شصت سال پیش گوشزد کرده بود که لازمه ورود به دهکده جهانی برخورداری کاربران از سواد رسانه ای است؛ پس کاربر و مخاطب منفعل و مصرفی رسانه ها امروز بی سواد تلقی می شود!

مادامی که کتابی مُستقل ، با عنوانِ "سَوادِ رِسانه ای " در نظامِ آموزش و پرورشِ ایران ، توسُطِ استادانِ مُجرب تَدریس نَشود ، خیـلـی هـا بـی سَـواد هَستَـند .

مشتری مداری

در تعلمل با شرکت های خدماتی تا چه حد برای خودمان ارزش قائل هستیم ؟

امروز صبح برای تمدید بیمه ماشین به نمایندگی رفتم. تقریبا 600 هزار تومن هزینه آن بود؛ قرار بر این شد که بعد از ظهر بروم و بیمه نامه جدید را بگیرم و پولش را واریز کنم.

ساعت 15:45 با نمایندگی تماس گرفتم، مسئول مربوطه تلفن را جواب داد، البته روی آیفون؛ او زحمت برداشتن گوشی را به خود نداد و صدای او برای من نمی آمد و معلوم نبود که چه می گوید.

چند دقیقه ی بعد در نمایندگی بیمه بودم؛ بیمه جدید صادر شده بود، به آقایی که آنجا بود گفتم قصد دارم ماشین را در شرکت دیگری بیمه کنم ! و از ایشان خواستم بیمه ی صادر شده را لغو کند.

 

نقدی بر تلویزیون

مراقب تبلیغات زیر پوستی برنامه های اجتماعی صدا سیما باشید!

 

از تلویزیون ایران برنامه های مختلفی پخش می شود که از ابتدا با  رویکرد اجتماعی و آموزه های خانوادگی شروع به کار کرده اند. این برنامه ها از ابتدا و در فواصل گوناگون هدف خود را آموزش برای زندگی بهتر عنوان می کنند.

اما در سال های اخیر رویکرد این برنامه ها تغییر(به تجاری) کرده. کم کم تبلیغات به محتوای برنامه ها راه پیدا کرده و متاسفانه تولید کنندگان این برنامه ها به طور مستقیم برای مخاطبان در مورد رویکرد تجاری خود صحبتی نمی کنند.

برای مثال برنامه شبکه تهران: برنامه " به خانه بر می گردیم "  این برنامه طبق اطلاعاتی که در سایت صدا و سیما آمده از سال 77 با محوریت خانواده شروع به کار کرده. اما اکنون بخش اعظم برنامه را به تبلیغ محصولات مختلف و حتی حضور نماینده شرکت ها برای تشریح و تبلیغ محصول خود اختصاص داده.

استفاده از تبلیغات برای کسب درآمد در چنین برنامه هایی غیر قابل اجتناب است؛ برنامه ی به خانه بر می گردیم 13 سال است که فعالیت می کند و مخاطبان خاص خود را پیدا کرده که برای شروع برنامه آشپزی و ضبط صدای آن و یادداشت برداری لحظه شماری می کنند، کمترین حقی که این مخاطبان دارند آگاهی از تغییر رویه برنامه  است.

آگاهی از تبلیغاتی زیر پوستی و نرمی که در فکر و ذهن مخاطب می نشیند.

به نقل از سایت صدا سیما: "برنامه به خانه بر می گردیم یک برنامه ترکیبی زنده واستودیی است که در یک خانه دکورین تلویزیونی با همراهی مجریان، کارشناسان، میهمانان مختلف، استادان، مربیان فرهنگی، اجتماعی، علمی و... ارائه می گردد؛ درطی آن بخش های کوتاه مستند با موضوع خانواده ونیز نمآهنگ های مناسب،طرح سوال مسابقه و ارائه اطلاعات علمی وخبری ذیربط با محوریت خانواده، آموزه متنوع، متعدد ومختلف برای خانواده ها ا رائه می گردد..."

بعد از 13 سال خط مشی برنامه  به خانه بر می گردیم تغییر کرده، اما آیا رویکرد جدید برای مخاطبان شفاف سازی شده؟ حق مخاطب است که در صورت انتخاب این برنامه برای پر کردن اوقات خود به طور آگاهانه و هوشیارانه به تماشا بنشیند.

این یعنی ما(تلویزیون) قصد فریب مخاطب را داریم، ما هر شرکتی که پول بیشتری دهد سناریوی بهتری برای تبلیغ محصولش دربرنامه ارائه می دهیم بدون آن که حق مخاطب را مد نظر داشته باشیم.

 در برنامه طنز " خنده بازار " بار ها این عمل را نقد کرده اند.

 

انواع تبلیغ از نظر شیوه اجرایی و القایی:

الف) تبلیغات مستقیم:  در این روش مبلغ پیام خود را به طور صریح و بی پروا هر چند با رنگ و لعاب و بوق و کرنا در قالب متن یا تصویر به مخاطبین خود ابلاغ می کنند و مهمترین فایده تبلیغات مستقیم برای گیرندگان  پیام آن است که آنها از تبلیغی بودن پیام مستقیم با خبر بوده و در معرض غافلگیری قرار نمی گیرند و در پذیرش یا رد آن مختارند و همچنین گسترده بودن میدان عمل برای عاملان  آن و بکارگیری از اکثر  ابزارها و وسایل در جهت تاثیر گذاری سریعتری برخوردار است.

ب) تبلیغات غیر مستقیم: این تبلیغات نمود و ظهور علنی و صریح نداشته و با این شیوه اهداف تبلیغی پیامها غیر مستقیم، پنهان و غیر محسوس منتشر و صادر می شود. برای تنظیم طرح و برنامه های آن نمیتوان از همه امکانات استفاده کرد و نیازمند آماده سازی، زیرکی و هوشمندی و اطلاعات و تجربه  زیاد بوده و عوامل و شرایط و احوال مختلف را می طلبد و ویژگی آن عبارتند از:

1- پیامها از کانالهای نامرئی، پنهان و یا غیر منتظره عبور داده می شوند

2-  معمولا مخاطبان بارها به طور غافلگیرانه آنها را دریافت می کنند و در واقع به آنها تحمیل می شود

3- از روش و قاعده منظم و مشخصی پیروی نمیکند بلکه ساخت و ساز  آنها بیشتر از فرصتهای پیش آمده و حوادث پیش بینی نشده سود برده می شود.

داستان پلاک

پلاکِ کوچه

کوچه ای دنج و نسبتا تاریک که عبور از آن باعث دلتنگی من است...!

کوچه ای در میان چند خانه  قدیمی از جنس آجر و مشتری های دائمی آن که یک مینی ماینر و یک پاژن است. هر دفعه پلاک کوبیده شده سر کوچه را نگاه می کنم؛ این همان پلاکی است که روز اول که در جستجوی کوچه دیدم.

آیا سِری در این پلاک است؟ پلاکی که صد ها روز است از دیوار پایین نیامده و لحظه ای خواب به چشمان اش نرفته! 

پلاک تا کنون راه را به هزاران چشمِ جستجوگر نشان داده؛ به چشم هایی که شاید عاشق، شاید خشمگین، شاد، غمگین، افسرده، قاتل، خمار، شاهد، مست بودند؛ یا شاید چشمانی دلتنگ که برای یافتن خاطره ای از گذشته به آن خیره شده...

اگر سر کوچه زمین خوردی و کسی دستت را نگرفت غمگین نشو، اگر نگاهی سنگین بر تو افتاد نترس، پلاک با مرام است، او با وفاست، صداقت دارد به خدا قسم اگر به چهار میخش نکشیده بودند از دیوار پایین می آمد و دستت را می گرفت و بلندت می کرد؛ سر کوچه می ایستاد و سبیل هایش را تاب می داد تا کسی به تو نگاه چپ نکند، پلاک رسم محبت را از چشمان زیبای عاشقانی آموخته که در پی یافتن محل قرار به آن خیره شده اند، پلاک مردانگی از مردان واقعی آموخته.

خواستم بگویم ای کاش پلاک کوچه را بر می داشتند و پلاکی جدید با نام " کوچه دلتنگی" جایش می گذاشتند. اما دیدم، پلاک جدید در این زمانه چیزی جز نامردی و دورویی نخواهد دید. 

___

خودم
18/دی/1391 
23:33

 

به هر جوکی نخندیم

لگام بی فرهنگی مان را بکشیم... 


جوک، لطیفه، طنز، شوخی  مزاح، تمسخر، همه این ها بهانه ایی هستند برای خندیدن؛ اما خنده به چه قیمت ؟

خنده به هر قیمتی  شیرین نیست، سالیان سال است که به تمسخر و دست انداختن قومیت های مختلف ایرانی جوک و شوخی می گوییم . این جوک های تلخ آنقدر رایج شده که الان یک فرد با قومیت خود سر شوخی را باز کرده و هر چه که بخواهد  خنده خنده بار خود می کند.

این روند تا امروز ادامه داشته  و حال مدل جدید این به اصطلاح جوک ها در لابلای پیامک ها دیده می شود. پیام هایی که ارزش و جایگاه مشاهیر ایران را نشانه رفته و اشاره مستقیم به شخصیت ایشان دارد.

در کنار آن پیام های دیگری هستند که برخی افراد سیاسی جامعه را جوک کرده است و هر چند وقت جوکی جدید از او در می آید و دست به دست می شود.

شاید برخی بگویند این شخصیت های سیاسی حقشان است، شاید خیلی از مردم دل خوشی ازین افراد نداشته باشند و با خواندن این گونه جوک ها دلشان خنک شود! اما آگاه باشید که با دست به دست شدن این پیام ها، حرمت ها از بین می رود و بعد از آن به راحتی برای برای هر فرد و شخصیتی جوک می سازیم. این کار مساوی است با از دست دادن هویت فردی و اجتماعی  .

این جوک های خوش تراش و حساب شده کار چه کسی است؟ کوتاهی، صراحت و لطافت جملات در جوک ها باعث شده تا به راحتی در ذهن مخاطب رسوب کند، بعد از مدتی برای مخاطب فرقی نمی کند که قومیت، مذهب، فرهنگ، شخصیت اش و بزرگان مقبول کشورش مورد تمسخر و بی ارزشی قرار گیرد. 

کم کم مشاهیر بزرگی چون دکتر شریعتی ارزش و جایگاه خود را در میان اذهان عمومی از دست می دهند.

شاید این جوک ها امروز باعث خنده ای شود، اما در بلند مدت تبعات زیانبار آن بسیار است .

اگر کسی  چنین جوک هایی برایتان تعریف کرد، کافیست نخندید!  شاید جای دیگر آن را تکرار نکند.

آیندگان ما از این کار ضد فرهنگی تجلیل نمی کنند .

همه ما امروز نسبت به نسل های بعد مسئولیم، من وظیفه خود دانستم تا در محیط خانه، محل کار، جمع فامیل و دوستان و در دانشگاه این موضوع را مطرح کنم، امیدوارم شما هم به مسئولیت فرهنگی خود عمل کنید.

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار : زندگی شهری و مسئولیت های اجتماعی

آیا نسبت به فضای پیرامون خانه مان مسئولیم؟

امشب ساعت 21:00 خواستم از ساختمان برم بیرون که یهو دیدم یه دریای بزرگ تو کوچه درست شده است.
به جای این که به زمین و زمان فحش بدم، از تو حیاط بیل آوردم و نیم ساعت زیر بارون جوی آب کوچه را لایروبی کردم. 
به جان خودم این اصلا به شهرداری تهران مربوط نیست.
چون توی جوی آب پر بود از ظروف یک بار مصرفی که شهروندان تهران روی زمین انداخته بودند، شیشه دلستر، کیسه های پلاستکی، پاکت سیگار و...
راه آب باز نشد، اما من سعی خودم را کردم. کاری بود که در این شرایط از دستم بر می آمد، مسلما اکیپ های شهرداری هم در جاهای دیگر مشغول کار هستند برای این مشکل که بسیار کوچک تر است  نمیتوانند وقت بگذارند.
چه ایرادی دارد، من شهروند ایرانی ام، تو تهران زندگی می کنم ساکن این محله هستم.
وقتش رسیده در کنار ده تا شعاری که میدم یک کار مثبت انجام بدم. 
 
پی نوشت 1 : اگر دانه ای را بین دو سنگ قرار دهی هیچگاه جوانه نمی زند.
پی نوشت 2 : حتما پای صحبت افراد به ظاهر روشنفکر نشسته اید، از آنجایی که وضع مالی خوبی دارند، سالی چند بار به خارج از کشور مسافرت می کنند. 
دیدید که چه نقد هایی می کنند و از خیابان های فلان شهر و متروی فلان کشور با چه آب و تابی تعریف میکنند و آن را با امکانات داخلی مقایسه می کنند.
حرفاشون درسته، اما اینا اون روی ماجرا را هیچوقت نمی گویند. یا به آن آگاهی ندارند یا...
من به شما می گم، آن روی قضیه شهروندان کشور های پیشرفته ای هستند که خودشان  باعث پیشرفت و آبادانی مملکتشان شدن. 
با خودتون فکر کنید، آیا شما باید فیلتر سیگار، پاکت پفک و... را روی زمین بندازید و یک کارگر زحمت کش شهرداری موظف است پشت سر شما این ها را جمع کند ؟ 
 
پی نوشت 3 : تقریبا 2 ساعت بعد که رفتم بیرون از دریا خبری نبود، اون لحظه زود قضاوت کرده بودم. تلاشم بی فایده نبود. 

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار: نسخه استعمارگران برا کشور های جهان سوم

زیر پا کشی در جوامع عقب مانده و کشور های جهان سوم


خودت را روشنفکر میدانی و کتب زیادی مطالعه کردی، دم از آزادی بیان و عدالت خواهی میزنی؛ اما آن گاه که نتوانی با کسی که عقایدش مخالف عقاید توست دور یک میز بنشینی و بدور از قهر و دعوا صحبت کنی، بدان که هنوز یک قدم هم در راه روشنایی برنداشته ای!

به همین دلیل تا کنون انسان های زیادی جان خو را از دست داده اند. از برخورد نظام های کوچکی چون قبیله ای با قبیله مجاور گرفته تا نظام ها بزرگ تر؛ تا زمانی که هر فکر، گروه، حزب و کشوری خود را بر حق و برتر از دیگری بداند همچنان قتل، کشتار و تخریب شخصیت ها ادامه دارد. 

اروپایی ها روزی به این نتیجه رسیدند که دیگر مرز کشورها مفهوم سابق را ندارد. این نتیجه گیری پس از دوران استعمارکشور های ضعیف جهان و دو جنگ بزرگ جهانی بود. متفکران و سیاستمداران اروپایی فهمیدند که دیگر دوران کشور گشایی  به پایان رسیده و ارتباطات بر اساس رعیات حقوق یکدیگر و احترام متقابل نتیجه ای جادویی دارد.

 اما نسخه ای دیگر برای کشور های جهان سوم نوشتند، نسخه ای سرطانی که در نظام جوامع عقب مانده نفوذ کرد؛ و هیچگاه نمی گذارد خود را از قید و بند عقاید و سنت ها نجات دهند، گاهی درمانش را در حذف صورت مسئله می پندارند و گاهی در تشکیل حکومت استبدادی؛ پس مثل حیوانات وحشی به جان هم می افتند و جوی ها را به خون رنگین می کنند.

این نسخه آفت اجتماعی نا پیدایی است که سوار بر تعصب و ارزش های پوچ توده ها همچون عفونت پیکر جوامع را فرا میگیرد. 

حال خود را از بالا نگاه کن ببین کجا قرار گرفته ای، چه میکنی، افکارت چیست، عقایدت چیست و به کجا می روی.

____

احسان میرزائی 

2/آذر/1391

احسان میرزائی - شهروندخبرنگار: کمک به مردم زلزله زده ورزقان

بعد از تماس های اخیر با دوستانی که در منطقه هستند اقلام مورد نیاز را چنین گزارش کرده اند: چادر برزنتی (مقاوم در برابر آب و باد و جادار )، پتــو ، آب معدنی ، نان خشک ، غذای کنسروی( انواع غذا ها) ، وسایل روشنایی ، لباس زیر مردانه و زنانه (مخصوصا وسایل بهداشتی بانوان) ، دمپایی ، کفش ، قاشق چنگال و بشقاب و قابلمه ، چای ،قند خورد شده ، لیوان و ... است . 
همچنین تاکید بسیار بر وسایل بهداشتی همچون : شامپو ، صابون ، مایع دست شویی ، ناخنگیر ، شانه ، کیسه زباله و ... است .
چون عزیزان روستایی دسترسی به وسایل ارتباط جمعی ندارند ، رساندن رادیو به ایشان برای اطلاع رسانی در شرایط ضروری لازم است .
 
پس سعی کنیم برای کمک بهتر این اقلام را تهیه کنیم . 
 
در صورتی که برای تهیه اقلام مورد نیاز مردد بودید می توانید مبلغ مورد نظر خود را از دو طریق به حساب موسسه نیکوکاری ریحانه سعادت واریز کنید .
موسسه نیکوکاری ریحانه سعادت یک موسسه غیر دولتی می باشد و هم اکنون در منطقه زلزله زده آذربایجان شرقی چادر ِ تدارکات و پشتیبانی را بر پا کرده است. این کانالی امن و مطمئن است تا هدایای نقدی و غیر نقدی شما بدون کم و زیاد مستقیما به دست نیازمندان برسد .
 
.....جهت انتقال وجه کارت به کارت
........شماره کارت 6104337770019287
 
.....جهت واریز به حساب
........شماره حساب 4055550447
نزد بانک ملت - 
____________
 
برای تحویل اقلام غیر نقدی به این آدرس مراجعه کنید .
تهــران ، خیابان ولیعصر ، بین خ شهید بهشتی و خ شهید مطهری ، کوچه شجاعی ، پلاک 14 ، ساختمان آتـبیـن ATBIN 
 
شماره های تماس موسسه : 88709515 
88709516
وبسیات موسسه : 
http://www.reyhanehsaadat.ir/
http://www.tarbiatsalari.ir/
 

توجه داشته باشید کمک رسانی به هموطنان آذری برای این چند روز نیست ، تا اسکان دائم این عزیزان باید به طور مستمر ادامه داشته باشد .